نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد
نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد

تحول گفتمانی نیشابور: از «محافظه‌کاری» تا «توسعه‌گرایی» و «تمهید ارتقاء به استان نیشابور»

مقدمه؛ بازیابی هویت خراسانی خراسان

نیشابور، شهری است بنیادین در جغرافیای تاریخی و فرهنگی خراسان؛ شهری پُرخاطره و بارور از میراث فرهنگ و تمدن ایرانی در قامت خراسان‌شهرهایی همچون: بلخ، مرو، هرات، سمرقند و بخارا. اما در میان بنیادشهرهای خراسانی، یک چیز، نیشابور را ویژه و یگانه می‌نماید: «نیشابور، تنها شهر عمده خراسان است که در مرزهای جغرافیای سیاسی ایران امروز، باقی مانده است.» پس بیراه نخواهد بود که «هویت خراسانی خراسان ایران امروز» یکی از دغدغه‌های عمیق باشندگان و بویژه نخبگان معاصر نیشابور باشد؛ دغدغه‌ای که در کوران تحولات دهه‌های اخیر، و بویژه در رویداد تقسیم استان خراسان، بر اساس مصوبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۳ مجلس شورای اسلامی، وزن و  ژرفای دیگری یافت. 

در این زمان بود که بنا به مقتضیات کشور، زعامت «مشهد» -که در چند سده اخیر به عنوان مرکز سیاسی خراسان شناخته می‌شد- به حوزه مرکزی خراسان (استان خراسان رضوی امروز) محدود گردید و سکان اداره حوزه شمالی و جنوبی، در دست دو شهر نسبتا جدیدتر خراسان، یعنی «بجنورد» (مرکز استان خراسان شمالی امروز)  و «بیرجند» (مرکز استان خراسان جنوبی امروز) سپرده شد.    

این رویداد دگرگونه‌ساز در هویت جغرافیای سیاسی خراسان (با تاثیرات تدریجی و نسبی فرهنگی و اجتماعی)؛تاملی ژرف، درآمیخته با نگرانی‌ای عمیق، در آرمانی بنیادین را در میان اندیشمندان حوزه فرهنگی نیشابور به همراه آورد. اینکه: در این خراسان تفکیک‌شده که کانون‌های اداره آن، بنا به پیشینه تاریخی خود و به صورت نسبی؛ انگیزه محدودی در دوران شکوفایی خراسان بزرگ تاریخی-فرهنگی دارند؛ سرانجام احیا، بالندگی و استمرار هویت خراسانی -با آن محتوای گرانسنگ محفوظ در میراث اصیل و پشتوانه تاریخی آن- چه خواهد بود؟

باری؛ بازسازی خراسان کارآمد و کارساز در تحول و تطور فرهنگی ایران، نیاز و ناگزیری است که به گونه‌ای روزافزون، بایستگی خود را در نزد اندیشوران و دغدغه‌مندان خراسان فرهنگی برجسته می‌سازد. و در نگاهی به مجموعه توانمند خراسان امروز؛ انگیزه و توان کارساز را به روشنی، در «گرانیگاه تاریخ و پایگاه فرهنگ خراسان» می‌توان یافت: کهن‎شهری که ریشه و سرمایه از دوران اوج شکوه اثربخشی خراسان در ایران بزرگ فرهنگی دارد. فرهنگ‌شهر خراسان، با قابلیت‌های فرهنگی، اجتماعی و اقلیمی که در سده‌های گذشته و همین خراسان امروز نیز، شایان است. این شهر، کارا-افزار کارستان تحول‌آفرینی خراسان خواهد بود؛ چیزی که تاریخ، بارها سرافراز، آن را آزموده است. 

این نیشابور، در این سال‌ها، حتی با سرمایه و التفات کمی که در اختیارش قرار گرفته اما هیچ گاه از هویت و حیثیت خراسانی خود، غافل نبوده؛ تا بدینجا که برای »بر آوردن خراسان فرهنگی، باید باز توانگر و برومند گردد»؛ این، گفتمان نیشابور امروز است.


نیشابور؛ زمان تحول در گفتمان توسعه

هفته پایانی بهمن‌ماه ١٣٩۸ را باید یکی از دوره‌های زمانی نمادین در تحول گفتمانی مطالبات توسعه‌ای نیشابوریان در حوزه ژئواستراتژی (بویژه در زمینه جغرافیای سیاسی) به شمار آورد. دوره‌ای که نه فقط نخبگان و سیاستگزاران نیشابوری بلکه کلیّت جامعه نیشابوریان به گونه‌ای ویژه و بیش از هر زمان دیگر، آینده جغرافیای سیاسی زیست‌بوم خود را در کانون نگاه جمعی قرار داد و به آینده‌نمای بازیگری این دیار در نقش «استان نیشابور» نگریست و نقش مورد انتظار از فرهنگ‌شهر در معادلات ژئوپلیتیک منطقه شمال شرق کشور را در معرض اندیشه نهاد...


انتخابات یازدهم؛ زمینه بروز تحول گفتمانی

البته بدیهی است که زمینه‌های این تحول گفتمانی؛ نه در این دوره هفت یا ده روزه بلکه در فرایندی تدریجی، سال‌های گذشته را پشت سرگذاشت تا به ۲۳- ۳۰ بهمن ١٣٩۸ برسد. اما آنچه این بریده زمانی ویژه را به محل تبلور گفتمان مطالبات جغرافیای سیاسی نیشابور تبدیل نمود؛ رقابت‌های انتخاباتی نامزدها برای کسب جایگاه نمایندگی مردم نیشابور و فیروزه در مجلس یازدهم شورای اسلامی بود. در این دوره؛ بر خلاف رقابت‌های دوره‌های گذشته؛ نامزدها متاثر از فضای غالب افکار عمومی، به صورتی مستقیم به موضوعات مهم «ارتقای بخش‌های سرولایت، میان‌جلگه و زبرخان» و همچنین «آینده‌نگری موقعیت نیشابور در جغرافیای سیاسی، الزامات و مناسبات ژئوپلیتیک خراسان و منطقه شمال شرق کشور» ورود کرده و آن را به بیان‌های مختلف، در کانون نگاه قرار دادند.

باری در این زمان، پرده ضخیم ملاحظات محافظه‌کارانه -که به طور نسبی بر فضای رقابت‌های انتخاباتی دوره‌های پیشین شهرستان، سایه افکنده بود- به کنار رفت. رای‌دهندگان از توان و جایگاه نیشابور در معادلات منطقه می‌گفتند و می‌پرسیدند؛ همین رویداد، نامزدها و فعالان سیاسی را ناگزیر از اعلام موضع متناسب با فضای گفتمانی و مطالباتی جامعه نمود؛ البته ناگفته نماند که حضور چهره‌های تازه‌نفس در رقابت‌ها، این گفتمان متفوق اما به طور نسبی، فاقد تریبون را تقویت می‌نمود؛ گویی اندک اندک، جامعه در کشاکش این سال‌های بی‌تحرکی مدعیان سرافرازی سرنوشت مردم، توانسته بود راهی موثرتر از پیش، به سوی سهیم کردن خواسته‌ها و دغدغه‌های اساسی‌اش در چیدمان شطرنج سیاست رسمی شهرستان بگشاید و چنانکه گفته شد چهره‌های جدید، نقشی ویژه در آفرینش این فضای گفتمانی داشتند.

 

گفتمان توسعه؛ عرصه رخ‌نمایی تفاوت‌های ملموس    

آری؛ گفتمان بازیگران جدید، تفاوت‌های ملموسی را با بازیگران سنتی (غالباً مسلط بر عرصه مدیریت، سیاست، انتخابات و تقریبا تمامی شئون و مناسبات نیشابور در دوره‌ها و دهه‌های گذشته) به رخ می‌کشید. عنصر تعیین‌کننده «خاستگاه» را می‌توان مهم‌ترین عامل افتراق این دو گروه دانست. بازیگران سنتی که از جناح‌ها و جریان‌های دهه‌های پیشین برآمده و از آن اعتبار می‌گرفتند؛ پنداشت‌ها و منش‌های برآمده از آن را خط مشی عمومی خود قرار داده و همچنان باورمندانه بر آن می‌پاییدند؛ شاید با این دیدگاه سنتی که جامعه و اراده‌اش را می‌توان با کم‌ترین ایجاد تعهد هزینه‌بر، به مسیر و رفتار مورد نظر هدایت کرد! غافل از اینکه معیارها و سنجه‌های جامعه، در رویارویی مستمر و مستقیم با فراز و نشیب‌های زندگی واقعی، دگرگون شده است. اکنون، بخش بزرگی از این جامعه متحول، نه ایده‌ها و تهییج‌های فاقد ابعاد و دستاوردهای ملموس، بلکه آنچه را که در راستای تامین ملزومات زندگی واقعی و توسعه جامعه اکنون است، ارزش‌گذاری می‌نماید و اعتبار می‌دهد.   

بازیگران جدید حتی با وجود عضویت و گرایش در جناح‌ها و جریان‌های سیاسی ریشه‌دار در دهه‌های پیشین؛ اما اصالتا برآمده از دانشگاه‌ها و دانش‌ورزیده، کارآزموده و یا پژوهنده در عرصه‌های تخصصی همپوشان با حوزه‌های نیازها و ملزومات زندگی واقعی و جامعه امروز بوده؛ این‌ها نه در نقش مدافع نوستالژیک دستاوردهای (بعضاً مملو از آزمایش و خطای) مستقر در گذشته بلکه ناقد گذشته و منادی طرح‌ها، تحلیل‌ها و برنامه‌هایی برآمده از بررسی‌های علمی و تجربه‌های آزموده برای حرکت در مسیر توسعه و جبران ناکارآمدی‌ها و ناکامی‌های گذشته بودند. چنین شد که انتخابات دوره یازدهم نیشابور، عرصه ظهور افرادی دارای تحصیلات دانشگاهی عالی و تجربه‌های تخصصی در موضوعاتی از قبیل جغرافیای سیاسی، گردشگری، حمل و نقل، صنعت، جامعه‌شناسی سیاسی و ... بود.

بدین ترتیب و شاید برای اولین بار؛ چشم انتخاب‌کنندگان به گزینه‌هایی آشنا گردید که نه متکی بر سابقه فعالیت سیاسی ملی با دستاوردهای محلی محدود، بلکه معتبر بر توانایی ارائه راهبرد و مسیر حرکت و ارتباط‌گیری تخصصی برای پیشبرد مسائل عمده نیشابور بود؛ مسائل عمده‌ای که مستخرجه از مشاهدات و تحقیقات نخبگان برآمده از بطن جامعه است و نه پنداشت‌های قیّم‌مآبانه سیاستمداران کهنه‌کاری که بعضا مسائل عمده مبتلابه جامعه را به خاطر هزینه‌های سیاسی‌اش برای شخص سیاستمدار، حتی به رسمیت نمی‌شناختند. گویی نیشابور، این بار و پس از تقبل هزینه‌‌های سنگین تجربیات دوره‌های پیشین، به این اجماع رسیده بود که رأی و اعتماد و سرنوشتش را در دست تدبیر افرادی قرار دهد که از همان ابتدای کار، هزینه دادن برای مردم را پیش‌فرض کار خود قرار دهند.


انتخاب مردم؛ «سیاست متعهد به تامین منافع جمعی»

سرانجام؛ نیشابور، در این بزنگاه ناگزیر، از میان دو نگاه «مردم در خدمت سیاست» و «سیاست متعهد به تامین منافع جمعی»، دومی را برگزید و مردم حوزه انتخابیه نیشابور و فیروزه، دو نفر را برگزیدند که به طور نسبی، هم مرتبط با دغدغه‌های نخبگان و متخصصان و هم دارای تجربه و ارتباطات حوزه ‌سیاسی‌اند و مهم‌تر اینکه به نظر می‌رسید توان و انگیزه هزینه کردن برای تحقق اهداف جمعی ساکنان دومین حوزه انتخابیه پرجمعیت شمال شرق کشور را دارند. و به تعبیری؛ نیشابوریان این فرصت بسیار مغتنم و بازگشت‌ناپذیر را نه در اختیار دو شخصیت حقیقی به نام جناب آقای مهندس احسان ارکانی و سرکار خانم هاجر چنارانی بلکه در اختیار دو شخصیت حقوقی برآمده از اراده اکثریت، قرار دادند که با تاکیدی به عمق معنای «سرمایه سرنوشت‌شان»، انتظار دارند سیاست را، مقدورات و مقدرات نمایندگی مجلس را به صورتی ملموس و جانانه، در پیگیری و رسیدگی مسائل توسعه پایدار نیشابور در سطوح کشوری و ملی، به خدمت گیرند.

اکنون، آنچه در پیش روی ماست این است که خوشبختانه در اثر بررسی‌ها و گزارش‌های رسانه‌ها و نخبگان شهرستان، بخش بزرگی از مسائل حوزه انتخابیه نیشابور و فیروزه استخراج گردیده و در معرض نگاه افکار عمومی قرار گرفته است. «ایجاد عزم ملی برای رسیدگی موثر و بموقع به وضعیت اورژانسی بحران آب دشت نیشابور»، «ارتقای تقسیماتی بخش‌های شهرستان»، «ارتقای دانشکده علوم پزشکی به دانشگاه»، «احداث فرودگاه نیشابور»، «توسعه دانشگاه نیشابور در ابعاد ملی و مورد انتظار از نیشابور»، «ارتقای زیرساختی جاده‌های مواصلاتی و احداث زیرساخت مهم کنارگذر جنوبی نیشابور»، «تامین زیرساخت‌های منطقه نمونه بین‌المللی گردشگری نیشابور» و ... در زمره مهم‌ترین مسائل حوزه انتخابیه نیشابورو فیروزه است.   

 

مساله بازیابی جایگاه ژئوپلیتیک نیشابور؛ زمینه‌ها و آینده‌نگری

و اما در حوزه مورد توجه ما در این نوشتار، یعنی «ارتقای جایگاه نیشابور در حوزه تقسیمات کشوری» که در رقابت‌های انتخاباتی دوره‌های گذشته در زمره ملاحظات مگو یا محافظه‌کارانه نامزدهای تقریبا همه طیف‌ها و نامزدها به شمار می‌آمد در این دوره، بخش تاثیرگذار فضای گفتمانی و یکی از اوج‌های مضامین رقابتی را به خود اختصاص داد. چنانکه تاکید ویژه بر جایگاه و حقوق نیشابور در تحولات جغرافیای سیاسی منطقه شمال شرق کشور، در مواضع و اظهارات اصلی هر دو نماینده منتخب (ارکانی و چنارانی) در رقابت‌های انتخاباتی، بسیار برجسته است و در همین فضای گفتمانی رقابت‌های انتخاباتی؛ علاوه بر مهم «ارتقای بخش‌ها به شهرستان» به اهمیت «احداث فرودگاه تجاری» در تحقق پلان بسیار مهم و البته ناگزیر احیای جایگاه نیشابور در مناسبات ژئوپلتیک منطقه شمال شرق کشور، بسیار توجه شده است. و این همه، متاثر از افزایش روزافزون آگاهی‌های عموم جامعه نیشابوریان در حوزه حقوق جغرافیای سیاسی و مطالبه‌گری آن در طی سال‌های گذشته است. 

ماجرای جدایی چهار روستای فرخار، چزک، رباطی شاهزاده و جمبرجوق از حوزه جغرافیای سیاسی نیشابور-فیروزه و روند نفس‌گیر بازگردانی آن‌ها را می‌توان از موثرترین عوامل زمینه‌ساز تبلور اهمیت جغرافیای سیاسی در افکار عمومی نیشابوریان برشمرد؛ چهار روستایی که کسانی منتسب به حوزه جغرافیایی-سیاسی دیگر، در حرکتی «مخفیانه»، آنها را از حوزه نیشابور-فیروزه، جدا کرده و با ملحق کردن آنها به حوزه جغرافیای سیاسی خود، موجبات ارتقای سیاسی-اداری خود را فراهم آورده بودند. افکار عمومی، در تحلیل این ماجرا ضمن احساس عمیق لطمه و خسارت به عزت و حیثیت جمعی، در این واقعیت، تعمقی ویژه نمود که چرا نباید از استعدادهای سرزمینی نیشابور و فیروزه در راستای توسعه و ارتقای همین منطقه استفاده نشود؟! این در حالی بود که در دهه‌های گذشته، قسمت بزرگی از بخش سرولایت در همین راه، جدا شده و به عبارتی برای ایجاد یک بخش یا شهرستان در حوزه‌ای دیگر (که با چالش بزرگ ضعف زیرساخت‌‌های همبستگی تاریخی-اجتماعی-فرهنگی نیز روبرو بود)، بخش پیوسته و باهویت تاریخی-فرهنگی غنی سرولایت، پاره پاره شده بود!

در بازنگری این رویدادهای ناگوار و رویدادهای دیگر؛ افکار عمومی به نگرشی عمیق‌ و گسترده‌‌ در حوزه جغرافیای سیاسی دست یافت: نیشابور و فیروزه آیا بدهکاری یا کمبودی نسبت به دیگر حوزه‌های موجود در استان دارد که باید اینچنین هزینه بدهد؟! پاسخ این بود: این معامله با دومین حوزه جمعیتی شمال شرق کشور با توان‌های شاخص در حوزه‌های «موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد در هندسه ژئواستراتژیک شمال شرق کشور»، «سرمایه‌ اجتماعی، انسانی و فرهنگی غنی»، «توسعه‌یافتگی صنعتی»، «قطبیت زراعی، باغداری و دامپروری»، «تنوع جاذبه‌های تاریخی-فرهنگی و طبیعی با قابلیت بازیگری در صنعت گردشگری بین‌المللی» جوانموردانه و منصفانه نیست. پس نه تنها باید فقدان‌های گذشته را جبران نمود بلکه باید زمینه‌های ظهور نیشابور برای نقش‌آفرینی در حد و اندازه جایگاه خود در مسائل ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک شمال شرق کشور را فراهم نمود. این به زبان ساده یعنی: دیر یا زود باید منتظر شکل‌گیری واحد جغرافیایی-سیاسی سطح یک کشوری یا استانی با مرکزیت نیشابور بود؛ جایگاهی که شهر نیشابور در سده‌های گذشته و پیش از مشهد، در جایگاه مرکزیت سیاسی-اداری چند قرنی مجموعه خراسان کنونی به عنوان « ابرشهر» و «ربع نیشابور»، آن را تجربه کرده است. اینک بر نخبگان، اهالی رسانه و سیاستگزاران توسعه نیشابور است که باب احیای چهره نیشابوری خراسان را بگشاید، با اندیشه‌ و اقدام در:

- شناسایی، ارزیابی و تدارک زمینه‌های احیای جغرافیای سیاسی-فرهنگی نیشابور در سطح یک تقسیمات کشوری (جایگاه مرکزیت استان)

- برآورد و پیشنهاد حدود جغرافیایی متصور برای حوزه جغرافیای-سیاسی استان نیشابور (بررسی، زمینه‌شناسی و ارزیابی میزان همگرایی و همبستگی واحدهای شهرستانی تابعه استان نیشابور)

- تولید مستندات علمی (مقالات پژوهشی) و رسانه‌ای مرتبط با زمینه‌سازی ایجاد استان حوزه جغرافیای سیاسی-تاریخی-فرهنگی نیشابور



نیشابور سرزمین بینالود

لینک کانال : sarzaminbinalud@

مشتاقانه منتظر نظرات شما هستیم
نظرات 12 + ارسال نظر
طالبی چهارشنبه 6 مهر 1401 ساعت 22:02

نیشابور باید استان شود تنها راه توسعه ما همینه

کمپین حمایت جمعه 14 آذر 1399 ساعت 21:45 https://www.farsnews.ir/my/c/41880

کمپین ویژه درخواست ارتقای نیشابور به مرکزیت استان

https://www.farsnews.ir/my/c/41880

حمایت کنید

سپاس از شما

مخاطبان ارجمند لطفا با مراجعه به لینک فوق

روی لینک ***حمایت میکنم*** کلیک کنید

Naderan یکشنبه 9 آذر 1399 ساعت 21:46

نیشابور باید مرکز استان بشه

منوچهر برزین‌مهر جمعه 25 مهر 1399 ساعت 15:05

مطالبه استان شدن نیشابور، فقط یک مطالبه اقتصادی یا سیاسی نیست بلکه ریشه‌های تاریخی و فرهنگی عمیقی دارد. بخاطر خراسان شدن خراسان، نیشابور را استان کنیم.

مهربان یکشنبه 13 مهر 1399 ساعت 07:20

برای احیای نقش خراسان فرهنگی، نیشابور را باید احیا کرد.
نیشابور را استان کنیم.

naderi شنبه 5 مهر 1399 ساعت 01:27

نیشابور را استان کنید
اگر ایران را دوست دارید

بس است این همه کم توجهی به این شهر مهم ایران

علوی شنبه 20 اردیبهشت 1399 ساعت 14:17

وقتی شهرهای کوچکی مانند بیرجند و بجنورد و سمنان و ایلام و یاسوج و...مرکز استان هستند، چرا نیشابور بزرگ باید از حق مرکزیت استان محروم باشد؟؟؟

شأن و جایگاه نیشابور بسیار بالاتر از یک شهرستان است، دولت باید نیشابور را ارتقا دهد

فیروزی یکشنبه 31 فروردین 1399 ساعت 12:48

تنها راه توسعه نیشابور و مناطق اطرافش استان شدن است

الهی یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت 12:25

ارتقای نیشابور به مرکز استان و ارتقای زبرخان و میان‌جلگه و سرولایت به شهرستان یک آرزو یا رویا نیست بلکه حق مسلم نیشابور و نیشابوری هاست

دستجردی سه‌شنبه 20 اسفند 1398 ساعت 12:34

بابا یکی تکلیف این زبرخان نیشابور رو روشن کنه مگه چندسال دیگه باید واستیم تا شهرستان بشه؟؟؟؟؟ بابا مگه میخوایین چیکار کنید؟؟؟ والا صالح آباد و کوهسرخ هم شهرستان شدن ولی زبرخان هیچ!!!! مردم منطقه رو محروم نگاه داشتین که چی بشه؟؟؟

زبرخان در تاریخ 21 اردیبهشت 99 رسما شهرستان شد

مرتضوی یکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت 17:58

مشهد اینقدر بزرگ شده که از نیشابور و شهرهای دیگه استان یادش رفته...اگه استان جدیدی ایجاد بشه هم مشهد میتونه توسعه بهتری پیدا کنه و هم شهرستان ها...فقط یه نگاه به غرب کشور بندازین متوجه میشین که چقدر شهرستان های اونور نسبت به ما آبادترن...

امیرآبادی جمعه 16 اسفند 1398 ساعت 13:40

۱۵ سال پیش در طرح تقسیم خراسان به نیشابور ظلم بزرگی شد مرکزیت استان حق از دست رفته ماست که باید داده شود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد