ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
«اگر میخواهید پیشرفت کنید ابتدا راه بسازید!»
- جوین بزرگ؛ نبض تپنده شاهراه خراسان و جاده جهانی ابریشم
عبارت بالا یک ظربالمثل چینی است. همانا کهنترین متاعی که «چین» را در عرصه جهانی زبانزد نموده، «ابریشم» است. کالایی شهره اقطار جهان متمدن که برای فرا چنگ آوردن آن، بازرگانانی از یونان و روم و مدیترانه و بینالنهرین و پارس و مصر، سر و جان به جاده میسپرده و کاروانهای کوچک و بزرگ را به خواستاری متاع شهره جهانیان، در مسیر شرق دور رهسپار میکردند. بدین روی؛ در آن سوی سدهها و هزارهها، کهنترین مسیر «تجارت جهانی» پای گرفت که ابریشم، فقط یکی از کالاها و مبادلات آن بود. این جاده جهانی از لویانگ و سیآن (شیآن) در شرق چین آغاز میشد تا به سواحل مدیترانه میرسید و آنگاه، تجارت، در دل دریاها جریان مییافت.
در این گذرگاه جهانی؛ خراسان و ایران، پلی است که شرق و غرب جهان را به هم پیوند میدهد و ماجرای ما از اینجا آغاز میشود. اینجا جایی است که در آن، جاده، اقتصاد، فرهنگ، تجارت، گردشگری و ... دست در دست هم داده و موهبتی به نام «رفاه اجتماعی»، «شکوفایی فرهنگ و اقتصاد» و «تعالی جامعه» را به ارمغان میآورند. آنانکه تاریخ میشناسند؛ میدانند که شکوفایی اجتماعی و فرهنگی بدون پشتوانه اقتصادی، چیزی بس محال و چهبسا ناشدنی است. پس براستی «اگر میخواهید پیشرفت کنید ابتدا راه بسازید.»
بله ماجرای ما سرگذشت و سرنوشت یک راه است؛ جادهای تجاری (یا به تعبیر قدیم: کاروانی) که روزگاری نه چندان دور، خراسان را به یکی از کانونهای تکاپوی اقتصاد، فرهنگ و تجارت جهانی تبدیل نموده بود و آن جاده را «شاهراه خراسان» نامیدهاند که خود بخشی است از «جاده جهانی ابریشم».
«شاهراه خراسان، مهمترین راه مواصلاتی ایران، از سده دوم تا حمله مغول بوده است که خراسان، ماوراءالنهر و ترکستان را به غرب ایران و بینالنهرین متصل میکرد. این شاهراه، شاخههای فرعی متعددی داشت که یکی از آنها (حدفاصل نیشابور - بسطام) از ولایت جوین میگذشت. این مسیر در مقایسه با مسیر موازی آن (نیشابور – سبزوار - بسطام) بیشتر مورد اقبال کاروانها بود.» و در واقع، نبض تجارت و تبادلات فرهنگی و اجتماعی خراسان در جاده جوین میتپید. برای آگاهی بیشتر، بر روی اینجا کلیک نمایید.
ششتمد و ابوالحسن بیهقی
بهار 1399، بنیان یکی از مهمترین عناصر تحولآفرین در توسعه منطقه غرب خراسان رضوی نهاده شد و در تاریخ 21/02/1399، بر پایه تصویبنامه شماره ۱۷۲۷۹/ت۵۵۰۴۸هـ هیات وزیران؛ جایگاه اداری - سیاسی بخش ششتمد به «شهرستان ششتمد» ارتقا یافت تا زادگاه خالق «تاریخ بیهق»، رقمزننده برگ دیگری از تاریخ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی این بخش از خراسان در سالها و دهههای آینده گردد.
شهرستان ششتمد که از دو بخش مرکزی: شامل دهستانهای «بیهق» و «تکاب کوهمیش»، و شامکان: شامل دهستانهای «شامکان» و «ربع شامات» تشکیل شده؛ با جمعیت 24،261 نفر بر اساس سرشماری 1395 و با مساحت 3786 کیلومتر مربع؛ در جبهه شرق با «میانجلگه» و «کوهسرخ»؛ در جنوب با بخش مرکزی شهرستان «بردسکن»؛ در غرب با بخش «روداب» و در شمال با بخش مرکزی شهرستان «سبزوار» هممرز است.
شهر ششتمد، مرکز شهرستان، یکی از قدیمیترین سکونتگاهها و مرکز تاریخی و فرهنگی شهرستان ششتمد به شمار میآید. نام این ناحیه یعنی شهرستان ششتمد کنونی که بخش جنوبی ولایت بیهق قدیم را در بر میگیرد، در کتاب «تاریخ بیهق» ابوالحسن بیهقی؛ «ربع زمیج» آمده است. «زمیج» به معنای «زمین برَ دهنده» یا « زمین حاصلخیز» است و این نام از ویژگی و توانمندی زراعی این منطقه حکایت میکند. در واقع، شهرستان ششتمد را باید میراثدار تاریخ و فرهنگ «بیهق جنوبی» به شمار آورد. شخصیت بزرگی همچون «ابوالحسن علی بن زید بن محمد بیهقی» بر ستیغ قلههای سرگذشت فرهنگی شهرستان ششتمد و حوزه بیهق جنوبی خودنمایی میکند.
ابوالحسن بیهقی معروف به «ابن فندق البیهقی»، زاده شهر ششتمد است. این فرزند نامدار ششتمد که در تاریخ، با القابی همچون «ظهیرالدین»، «حجةالدین»، «فریدالدین» و «فرید خراسان» از او نام برده میشود، در بسیاری از دانشهای روزگار خود دست داشته و ارزشمندترین کار او تالیف کتاب گرانقدر «تاریخ بیهق» است. این کتاب، نه تنها دایرةالمعارف و دانشنامه این خطه از خراسان بلکه مهمترین سند هویت تاریخی و فرهنگی تمام ولایت بیهق به شمار میآید بلکه جغرافیای تاریخی-فرهنگی بیهق، بنیان هویت خود را چنانکه امروز به آن شناخته میشود، مرهون کوششهای نستوه دردانه این دیار، ابوالحسن علی بن زید بیهقی است. در نگاهی دیگر؛ این فرزند فرزانه ششتمد یکی از سرشناسان دانشورزان مقیم مرکز فرهنگی خراسان روزگار بیهقی، یعنی نیشابور بوده؛ و او به شایستگی، شخصیت نمادین و نیکترین «حلقه پیوند تاریخی و فرهنگی ششتمد و نیشابور» است.
ادامه مطلب ...
شهر درود از سال 1342 از شهرهای تابعه نیشابور بزرگ محسوب میشود که در 30 کیلومتری شرق این شهر واقع است و جدای از طبیعت دیدنی خود کاشانه ی بناهای تاریخی و مردمی است که این شهر را تبدیل به یکی از مقاصد گردشگران کرده است. وجود رشته کوه بلند بینالود موجب شده تا آب و هوای این منطقه همواره خنک و مطبوع باشد.شهر درود محل پیدایش چشمه ها و رودهایی است که اکنون طبیعت زیبای درود را تشکیل داده و طبیعت آن موجب شده تا افراد زیادی در قدیم به این منطقه کوچ کرده و آبادی های دائم خود را تشکیل دهند. بسیاری از مردم نیز بر این باورند که کلمه ی درود از " دو رود" گرفته شده است چرا که رود اصلی این منطقه از پیوستن دو رود به یکدیگر شکل گرفته است. جاده ی کوهستانی دررود یکی دیگر جاذبه های طبیعی این منطقه است که در بیشتر ایام سال مسیر اصلی رفت و آمد کوهنوردان و ورزشکاران می باشد.
ادامه مطلب ...فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری شاعر و عارف نامی ایرانی است که حتی مولوی نیز او را می ستاید :
عطار روح بود و سنایی دو چشم او | ما از پی سنایی و عطار آمدیم |
25 فروردین نخستین روز بزرگداشت مفاخر و مشاهیر ایران زمین و روز ملی عطار نیشابوری گرامی باد
ادامه مطلب ...