نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد
نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد

گویان فرهنگی؛ نگاهی به پیوندهای فرهنگی نیشابور، جوین و جغتای از دریچه معجم‌البلدان

 

خراسان، به خاطر نقش برجسته و بی‌همتایی که در تحولات و سامان تاریخ و فرهنگ ایران و جهان اسلام داشته است، یکی از نامدارترین و بالنده‌ترین سرزمین‌های حوزه تمدنی ایران، غرب قاره کهن و جهان اسلام به شمار می‌آید. در سنت جغرافیای تاریخی است که از قدیم، این سرزمین بزرگ را چهار بخش یا «ربع» نموده‌اند که این بخش‌ها به نام چهار کرسی خراسان بزرگ که عبارتند از بلخ، مرو، نیشابور و هرات، نامیده می‌شوند. سرزمین کهن «گویان» یا «کویان» که در سده‌های هجری‌، «جوین» نام گرفته، یکی از ولایت‌های عمده و بنیادین ربع غربی خراسان بزرگ است که پیشینه‌ تاریخی دیربنه و چهره فرهنگی بشکوه و برومند دارد. این پشتوانه تاریخی و فرهنگی و دیگر توانمندی‌های اقلیمی، سرزمین گویان را به یکی از پایدارترین ولایت‌های غرب خراسان (ربع نیشابور) تبدیل نموده است چنانکه از ولایات پُرشمار خراسان غربی که «نیشابور»، «نسا»، «توس»، «جام»، «باخرز»، «زوزن»، «خواف»، «بشت»، «بیهق»، «جاجرم»، «جوین»، «اسفراین»، «ارغیان»، «استوا» و ... در زمره آنهاست؛ «گویان»، یکی از چند ولایتی است که هنوز هم با همان نام کهن، در جغرافیای روزگار ما نیز حضور دارد.

«گویان» کهن، در جغرافیای امروز، دشتی است گسترده و حاصلخیز در استان خراسان رضوی، که شهرستان‌های جغتای و جوین و حدی از باختر و خاور این دو شهرستان را در بر می‌گیرد. «آزادوار»، «فریومد»، «آق‌قلعه»، «جغتای» و «نقاب»، از مراکز عمده حاکمیتی و اداری سرزمین گویان، از روزگاران کهن تا امروز، بوده و دو شهر «جغتای» و «نقاب»، مراکز دو شهرستان‌ عمده دشت گویان در امروز، یعنی شهرستان‌های «جغتای» و «جوین»، می‌باشند. با نگاه به جغرافیای تاریخی و فرهنگی ایران و خراسان، چنین برداشت می‌گردد که گویان، از دوران‌های کهن و در روزگاران پیاپی، پیوندددار و حلقه ارتباطی میان سرزمین کومش (استان سمنان کنونی) و ابرشهر (نیشاپور) بوده و قرارگیری این سه دیارگان؛ ابرشهر و گویان و کومش، در مسیر جاده تاریخی ابریشم، ژرفا و بار فرهنگی و اجتماعی تعاملات آنان را در طول تاریخ، فزاینده ‌نموده است. این نزدیکی‌ها و همگونی‌های فرهنگی و اجتماعی که ریشه در تاریخ پُردرازنای مشترک مردمان نیشابور، گویان و قومس دارد، سرمایه‌ای ارجمند و میراثی گرانبهاست که می‌تواند زمینه‌ساز و پایدارگر همکاری‌های ژرف و گسترده میان این سه دیارگان نامدار خاوران ایران باشد.

نیکبختانه؛ در سال‌های اخیر، از سوی مسولان فرهنگی منطقه، گام‌های شایانی در زمینه این همگرایی برداشته شده است که پیمان خواهرخواندگی نیشابور و شاهرود (از شهرستان‌های عمده حوزه قومس) را می‌توان به عنوان یکی از عملکردهای شاخص آن، یادآور گردید. بی‌گمان، پرداخت ویژه و بیش از پیش به این سه‌گانه شاخص فرهنگی خاوران ایران (نیشابور – گویان - کومش)، همکاری‌های همه‌جانبه و توسعه روز‌افزون منطقه، شتاب و نیرویی دوچندان خواهد یافت و رسانه‌ها و کوششگران فرهنگی و مسولان اداری شهرستان‌های این محور تاریخی-فرهنگی (نیشابور، فیروزه، خوشاب، جوین، جغتای، میامی و شاهرود) پدیدآورنده و پایه‌گذار تحولات نیک و توسعه آینده خواهند بود. وب‌نوشت سرزمین بینالود، در پیش از این، در دو نوشتار «نگاهی به قارّه کوچک؛ به بهانه خواهرخواندگی شاهرود و نیشابور» و «دیدار با میراث عرفانی شرق؛ از بسطام شادیاخ» به گوشه‌ای از پیوندهای فرهنگی و زمینه‌های همکاری نیشابور و شاهرود پرداخته و در دو نوشتار «امام‌الحرمین؛ حلقه پیوند نیشابور و جوین» و «آرمان‌دیارگان خراسانی؛ چهره درخشان جوین در تاریخ نیشابور» همگونی‌ها و همبستگی‌های تاریخی و فرهنگی نیشابور و گویان، مورد توجه قرار گرفته‌اند. 

میراث عرفانی نیشابور، جوین، قومس 

 

پرداختن به پیوندهای تاریخی و فرهنگی «گویان-کومش»، کارویژه‌ای است که به روشنی؛ رسانه‌ها، کوششگران و دست‌اندرکاران فرهنگی شهرستان‌های جوین، جغتای، میامی و شاهرود، بدان شایسته‌تر و گزیده‌ترند پس در اینجا نگاه و پرداخت ویژه‌تر بدین موضوع را به بزرگواران و گرامیان هموند و همپیوندمان، در این شهرستان‌های فرهنگ‌آفرین، پیشنهاد می‌‌نماییم. اما در ادامه این نوشتار، به معرفی «جوین» و بازیابی پیوندها و تعاملات فرهنگی نیشابور و جوین، برپایه نوشتار «یاقوت حموی» خواهیم پرداخت. شهاب‌الدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله رومی بغدادی، معروف به «یاقوت حموی»، از دانشمندان، فیلسوفان و جغرافیدانان نیمه قرن ششم تا نیمه هفتم هجری است. کتاب جغرافیایی «معجم‌ البلدان»، معروفترین اثر یاقوت است. یاقوت با نگاشتن معجم‌البلدان، خدمت بزرگی به علم جغرافیا و تاریخ و پیدایی «جغرافیای تاریخی» کرده است. این کتاب، از بی­نظیرترین معجم‌ها در علم جغرافیاست. «فرین» -مورخ روسی-  این کتاب را یکی از پربارترین کتاب‌های آن عصر دانسته و «ابن خلکان»، آن را کتابی بسیار مفید، با نویسنده‌ای برخوردار از همت والا قلمداد نموده که کتابی بسیار نفیس، به جامعه، تقدیم نموده است. «وسنکونسکی» نیز یاقوت حموی را یکی از نوابغ عصر دانسته که کتابی گرانمایه و ارزشمند از خود، برجای گذاشته است.

یاقوت در کتاب معروف «معجم‌البدان»، جوین را چنین معرفی می‌نماید: جوین، نام سرزمینی ارجمند و خوش‌ آب و هوا که در راه کاروان‌های بسطام به نیشابور، جای گرفته است. مردم خراسان، آن را «گویان» می‌نامند و «جوین» معرّب آن است. مرزهای آن در سمت قبله، به بیهق؛ و در سمت شمال، به مرزهای جاجرم پیوسته است. قصبه آن، «آزادوار» است که در آغاز این خوره، در سمت باختر می‌باشد. جوین، دارای 189 دیه است که هر یک، به دیگری پیوند دارد. جوین، سرزمینی دراز، میان دو کوه، در گستره‌ای پهناور است که به دو نیم، بخش شده. در نیمه شمالی آن، از خاور به باختر، دیه‌ها به یکدیگر پیوسته که هیچ یک از دیگری جدا نیست و از نیمه جنوبی آن، قنات‌هایی برآورده‌اند که شمالی‌ها را سیراب می‌کند و در این نیمه، ساختمانی نیست. میان این سرزمین و نیشابور، پیرامن ده فرسنگ است. گروهی بسیار از پیشوایان و دانشمندان، منسوب به جوین می‌باشند. محمد مقدسی، از جغرافیدانان قرن چهارم هجری، نیز به زبانی دیگر، جوین را توصیف می‌نماید: جوین، سرزمینی پهناور و پُرحاصل است؛ میوه و غلّه بسیار و پوشاک از آن صادر می‌کنند. راهی به گرگان دارد. مردمش اهل حدیث و ادب‌دوست‌‌ند. نام شهر ایشان آزادوار است. آباد و پُرجمعیت و حاصلخیز است.

ابوعبدالله حاکم نیشابوری، از تاریخنگاران و جغرافی‌نویسان قرن چهارم هجری، در کتاب «تاریخ نیشابور»، درباره جوین می‌نویسد: «ولایت جوین، منشاء اولیاء و علما، قری و قنوات در عمارات به حد غایات به یکدیگر قریب، چنانچ همه را به مثابه یک ربع مسکون یک مملکت، توان گفت. اهل دین و دیانت و خداوندان باهوش و همه ایوان خانه‌ها رفیع و مهمان‌خانه‌ها وسیع، اصناف اشراف و عوام ایشان را همت‌ها عالی و دل اکرام اصناف و اتمام الطاف دل‌ها از ملال خالی.» در کتاب‌های مختلف جغرافیایی و تاریخی، از اوضاع بسامان و آبادی ولایت‌ها و نیک‌روزی و خوشبختی اهالی ولایات ربع غربی خراسان، سخن‌ها آمده است، اما با توجه به توصیف‌هایی که در تاریخ حاکم نیشابوری درباره ولایت‌های داوزده‌گانه خراسان آمده است، می‌توان چنین برداشت نمود که «جوین»؛ از دیدگاه مولفه‌های اجتماعی و فرهنگی، جمعیت و آبادانی و نیک‌روزی، یکی از بهترین ولایات خراسان غربی بوده است.

گفتنی است که در تاریخ حاکم؛ بیهق، جوین، اسفراین، خبوشان، ارغیان، پُشت، رُخ، زوزن، خواف، ازقند، جام، باخرز و جارجرم، در شمار ولایت‌های این بخش خراسان بزرگ، نام برده شده است. در کتاب‌های دیگر جغرافیایی و تاریخی همچون مسالک و ممالک ابن خردادبه (قرن 3 هـ.ق)، الاعلاق‌النفسیه ابن رسته (قرن 3 هـ.ق)، البلدان ابن فقیه (قرن 3 هـ.ق)، البلدان یعقوبی (قرن 3هـ.ق)، احسن‌التقاسیم مقدسی (قرن 4 هـ.ق)، معجم‌البدان یاقوت (قرن 7 هـ.ق)، تقویم‌البدان ابوالفداء (قرن 8 هـ.ق)، اوضح‌المسالک بروسوی (قرن 10 هـ.ق) و ... از جوین به عنوان یکی از ولایت‌های اصلی خراسان غربی (ربع نیشابور)، نام برده شده و پیگیری این سیر تاریخی و دوران پیش و پس از آن، روشنگر جغرافیای تاریخی جوین به عنوان یک هویت جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و حاکمیتی بنیادین و عمده خراسان غربی است. برای آگهی بیشتر در این باره، مطالعه مقاله «پیشینه تاریخی حاکم‌نشینان جوین» نوشته آقای منصور جغتایی در شماره 66 فصلنامه مشکوة، پیشنهاد می‌گردد. 

 

پیوندهای فرهنگی نیشابور، جوین و جغتای در کتاب معجم البلدان اثر یاقوت حموی 

 

پیرو آنچه پیش از این، به چهره فرهنگی گویان اشاره شد؛ درباره وجهه فرهنگی درخشان این خطه فرهنگ‌آفرین باید گفت که از این دیار، بزرگان و دانشمندان نامداری برخاسته‌اند و یکی از آنان «امام‌الحرمین» است که دارای وجهه بین‌المللی بوده و یکی از چهره‌های علمی بی‌بدیل تاریخی علمی جهان اسلام به شمار می‌آید. در معجم‌البدان یاقوت، به ایشان و چند تن دیگر از نام‌آوران جوینی، اشاره شده است. این بزرگان، دارای ارتباطات ژرفی با نیشابور بوده و به تعبیری در زمره پیوند‌داران نمادین فرهنگی بین نیشابور و جوین به شمار می‌آیند. یاقوت در این کتاب خود، به حدیث‌نگار و جهانگردی به نام «ابوعمران جوینی نیشابوری» اشاره می‌کند و درباره او می‌نویسد: «موسی پسر عباس پسر محمد بوعمران جوینی نیشابوری، که یکی از جهانگردان است. او به دمشق، از بو بکر محمد پسر عزیز و در کوفه از احمد پسر حازم و در رمله از حمید پسر عامر و در مکه از محمد پسر اسماعیل پسر سالم و از بو زرعه رازی و از دیگران برشنوده است. حسن پسر سفیان و بوعلی حافظ حاکم و بو احمد حافظ حاکم و بسیار جز این دو، از وی روایت دارند. بوعبدالله حاکم گوید: او در دیه آزادوار که قصبه جوین است می‌زیست. او می‌گوید: موسی جوینی از سرشناسانی بود که در جستجوی حدیث به جهانگردی پرداخت. از یاران بوزکریای اعرج، در مصر و شام بود و به اتخاب او بر می‌نوشت و حدیث‌های نیکو دارد. حدیث‌هایش یکسره نیکوست. یادداشت‌هایی بر کتاب مسلم بن حجاج دارد. او به جوین در سال 323 درگذشت.» گفتنی است که «مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری» از مشایخ استادان علم حدیث در قرن سوم هجری بوده که در محله رمجار نیشابور، می‌زیسته است.

یاقوت، سه تن دیگر از دانشمندان جوینی به نام‌های «ابومحمد عبدالله جوینی»، «ابوالحسن علی جوینی» و «امام‌الحرمین» در کتاب خود، آورده است که این سه بزرگوار نیز از جمله پیوندداران گویان بزرگ و نیشابورند. یاقوت می‌نویسد: «بومحمد عبدالله پسر یوسف جوینى» پیشواى روزگار خود در نیشابور بود. پدر بوالمعالى جوینى است. وى نزد بوطیب سهل پسر محمد صعلوکى، تلمذ کرد و براى دیدار بوبکر پسر عبدالله پسر احمد قفال مروزى به مرو آمد و در آنجا فقه آموخت و از وى برشنود. او ادب را از پدر خود یوسف که ادیب جوین بود بیاموخت و در فقه، سر آمد شد و در آن تصنیف‌هاى سودمند ساخت. و مزنى را شرحى گسترده نوشت. او مردى پرهیزکار و پر عبادت و با احتیاط بود. او از دو استاد خود بوعبدالرحمن سلمى و بومحمد ابن بابویه اصفهانى برشنود و در بغداد نیز از بو الحسن محمد پسر حسین پسر فضل پسر نظیف فراء و جز ایشان برشنود. سهل پسر ابراهیم بوالقاسم سگزى از وى روایت دارد و هیچکس جز او از وى حدیث نقل نکرده است. این دانشمند به نیشابور در سال 434 در گذشت.»

«برادرش «بوالحسن على پسر یوسف جوینى» معروف به «پیر حجاز». او صوفى نرم‎خوى فاضل خوش‎مشرب جویاى دانش و حدیث بود. کتابى در علم تصوف، مبوب و مرتب، به نام «کتاب السلوه» تألیف کرد. از استادان برادر خود و از بونعیم پسر عبدالملک پسر حسن اسفراینى در نیشابور و در مصر از بومحمد عبدالرحمن پسر عمر نحاس برشنود. زاهر و رجب دو پسر طاهر شحامى از وى روایت دارند. او به نیشابور در 463 در گذشت.» دیگری امام‌الحرمین بزرگ و نامدار است: «پیشواى راستین «بوالمعالى عبدالملک پسر بومحمد عبدالله پسر یوسف پسر عبدالله پسر یوسف جوینى» با لقب «امام الحرمین» که معروف‌تر از آتش سر کوه است. او حدیث را از بوبکر احمد پسر محمد پسر حارث اصفهانى تمیمى برشنود. وى کم روایت بود و از حدیث دورى مى‌جست و کتاب‌هاى معروف مانند «نهایة المطلب» در مذهب شافعى و «شامل» در اصول دین به مذهب اشعرى و «ارشاد» و جز آنها بنگاشت و در نیشابور به ماه ربیع دوم سال 478 در گذشت.» 

 

عطار نیشابوری و عطاملک جوینی، دو تن از چهره های شاخص فرهنگی نیشابور و گویان (جوین) 

 

در کتاب «تاریخ نیشابور» ابوعبدالله حاکم نیز نام چندتن از نامداران گویان که در زمره پیوندداران فرهنگی نیشابور و این خطّه‌اند آمده است، از این جمله است: عبدالله بن خازم سُلمی، «والی نیشابور بود، از جانب عبدالله بن عامر و ساکن جوین شد و او را آنجا اولاد شدند. امام حاکم فرمود که آنجا اولاد او را دیدم، قومی بودن دهاقین.» دیگری «محمد بن طاهری، ابوبکر النیسابوری من رستاق جوین» و آن دیگر؛ «ابراهیم بن عبدالرحمن بن سهل الآزادواری، ابواسحق النیسابوری» و بزرگی دیگر؛ «محمد بن جعفر بن محمد بن یزید الشعرانی، ابوعبدالله النیسابوری الآزادواری، قریة من جوین» و آن بزرگوار دیگر «محمد بن ماهان الجوینی» است. ابوعبدالله حاکم همانند یاقوت از «ابوعمران جوینی» نام برده و درباره او می‌نویسد: «موسی العباس بن محمد النیسابوری، ابوعمران جوینی من آزادوار و هو صنّف علی کتاب مسلم بن حجاج.»

باری! قرن‌ها ارتباطات فرهنگی و اجتماعی میان نیشابوریان و جوینیان، توشه‌ای پُربار و میراثی ارجمند را برای دیّاران این دو دیارگان نامدار خراسانی پدیدار ساخته، که در این نوشتار فقط اشاره‌ای کوتاه به گوشه‌ای از این گنجینه گرانمایه گردید. همچنین؛ علقه‌ها و عواطف مهرورزانه مردمان این دو سرزمین، این گنجینه فرهنگی را پُربارتر و پاینده‌تر می‌نماید؛ در جایی، خاطره‌ای از یکی از اهالی گویان را می‌خواندم که گویا ایشان در زمینه اجرای مراسمات فعالیت می‌کند، در یکی از این مراسم‌ها که در نیشابور برگزار گردیده است، مرد کهنسال نیشابوری از این هنرمند جوینی می‌پرسد که از کدام دیار است و او می‌گوید «از جوین هستم». پیرمرد، بوسه بر پیشانی هنرمند جوینی می‌زند و ژرفای اشتراکات فرهنگی نیشابور و جوین را یادآور می‌شود. از آن سوی، یکی از یاران که برای کاری، زمانی را در یکی از مناطق شهرستان جغتای (بخش غربی سرزمین گویان بزرگ) گذارنده است می‌گفت که در آنجا باد و نسیمی که از سوی شرق، بر دشت جوین می‌وزد را «نسیم نیشابور» می‌گویند و اشتراکات فراوانی از جمله شباهت فراوان لهجه و اصطلاحات و حکایت‌ها و مثل‌ها وجود دارد.        

این دلبستگی و همسانی ناب و دیرین، برای ما نیشابوریان و گویانیان، یک پیام ناب دارد و آن هم همدلی و همبستگی برای همگرایی و همکاری منطقه‌ای است. امروز، شهرستان‌های حوزه سرزمین گویان بزرگ (به ویژه جوین و جغتای)، که میراث‌داران ارجمند تاریخ و فرهنگ این سرزمین نامدار و کهن هستند، و سرزمین نیشابور که پیشینه تاریخی و پیوندهای فرهنگی همبستگانه‌ و شکوهمندی، با جوین و جوینیان دارد، می‌توانند از سرمایه پیشینه گرانمایه و افتخارآفرین گذشته، توشه‌ای پربار و بستری بنیادین، برای توسعه فرهنگی و همکاری‌های توسعه‌محور آینده فراهم آورند. همکاری‌هایی همچون «همگرایی دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی نیشابور، جوین و جغتای، در زمینه مطالعات و انتشارات مشترک در زمینه تاریخ و فرهنگ منطقه»، «همیاری ادارات میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان‌ها برای تبادل تجربیات و تعریف محور ویژه گردشگری نیشابور-فیروزه-خوشاب-جوین-جغتای-میامی-شاهرود»، «همیاری فرمانداری و ادارات راه و شهرسازی شهرستان‌ها برای ارتقای جاده مواصلاتی نیشابور-فیروزه- خوشاب، جوین، جغتای- جاجرم- شاهرود و گرگان»، «همکاری شهرداری‌ها یا شوراهای اسلامی شهرهای منطقه، در راستای تعریف فعالیت‌ها و پروژ‌های مشترک عمرانی و فرهنگی»، «همکاری در زمینه‌های کشاورزی و صنعت، تشریک مساعی ادارات مرتبط در هر شهرستان، در زمینه‌های آموزشی و پژوهشی، جذب تجهیزات و اعتبار از مبادی بالادستی، انتقال تجربیات و ...» را از جمله پروژه‌ها و فعالیت‌های پیشنهادی مشترک در بین شهرستان‌های منطقه می‌توان برشمرد.

دلبسته یاران خراسانی خویشم

«یار خراسانی»

نظرات 1 + ارسال نظر
علی جوینی یکشنبه 22 تیر 1399 ساعت 09:02

با عرض سلام خدمت شما واقعا مطالب ،عالی بود
من از جوین هستم و به فرهنگ دیرینه و به هم پیوند خورده نیشابور و کویان(جوین) واقف هستم.
بهترین راهکار وصل شدن مسیر راه قدیم ( جاده مواصلاتی نیشابور- فیروزه - خوشاب - جوین - جغتای جاجرم وشاهرود )به هم میباشد که باعث نزدیک شدن زمانی کویان به نیشابور می باشد.
و دورود به شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد