نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد
نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد

همسایه‌ی نزدیکتر از خویش؛ دیباچه‌ای بر پیوندهای تاریخی و فرهنگی کاشمر و نیشابور

 

قدمگاه نیشابور و امامزاده سید مرتضی در کاشمر 

کاشمر و نیشابور، دو تن از ‌دیارگان نامی خاوران‌بوم ایران‌زمین‌اند که وزنه‌ای گرانسنگ در هویت‌مایه تاریخی و فرهنگی خراسان به شمار می‌آیند؛ دو شهرگان نامدار خراسانی که پیشینه پربار و هویت سرشارشان با همسایگی دیرین و همبستگی‌های ژرف، در آمیخته و همنوا‌ترین و یگانه‌ترین دیاران خراسان را پدیدار ساخته است.

در دوران اساطیری؛ کاشمر (ترشیز)، جایگاه سرو سپند زرتشت و پیمانگاه پیامبر و شهریار ایران است و در بوم نیشابور (ابرشهر)، دریاچه سپند سوور و آتش اهورایی برزیگران ایران، پای گرفته. در دوران‌های پس از آن، تاریخ، چهره‌ای دانش‌گرایانه و بینش‌ورزانه از ارتباطات فرهنگی این دو همسایه کهن را بر ما آشکار می‌سازد؛ در سده‌های هجری، دانشمندان، محدثان، عالمان، شاعران و سرشناسان پُرشماری از این دو دیار برخاسته‌ و پایه‌ها و ستون‌های همگرایی و همداستانی همسایگان نامدار را پدید آورده‌اند. امروز، افزون بر میراث‌ پُربار فرهنگی و پیشینه تاریخی و همسایگی کهن، همگنی‌ها و همبستگی‌های تنگاتنگی در زمینه‌های مردم‌شناسی و اقلیمی، نیشابور و کاشمر را در جایگاه همنواترین سرزمین‌های خراسان نمودار می‌سازد. در این نوشتار، همراه با اشاره‌ای به چهره تاریخی، فرهنگی و پیوندهای نیشابور و کاشمر، به زمینه‌های همکاری و همگرایی این دو کهن‌دیار خراسانی، خواهیم پرداخت. 

ادامه مطلب ...

بی‌همتایان ایرانی؛ نگاهی به پیوندهای تاریخی و فرهنگی شیراز و نیشابور

 

خیام نیشابوری - حافظ شیرازی

 

شیراز و نیشابور، از آن دست شهرهای ایرانی‌اند که نام آنها با فرهنگ و ادب ایران‌زمین، پیوندی ویژه‌گانه یافته است. شیراز؛ شهر حافظ و سعدی، نیشابور؛ شهر خیام و عطار: این دو کهن‌شهرگان ایرانی، دارای پیشینه و نمودهای تاریخی و فرهنگی ارجمند و گرانسنگ در حوزه فرهنگ و تمدن ایران می‌باشند و گرانیگاه تاریخ و فرهنگ منطقه خود به شمار می‌آیند. حضور دیرین و گستره شیراز و نیشابور، در بستر تاریخ؛ گاه، در نقش پایتخت‌های ایرانی، و همواره، به مثابه کانون‌های فرهنگی تاریخ ایران و جهان اسلام، زمینه‌ساز ارتباطات اجتماعی-فرهنگی گسترده‌ای میان این دو شهر بوده و پیشینه‌ای مشترک و پُربار را پدید آورده است. این پیشینه مشترک، به همراه همنوایی‌ها و همگونگی‌های تاریخی-فرهنگی، می‌تواند بسترساز همگرایی‌ بیشتر در امروز، و توسعه همکاری‌ها در آینده باشد. این نوشتار، همراه با نگاهی به پیشینه تاریخی و فرهنگی شیراز و نیشابور، به بازنمایی پیوندها و همنوایی‌های فرهنگی این دو فرهنگ‌شهر ایرانی-اسلامی پرداخته و در گسترش بحث، زمینه‌های همگرایی و همکاری را مورد توجه خود قرار می‌دهد.    

ادامه مطلب ...

آرمان‌دیارگان خراسانی؛ چهره درخشان جوین در تاریخ نیشابور

ابوعبدالله حاکم نیشابوری:

«ولایت جوین؛ منشاء اولیاء و علما، قری و قنوات در عمارات به حد غایات به یکدیگر قریب،

چنانچ همه را به مثابه یک ربع مسکون یک مملکت، توان گفت.» 

«تاریخ نیسابوریّین» که امروزه با نام «تاریخ نیشابور» شناخته می‌شود نام کتابی است که در قرن چهارم هجری، به قلم ابوعبدالله حاکم نیشابوری نگاشته شده است. به گفته دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، «این کتاب، یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که اهل فن را در شکل‌گیری ساختار تمدن ایران عصر اسلامی، به ویژه قرن سوم و چهارم هجری که دوران زرین فرهنگ ایران عصر اسلامی است یاری می‌دهد.» از نگاهی دیگر؛ کتاب تاریخ الحاکم،  کتاب تاریخ و شناسنامه عالمان و دانشمندان ربع غربی خراسان بزرگ است که در جغرافیای امروز، بر استان‌های خراسان شمالی، رضوی و جنوبی مطابقت می‌نماید.  

 

چهره درخشان جوین در تاریخ نیشابور  

در این نوشتار، به بازبینی چهره تاریخی و فرهنگی جوین، به عنوان یکی از ولایت‌های کهن و نامدار ربع غربی خراسان بزرگ، با نگاه به کتاب تاریخ الحاکم می‌پردازیم و در فرجام گفتار، همبستگی‌های دیرین و ژرف جوین و نیشابور را به عنوان سرمایه‌ای ارجمند در راستای برنامه‌های توسعه آینده، در پیش نگاه و اندیشه خواهیم داشت.   

ادامه مطلب ...

از خراسان تا آناطولی؛ پیشنهاد خواهرخواندگی نیشابور و نوشهیر

  

سرزمین کشور ترکیه، در متون جغرافیایی و تاریخی، با عنوان آناتولی (فلات یا منطقه آناطولی) نیز شناخته می‌شود. نام «آناتولی»، در زبان یونانی، به معنای «جای برآمدن خورشید» است؛ این، همان برداشتی است که از نام «خراسان»، در جغرافیای ایران‌زمین، می‌گردد؛ خراسان نیز «جای برآمدن خورشید» است. باید خاطرنشان نمود که این همخوانی و همنوایی معناشناسانه میان خراسان و آناتولی، نمودهای ارتباطی و فرهنگی فراوانی نیز در تاریخ و دنیای واقعی دارد؛ شخصیت‌هایی همچون مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، حاجی بکتاش ولی نیشابوری، حسن اوغلو اسفراینی، خواجه دخانی خراسانی و … از خراسانیان شناخته شده در آناتولی هستند که هر یک در حوزه‌ای، پیونددار فرهنگی میان خراسان ایران و سرزمین آناتولی می‌باشند.  با نگاه به نقشه‌های جغرافیایی، «نوشهیر» را در حدود میانه جغرافیای آناتولی (کشور ترکیه)، خواهیم یافت و از دیگر سوی، «نیشابور» را در میانه جغرافیای خراسان بزرگ ایران (استان‌های سه‌گانه خراسان) در پیش چشم داریم؛ پسانگاه، افزون بر این همنوانی نمادین نیشابور و نوشهیر از دیدگاه جایگاهشان در «سرزمین برآمدن خورشید» (خراسان و آناتولی)؛ شخصیت عرفانی، تاریخی و معنوی پیر بکتاشیان جهان را نمودی دیگر از همنوایی و پیوستگی تاریخی و فرهنگی این دو کهن‌شهر درمی‌یابیم. در این نوشتار کوتاه، پس از معرفی «نوشهیر»، به زندگی و شخصیت پیر بکتاشیان جهان، و سپس به پیشنهاد خواهرخواندگی «نیشابور» و «نوشهیر» خواهیم پرداخت.

 

ادامه مطلب ...

بازخوانی یک رویداد: ۲۶ آبان روز اتحاد مردم نیشابور

دهه ۸۰ و موضوع تقسیم استان خراسان، یکی از مهمترین دوران تاریخ معاصر این سرزمین را تشکیل میدهد، در آن سالها بود که فعالیت های گسترده ای از سوی مردم نیشابور و دیگر شهرهای رغیب برای دستیابی به مرکزیت استان جریان داشت، در این میان البته اختلافات محلی دو شهرستان نیشابور و سبزوار باعث شد که این مناطق نتوانند به حق خود در این طرح دست یابند و در نتیجه سرانجام تقسیم خراسان به نفع بیرجندی ها و بجنوردی ها (که شهرهای پنجم و ششم استان بودند!) در خرداد ۸۳ با مصوبه مجلس ششم خاتمه یافت. در همین ایام مردم نیشابور که هنوز داغ از دست دادن همشهریان و مسئولان خود (از جمله فرماندار وقت) را در حادثه ۲۹ بهمن ۸۲ (انفجار قطار) بر دل داشتند از تصمیمی آگاه شدند که در پی آن قرار بود جایگاه سیاسی فرمانداری شهرستان رغیب که در طرح تقسیم ناکام مانده بود به صورت یک جانبه و بدون توجه به حق و جایگاه نیشابور ارتقا یابد. این موضوع واکنش مجامع عمومی و اعتراضات عمومی را منجر شد.  

ادامه مطلب ...