نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد
نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد

غسان کنفانی؛ نویسنده شهیر فلسطینی، و پیوندهای فرهنگی نیشابور با جهان عرب

 غسان کنفانی 

 غسان کنفانی، به عربی: غَسّان کَنَفانی، نویسنده و روزنامه‌نگار سرشناس عرب، و از اعضای رهبری جبهه مردمی برای آزادی فلسطین، در نهم آوریل سال ۱۹۳۶ میلادی در منطقه عکا در کشور فلسطین متولد شد. و در هشتم ژوئیهٔ ۱۹۷۲ بر اثر یک حادثه تروریستی در بیروت لبنان درگذشت. «غسان کنفانی» از نویسندگان توانای حوزه اجتماعی فلسطین و ادبیات داستانی عربی است که آثار تأثیرگذارش به دور از شعارزدگی، مفاهیم عمیقی را درباره زندگی بیان می‌کنند. نام غسان کنفانی با داستان عرب و مقاومت، گره خورده است. او از پیشگامان ادبیات داستانی معاصر عرب، و از طرفی، نویسنده‌ای است دغدغه‌مند که آرمان، زندگی و رنج‌های فلسطین را در نوشته‌های خود به تصویر می‌کشد. این نویسنده فقید فلسطینی، با قصه‌هایش، با زندگی خود، و با تلاش خود، نشان داد که می‌توان هنرمند بود اما هنرمندی متعهد.

 

 

 غسان کنفانی

وی با آگاهی از ادب و هنر معاصر و با ایستادن بر زمین و زمان و زندگی مردمش، پدیده‌هایی فراهم آورد که تا انسان و جهان باقی است، می‌درخشد. کنفانی مبارزی است که در چند جبهه می‌ستیزد: با زر و زور و تزویر، با جهل و جور و ناآگاهی و .... وی اندیشه مقاومت را با عمل مقاومت، همراه کرد و به جبهه آزادی‌بخش فلسطین پیوست. تنها زبان او نبود که فلسطینیان را بیدار کرد بلکه عمل او هم بسیار مهم بود. غسان کنفانی در هر قصه‌ای که می‌نویسد واژه‌ای از روح خود را به داستان می‌دهد. پس بیراه نیست که نسل جوان عرب، بسیار به غسان کنفانی عشق می‌ورزد. نویسندگان بسیاری بوده‌اند که به تقلید از وی پرداختند و برای نمونه «زکریا تامر» یکی از نویسندگانی است تلاش می‌کند به مانند کنفانی با قصه‌های کوتاه خود در جهان عرب به نقش آفرینی بپردازد.


غسان کنفانی؛ نویسنده شهیر فلسطینی


از مهم‌ترین دستاوردها و جوایز ادبی غسان کنافی می‌توان به جایزه اول داستان کوتاه در میان 250 داستان‌نویس عرب (1962)، جایزه «انجمن دوستداران کتاب» به خاطر داستان بلند «ماتبقی لکم» (بازمانده) در «لبنان» (1966)، پس از شهادت وی، جایزه  ویژه اتحادیه روزنامه‌نگاران دموکرات جهان (1974)،  جایزه لوتوس از سوی کانون نویسندگان آسیا و آفریقا، به این نویسنده شهیر عرب اختصاص یافت. تا پایان سال 1981م، 9 سال پس از مرگ غسان، کتاب‌هایش به زبان‌های انگلیسی، اسپانیولی، آلمانی، ژاپنی، مجاری، چکی و روسی ترجمه شده است. در سال‌های بعد تا دوران معاصر نیز برخی از آثارش به فرانسه، فارسی، سوئدی، بلغاری، نروژی و چند زبان دیگر دنیا برگردانده شده است.


فیلم بازمانده


فیلمسازان بسیاری از ایران و کشورهای عربی، فیلم‌های بلندی از رمان‌های غسان کنفانی تهیه کرده‌اند، ازجمله می‌توان فیلم «المخدعون» (فریب‌خوردگان) به کوشش توفیق صالح، فیلم «عائد الی حیفا» (بازگشت به حیفا) که اقتباس از سومین رمان غسان است به کوشش قاسم حول را نام برد. سیف‌الله داد، کارگردان معاصر ایرانی نیز فیلم «بازمانده» را بر پایه یکی از داستان‌های غسان کنفانی در سال ۱۳۷۳ش ساخت. «غسان کنفانی» سال ۱۳۵۰ هجری شمسی (۸ ژوئیهٔ ۱۹۷۲ م) در یک حادثه تروریستی به دست موساد، در بیروت، با انفجار بمبی که در ماشینش قرار داده بودند، به همراه خواهرزاده‌اش ترور شد. یکی از آثار غسان کنفانی «ادب مقاوت فی فلسطین المحتلّه» می‌باشد. از عناوین (ترجمه به فارسی) دیگر کتاب‌های وی می‌توان به «مردان زیر آفتاب»، «بازمانده»، «بازگشت به حیفا»، «ام سعد»، «کور و کر»، «عاشق»، «زنبق آوریل»، «قدس، رویای ما»، «قندیل کوچک»، «قصه‌ها» و ... اشاره نمود.

غلامرضا امامی، مترجم برخی از کتاب‌های غسان کنفانی به زبان فارسی در مصاحبه با ایبنا، درباره غسان می‎گوید: «هنر غسان کنفانی زندگی است؛ او هنرمندانه زیست و ایستاده ماند. زیبایی، شادی‌، غم‌،امید، عشق‌ و شادی‌ در اندیشه بلند او موج زد و بر صفحات کاغذ جاری شد. قصه‌های او پر از شور، و دور از شعار است. از او کتاب‌های بسیاری مانده است اما زیباترینش «قصه‌ها» بود.» و ادامه می‌دهد: «کتاب «قصه‌ها» گزیده‌ای از داستان‌های غسان کنفانی است که نخستین بار در جهان، به ترتیب تاریخ نگارش، ترجمه و نشر یافته است. این کتاب را با این هدف ترجمه کردم که هم خوانندگان فارسی‌زبان زندگی هنری او را دریابند و هم از دریچه «قصه‌ها» با زندگی مردم فلسطین آشنا شوند. نکته قابل توجه در این اثر این است که قصه اول این کتاب با عنوان «چیزی که از بین نمی‌رود» در ایران می‌گذرد و ماجرای سفر غسان است به نیشابور و دیدار با مزار خیام.»



نیشابور، چهره و جایگاه فرهنگی ویژه‌ای در جهان عرب دارد. این دیار، در قرون نخستین و میانه هجری، یکی از مراکز عمده علمی، فرهنگی و مرکز تحولات سیاسی و اجتماعی شرق قلمرو اسلامی است. مردمان پرشماری از سرزمین‌های غربی و جنوبی جهان اسلام (سرزمین‌های عربی) شامل دانشمندان و بزرگان و نخبگان و صاحبان صنعت و تجارت، برای بهره‌گیری از نظامیه‌ها، مدارس و مراکز علمی و تجاری و فرهنگی، نیشابور را موطن گزیده بودند. چنانکه کتب تاریخی و رجالی گوناگون، نام افرادی فراوانی از بغداد، بصره، دمشق، عدن، قیروان، کوفه، مدینه، موصل، مصر، مکه، واسط، یمن و ... را در شمار اعلام و دانشمندان حوزه فرهنگی نیشابور ضبط و ثبت کرده‌اند.

همچنین نام نیشابوریان پرشماری را در کتب رجالی و تاریخ علم جهان عرب می‌توان بازیافت که در تقویت و پایداری زبان عرب و ارتقای داشته‌های علمی و متون دینی نقش برجسته‌ای داشتنه‌اند از این دست به عنوان نمونه می‌توان به ابومنصور ثعالبی، امام مسلم قشیری، احمد میدانی، ابن منذر، ابوالحسن عامری، ابوالفتح عمر خیام و ... اشاره نمود؛ به این موضوع به صورتی گسترده‌تر در نوشتار «نیشابور، پایتخت فرهنگی جهان اسلام» پرداخته شد. برای برداشت روشن‌تر از این سخن و به عنوان نمونه، بازبینی کتاب «الحیاة‌ العلمیة فی نیسابور خلال الفترة 290 - 548» که در سال 2010 توسط دانشگاه ام‌القرای مکه معظمه منتشر شده، پیشنهاد می‌گردد. بنابراین اگر مورخان و جغرافی‌نگاران عرب، همچون محمد مقدسی و یاقوت حموی، از نیشابور با القابی همچون «ام‌البلاد مسلمین» و «معدن الفضلاء و منبع العلماء» یاد می‌کنند بیانگر همین معناست.


 الحیاة‌ العلمیة فی نیسابور

پایگاه فرهنگی نیشابور در حافظه تاریخی جهان عرب به اندازه‌ای گرانمایه و ارجمند است که اگر امروز نیز پس از نزدیک به هشت قرن از کم‌سویی شکوه تمدن مترقی اسلامی و افول پایگاه تمدنی نیشابور در اثر هجوم توحش مغول، نویسندگان و اهالی اندیشه عرب، گریزی به ایران می‌زنند و به گونه‌ای ویژه‌گانه، از نیشابور یاد می‌کنند، بیراه و بی‌سبب نیست. اما، این موضوع، برای ما دست‌کم، یک پیام دارد و آن هم اینکه، این پایگاه و چهره فرهنگی ارجمند نیشابور، در اندیشه و حافظه تاریخی جهان عرب، می‌تواند سرمایه‌ای نمادین برای ایران عزیزمان در راستای توسعه بیشتر روابط و مناسبات با جهان عرب باشد.

از این نگاه، «پیمان‌های فرهنگی میان نیشابور و شهرهای قدیمی و سنتی عرب» همچون بغداد، دمشق، مکه، قاهره، مدینه، بصره و ... که روزگاری دوشادوش نیشابور خراسان ایران، ستاره‌های درخشان تمدن اسلامی بوده‌اند، رویکردی بسیار تاثیرگذار و پسندیده است.

در فرجام این سخن، یادمان نرود که اگر بنا باشد روزی، «کتابخانه تخصصی یا گنجینه اسناد نیشابورشناسی» برپای گردد، شایسته است کتاب «قصه‌ها» اثر غسان کنفانی، نویسنده شهیر فلسطینی، یکی از هزاران منابع و مفاد آن مجموعه باشد.   

 طرحی از آینه و خورشید، دارم پیش رو

آفتاب صبح نیشابور، می‌‌خواند مرا

«یار خراسانی»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد