نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد
نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد

همسایه‌ی نزدیکتر از خویش؛ دیباچه‌ای بر پیوندهای تاریخی و فرهنگی کاشمر و نیشابور

 

قدمگاه نیشابور و امامزاده سید مرتضی در کاشمر 

کاشمر و نیشابور، دو تن از ‌دیارگان نامی خاوران‌بوم ایران‌زمین‌اند که وزنه‌ای گرانسنگ در هویت‌مایه تاریخی و فرهنگی خراسان به شمار می‌آیند؛ دو شهرگان نامدار خراسانی که پیشینه پربار و هویت سرشارشان با همسایگی دیرین و همبستگی‌های ژرف، در آمیخته و همنوا‌ترین و یگانه‌ترین دیاران خراسان را پدیدار ساخته است.

در دوران اساطیری؛ کاشمر (ترشیز)، جایگاه سرو سپند زرتشت و پیمانگاه پیامبر و شهریار ایران است و در بوم نیشابور (ابرشهر)، دریاچه سپند سوور و آتش اهورایی برزیگران ایران، پای گرفته. در دوران‌های پس از آن، تاریخ، چهره‌ای دانش‌گرایانه و بینش‌ورزانه از ارتباطات فرهنگی این دو همسایه کهن را بر ما آشکار می‌سازد؛ در سده‌های هجری، دانشمندان، محدثان، عالمان، شاعران و سرشناسان پُرشماری از این دو دیار برخاسته‌ و پایه‌ها و ستون‌های همگرایی و همداستانی همسایگان نامدار را پدید آورده‌اند. امروز، افزون بر میراث‌ پُربار فرهنگی و پیشینه تاریخی و همسایگی کهن، همگنی‌ها و همبستگی‌های تنگاتنگی در زمینه‌های مردم‌شناسی و اقلیمی، نیشابور و کاشمر را در جایگاه همنواترین سرزمین‌های خراسان نمودار می‌سازد. در این نوشتار، همراه با اشاره‌ای به چهره تاریخی، فرهنگی و پیوندهای نیشابور و کاشمر، به زمینه‌های همکاری و همگرایی این دو کهن‌دیار خراسانی، خواهیم پرداخت. 

کاشمر؛ پایگاه سرو سپند باستان و دارالمومنین خراسان: کاشمر یکی از شهرها و سرزمین‌های کهن خراسان است؛ نام این سرزمین، در متون گوناگون به گونه‌هایی دیگری همچون «بُست»، «پُشت»، «ترشیز»، «سلطان‌آباد»، «کشمر» و ... آمده و از آن، با لقب‌هایی همچون «دارالمومنین»، «نجف اصغر» و «قم ثانی» یاد کرده‌اند. نشان این سرزمین کهن را باید در دوران کیانیان و در بطن یکی از مینوی‌ترین رویدادهای آیین باستانی ایرانیان، باز یافت؛ هنگامی که گشتاسب کیانی، دعوت زرتشت پیامبر را پذیرفت؛ زرتشت، درخت سروی را که تبار بهشتی داشت به نشانه گواه ایمان گشتاسب -که فرمانروای ایران بود- در کاشمر کاشت. بدین سان؛ سرو کشمر، نماد پیمان پیامبر و فرمانروای ایرانی، برای گسترش دین بهی گردید. باری! درخت سرو، ریشه در تاریخ باستانی و اساطیری کاشمر دارد و نماد این شهر است؛ کاشمر شهر سروهاست، و سروهای باغمزار، نمودی ویژگانه از آن است؛ نام کاشمر، با سروهایش درهم تنیده است؛ بدان سان که مردمان، سرو را همان کاج پنداشتند و کاشمر را نخست، «کاجفر» یا «کاخجر» نام نهادند؛ سپس، «کاشفر» شد و پس‌آنگاه، «کاشمر». 

نماهایی از مدرسه سلطان‌العلما، مسجد جامع و بارگاه امامزاده سید حمزه در کاشمر  

این سرزمین، در دوران پیش از اسلام، از ولایت‌های نامدار قلمرو پارت، و در دوره اسلامی، یکی از ولایات اصلی ربع غربی خراسان بزرگ بود که «بُست» یا «پُشت» نامیده می‌شد و مرکز آن، «ترشیز» بود. این ولایت کهن که در جغرافیای امروز، در برگیرنده شهرستان‌های کاشمر، خلیل‌آباد، بردسکن و چندی پیرامون آن، در استان خراسان رضوی می‌باشد؛ دارای پیشینه فرهنگی بسیار غنی و پرباری است و اندیشمندان، دانشمندان، محدثان، ادیبان و سیاستمداران بزرگی همچون آرشیت دانا، اهلی ترشیزی، ظهوری ترشیزی، عمیدالملک کندری، کاتبی ترشیزی، مولانا دیری، محی‌الدین طرثیثی، شیخ احمد جامی نامقی،شهاب ترشیزی، حاج آقا میرزا بزرگ مجتهد، حاج سلطان‌‌العلماء، آیت‌الله سعیدی، شمس شریعت تربقان، و ... را در دامن خود پرورانده است.

کاشمر امروز، میراث‌دار آثار ارزشمندی است که همگی بر جایگاه تاریخی و غنای فرهنگی این دیار اشاره می‌نمایند؛ برخی از آنها همچون باغمزار (آستانه امامزاده سیدحمزه علیه‌السلام)، زیارتگاه امامزاده سیدمرتضی علیه‌اسلام، آرامگاه شهید مدرّس و ... گویای پیشینه ارجمند معنوی و نشانگر توانمندی‌های بالای این سرزمین در زمینه گردشگری مذهبی‌اند و برخی دیگر همچون قلعه و غار آتشگاه، بقایای ارگ قدیمی، سد ششطراز، قلعه گبر حصار، بنای تاریخی مسجد جامع، مدرسه علمیه حاج سلطان، قلعه خضرآباد و ... نشان از پدیداری و پایداری این دیار، در دل تاریخ، دارند. دشت کاشمر (سرزمین ترشیز)، یکی از سرزمین‌های توانمند و آبادان خراسان است و محصولات این دیار، به وِیژه انگور، کشمش، انار، زعفران، زیره و پنبه زبانزد خاص و عام است. کاشمر را به خاطر انگور ممتازش، «شربتخانه خراسان» نامیده‌اند.   

 

نیشابور؛ پایگاه آتش اهورایی باستان و گرانیگاه تاریخ و فرهنگ خراسان: نام نیشابور یا «نیشاپور»، در اوستا به گونه «رئونت» آمده است که در دوران‌های بعد، به گونه تغییر یافته «ریوند» در جغرافیای تاریخی نیشابور، رخ‌نمایی می‌کند. بر پایه روایات اساطیری، بنیان این شهر، به دوره پیشدادیان (تهمورث و منوچهر) می‌رسد و شاهنامه فردوسی، نشان نیشابور را در دوره کیکاوس کیانی می‌نمایاند. این شهر، در دوران پیش از اسلام، «ابرشهر» یا «اپرشهر» نامیده می‌شد و قدیم‌ترین مدرک مربوط به آن، سکه فرهاد دوم اشکانی است. همچنین نام این دیار، به گونه تمام‌اپارخشتر (=ابرشهر) در کتیبه پهلوی کعبه زرتشت تخت جمشید نیز ثبت گردیده است. بر پایه متن پهلوی نامکی شتریهائی اِیران، تجدید بنای نیشابور، در دوره شاپور اردشیران، بوده و به همین خاطر، «نیوشاپوهر» (=نیشابور، به معنی شهر خوب یا زیبای شاپور) نامیده شده است. آتشکده آذر برزین مهر، از مولفه‌های فرهنگی مرتبط با نیشابور است که نشان از ارج مینوی و چهره آیینی این دیار در در دوران پیش از اسلام دارد. 

نماهایی از آرامگاه عطار نیشابوری، گنبدهای مهرآباد ریوند و بارگاه امامزاده محروق در نیشابور    

نیشابور، در دوران اوج تمدن اسلامی (قرون چهار تا هفت هجری)، دوره‌ای از رونق و شکوه افسانه‌ای را پیموده و یکی از شهرهای جهانی تاریخ و تمدن بشریت به شمار می‌آید. این فرهنگ‌شهر خراسانی، یکی از جهانشهرهای سده‌های میانه است که جایگاه گردهمایی و تکاپوی دانشورزان ملت‌های گوناگون، و تعامل افکار و فرهنگ‌ها از چهار گوشه جهان بوده و در کتاب‌های گوناگون مربوط به تاریخ و تمدن، به عنوان همبودگاه دانشمردان و دانشورزان، پایگاه محدثین بزرگ، مکتب‌دار عرفان و دارالعلم جهان اسلام، ثبت گردیده است. اما، شوربختانه باید گفت که تاریخ قرن هفتم هجری، با هجوم بنیانکن بربریت تاتار، سرنوشتی غم‌انگیز را برای شهرهای خراسان و به ویژه نیشابور رقم زد؛ کینه‌توزارن مغول، پس از یک سال مقاومت و دفاع جانانه مردم نیشابور، هنگامی که در سال 618 هجری، بر شهر دست یافتند، چنان کشتار و ویرانی‌ای به راه انداختند که مراکز فرهنگی و آثار معماری شکوهمند شهر، به تلّی از خاک و خاکستر تبدیل گردید.

اما نیشابور، حتی با وجود زخم کاری و جانکاه برآمده از بربریت تارتار، باز نایستاد و در پایان همان قرن، اندیشمندان و رهبران فکری و معنوی همچون حاجی بکتاش ولی و در ابتدای قرن پس از آن، شیخ حسن جوری را در دامان خود پروراند که در جنبش بکتاشیه و سربداران، منشاء تحولاتی در آناتولی و خراسان گردیدند. نیشابور امروز، سومین شهر پرجمعیت شرق کشور پس از مشهد و زاهدان، و دومین مرکز فرهنگی، جمعیتی، گردشگری و صنعتی خراسان، پس از مشهد است که با در بر داشتن پیشداشته‌های فرهنگی پُربار و پیشینه تاریخی کهن، گرانیگاه‌ تاریخ و فرهنگ خراسان ایران به شمار می‌آید. نیشابور در دوران شکوه و پویایی فرهنگی خراسان، مرکز ربع غربی خراسان بزرگ بوده و دارای ارتباطات و پیوندهای تاریخی و فرهنگی ژرف، با دیگر شهرهای خراسانی می‌باشد.  

گنبدهای آجری مهرآباد در ریوند نیشابور و مدرسه علمیه حاج سلطان العلماء در کاشمر  

آیینه‌داران آیین باستان و فرهنگ‌آفرینان همداستان: کاشمر و نیشابور را باید دو تن از کهن‌دیارگان خراسان در شمار آورد که بیشترین همنوایی‌ها و یگانگی را در زیست‌دوران خود داشته‌ و دارند. در دوران اساطیری؛ کاشمر جایگاه و رویشگاه سرو سپند زرتشت پیامبر می‌گردد، کی‌گشتاسب با پیامبر ایرانیان، پیمان دوستی و همداستانی می‌بندد و دین زرتشت را می‌گستراند. پس سرو کشمر و بوم کاشمر، نماد و پایگاه آیین مزدیسنایی ایرانیان است. اما در سوی دیگر و در بوم نیشابور (ابرشهر کهن)، در پی پایداری و پیروزمندی آب در برابر اهریمن، دریاچه سپند سوور یا سوگر پدیدار می‌گردد و آذر برزین مهر بر کران این آب روشن و پاک، جای می‌گیرد. در دوران‌های بعدی، گشتاسب، آذر برزین مهر را بر کوهستان ریوند نیشابور می‌نشاند تا نیایشگاه کشاورزان و برزیگران ایران‌زمین باشد. کوتاه‌سخن؛ آنچه از کاوش در دوران‌های کهن بر ما نمایان می‌گردد چنین است که کاشمر (ترشیز) و نیشابور (ابرشهر)، چهره‌ای پایدار و ماندگار در بزرگ‌بوم پرثو دارند و کانون‌های گرانمایه سرزمین پارت (خراسان) می‌باشند که چهره‌ای مینوی، در آیین و دین باستانی ایرانیان دارند.

با گذر از زمان‌ها و کاوش در دوران‌های سپسین، تاریخ، چهره‌ای دیگر از از ارتباطات فرهنگی این دو همسایه کهن را بر ما آشکار می‌سازد که با دانش‌ورزی و بینش‌گری درآمیخته است؛ فقط در کتاب تاریخ الحاکم، نام بیست تن از علما و محدثان نامدار منسوب به کهن‌دیار کاشمر (بُست یا پُشت قدیم) آمده است که مقیم نیشابور بوده و سهمی شایان از نهضت بزرگ علمی آن روزگاران را به خود اختصاص داده‌اند. ابوعبدالله حاکم، در کتاب تاریخ نیشابور، از فراوانی ادیبان و شاعران این ولایت یاد می‌کند و می‌گوید: «ولایت پُشت (=کاشمر) ... بس که ادبا و بلغاء آنجا و از آنجا بودندی. یک دیه معمور آن، خارزنج و دیگر، کندر که با قهندز بنا کرده‌اند.» باری! پیگیری ارتباطات فرهنگی این دو همسایه کهن، دارای چنان ژرفا و گستره‌ای است که پرداختن بدان، کار پژوهشی ویژه‌ای را بایسته است. اما در اینجا و به فراخور این نوشتار، شایسته به نظر می‌رسد که یکی از چهره‌های ادبی نامور سده نهم هجری را به عنوان نمادی از پیوندهای فرهنگی نیشابور و کاشمر، یاد نماییم.  

کاتبی ترشیزی از پیوندداران فرهنگی کاشمر و نیشابور  

کاتبی ترشیزی، از پیوندداران فرهنگی کاشمر و نیشابور: شمس‌الدین محمد کاتبی ترشیزی (نیشابوری)؛ این بزرگوار نامدار، از سخن‌سرایان بزرگ ایران در سده هشتم و نهم هجری است. زادگاه او ناحیه طرق و راوش ترشیز (کاشمر) است. دوران کودکی و جوانی کاتبی، در زادگاهش سپری شد؛ به کسب علوم و فنون کسب علوم و فنون روزگار خود، به ویژه شعر و ادب کوشید. در نیشابور، نزد سیمی نیشابوری، خطاطی و ادبیات آموخت و در شاعری و خوش‌نویسی شهره گشت و برای خود تخلص کاتبی را برگزید. کاتبی، برای تکمیل تحصیلات و اطلاعات خود، راهی هرات که مرکز علمی و ادبی و هنری بود، گردید. سپس، مدتی را در استرآباد، گیلان و شروان گذرانید. در شروان، هنر شاعری او مورد توجه و التفات شروانشاه منوچهر قرار گرفت. پس از چندی، راهی آذربایجان و اصفهان شد و در اصفهان، به حلقه مریدان خواجه صائن‌الدین ترکه راه یافت، و این تجربه و دریافت عرفانی، رنگ و طعمی ناب از عرفان را برای سخن لطیف و شیوای او به ارمغان آورد و شعرش، یگانه روزگار شد. او سرانجام در سال 839 هجری قمری، در استرآباد، دار فانی را وداع گفت. از این سخن‌سرای بزرگ سده نهم هجری، که به «کاتبی ترشیزی» و «کاتبی نیشابوری» معروف است، دو اثر عمده و ارزشمند نام برده‌اند؛ «دیوان» و «خمسه». دولتشاه سمرقندی، امیر علیشیر نوایی، ذبیح‌الله صفا و ... به جایگاه او در میان ادیبان همروزگارش و همچنین برجستگی‌ها و ارجمندی‌های سخن او اذعان داشته‌اند.  

آرامگاه امامزاده سید مرتضی در کاشمر و بقعه قدمگاه رضوی در نیشابور   

 

کاشمر و نیشابور؛ همسایه نزدیک‌تر از خویش: از بازبینی هماییک پیوندهای تاریخی و فرهنگی کاشمر و نیشابور چنین برداشت می‌گردد که فرهنگ‌دیار کاشمر (ترشیز یا بُشت کهن) همواره، پشتیبان و افرازنده پایگاه فرهنگی نیشابور، بوده است و اگر نیشابور، به عنوان دارالعلم جهان اسلام و ام‌البلاد مسلمین، و در دوران معاصر، به عنوان گرانیگاه هویت تاریخی و فرهنگی خراسان، و نماد تاریخ و فرهنگ ایران، شناخته می‌شود؛ ترشیز و ترشیزی‌ها، کاشمر و کاشمری‌ها، جایگاه و سهمی شایان در این شکوه و وجهه فرهنگی دارند. ارتباطات گسترده و ژرف نیشابوریان و کاشمریان، در امتداد پیشینه شکوهمند گذشته، امروز نیز با علقه‌ها و پیوندهایی که دستاورد تاریخی کهن، آکنده از پیوستگی‌ها و همبستگی‌های همدلانه و هم‌افزایانه می‌باشد، پایدار و برقرار است.

کاشمری‌ها و نیشابوری‌ها، یگانه‌وار، همنواترین مردمان خراسان به شمار می‌آیند؛ بردباری و متانت و آرام‌خویی از ویژگی‌های اخلاقی شاخص مردمان این دو دیار است؛ فرهنگ عامه، باورها و آیین‌های همگون و مشترک مردم این دو دیار، ریشه در همزیستی دلبستگانه و همسایگی مهرورزانه کهن آنان دارد؛ همسانی گویشی و زبانی از دیگر ویژگی‌های مشترک مردم این دو دیار است چنانکه اگر به عمق ظرافت‌های ریز هر یک از گویش‌‌های نیشابوری و کاشمری، آشنا نباشی هیچ تمایزی میان شیوه سخن مردمان این دو دیار نتوانی یافت؛ کاشمری و نیشابوری، چنین یگانه‌اند! زیبایی‌های اقلیم نیشابور و کاشمر، که ترکیبی بدیع از کوهستان‌های بخشنده و دشت‌های پُربار و زاینده است را نیز بر این همگنی‌ها بیافزاییم که همین اقلیم بخشنده و مهرآفرین را باید سرچشمه مهربانی‌ها و مهرورزی‌های دیّاران این دیاران دانست.

کوتاه‌سخن اینکه، برآیند همه همبستگی‌ها و همنوایی‌های این دو همسایه دیرین را بجز با تعبیر «نیشابور و کاشمر؛ همسایه نزدیکتر از خویش» نمی‌توان بیان نمود چنانکه بی هیچ گمانی، از جمع خویشان خراسانی، کاشمر و نیشابور، به گونه‌ای ناب، خویش و یگانه‌اند.  

مدرسه علمیه سلطان‌ العلما در کاشمر و مدرسه علمیه گلشن در نیشابور 

 

زمینه‌های همبستگی و پیشنهادهایی برای همگرایی نیشابور و کاشمر: چنانکه گفته شد کاشمر و نیشابور، به پشتوانه پیشینه تاریخی و فرهنگی، موقعیت جغرافیایی و کیفیت اقلیمی، خلق و خوی‌ مردمان و ویژگی‌های مردمشناسی، همبسته‌ترین و پیوسته‌ترین سرزمین‌های خراسان به شمار می‌آیند و همین همنوایی و همبستگی تنگاتنگ و ژرف، سرمایه‌ای ارزشمند برای برنامه‌های توسعه آینده است، که باید آن را بازشناخت و پویا ساخت؛ چنین است که سرمایه گرانقدر گذشته و گذشتگان در خدمت توسعه و نیک‌روزی آینده و آیندگان، قرار می‌گیرد. شناسایی و تعریف زمینه‌های همبستگی و همگرایی این دو کهن‌شهر خراسانی، عرصه‌ای بسیار گسترده است؛ پس در دنباله، به چند حوزه که از نگاه نگارنده، دارای اهمیت افزونتری است، می‌پردازیم:    

--  ارتقاء زیرساختی جاده‌ ارتباطی نیشابور به کاشمر: جاده نیشابور به کاشمر، به طول 125 کیلومتر، از دهستان ریوند در جنوب شهر نیشابور آغاز شده و از طریق بخش‌های میانجلگه و کوهسرخ، از شمال به شهر کاشمر می‌رسد. 70 کیلومتر شمالی این جاده (از نیشابور تا حدود عطائیه) در حوزه استحفاظی شهرستان نیشابور و 60 کیلومتر جنوبی، در حوزه استحفاظی شهرستان کاشمر می‌باشد. ریخت عمومی منطقه پیرامونی جاده در حوزه شمالی (بخش میانجلگه)، دشت هموار است که در حوزه جنوبی (بخش کوهسرخ)، چهره‌ای کوهستانی می‌یابد. از نگاه ناحیه‌ای، این جاده، مهم‌ترین و تنها محور اصلی ارتباطی ناحیه‌ میانجلگه-کوهسرخ است و مراکز اداری این ناحیه‌، یعنی شهرهای عشق‌آباد و ریوش را به هم مرتبط می‌نماید. در آخریننشست نمایندگان و مسولان شهرستان‌های نیشابور و کاشمر، ارتقاء این جاده، از محور ارتباطی بین‌شهری بهمحور مواصلاتی اصلی و شریانی، تاکید گردیده است. بدیهی است که این جاده، به علت ضعف زیرساختی، نیاز به افزایش پهنا و همچنین بازطراحی مسیر در برخی نقاط؛ در شرایط کنونی، حتی در هدایت ترافیک بین‌شهری نیشابور-میانجلگه-کوهسرخ-کاشمر، با مشکلاتی روبروست. اما باید گفت که این جاده مواصلاتی، دارای پتانسیل‌ها و توانمندی‌های ویژه‌ای است که می‌تواند آن را به یکی از مهم‌ترین جاده‌های مواصلاتی و محورهای گردشگری شمال شرق کشور تبدیل نماید. در اینجا از سه دیدگاه تاریخی، گردشگری و راهبردی، به بازشناسی توانمندی‌های این جاده می‌پردازیم: 

کاشمر و نیشابور ؛ همسایه نزدیکتر از خویش 

 

--- پیشینه تاریخی و فرهنگی: جاده نیشابور به کاشمر، در بستر تاریخ، حضور طولانی و پایدار دارد. این جاده،بخشی از راه کهن ارتباطی خراسان با مرکز و جنوب شرقی ایران بوده است که از یک سو و از طریق نیشابور (مرکز ربع غربی خراسان) به هرات، مرو، دیگر شهرهای‌ خراسان و فرارود، و سرزمین‌های شرق دور می‌رسیده و از سوی دیگر و با گذر از ترشیز (کاشمر)، جویمند می‌رفته. در جویمند، راه دو شعبه می‌شده یکی از طریق تون (فردوس امروز) و طبس (گلشن امروز) به یزد و نائین می‌رفته و دیگری، به قائن (مرکز ولایت قهستان قدیم) می‌رسیده است و در حدود بیرجند، راه دو شعبه می‌شده. یکی به سوی جنوب غرب از راه‌های بند به کرمان و دیگری به سوی جنوب و سیستان می‌رفته است. بنابراین اثر این جاده را در بسیاری از تحولات مربوط به منطقه تحت پوشش آن می‌توان ردیابی نمود. پرداختن به این موضوع نیاز به پژوهشی گسترده دارد اما به عنوان نمونه می‌توان یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخی-فرهنگی اوایل قرن سوم هجری که نقش تعیین‌کننده‌ای در گسترش تشیع در خراسان و ایران داشته است اشاره نمود؛ این جاده، در برگیرنده بخشی از مسیری است که کاروان هشتمین امام شیعیان جهان (حضرت امام رضا علیه‌السلام) در مسیر  هجرتشان از مدینه به مرو، پیموده‌اند. برخی روایات، کناره رود شش‌تراز را محل عبور کاروان از کوهسرخ دانسته‌اند این مسیر، سپس به فدیشه و بعد به نیشابور می‌رسد که حضرت ثامن‌الحجج (ع)، حدیث قدسی و مشهور سلسلة‌الذهب را بنا به درخواست و در جمع محدثین، عالمان و مردمان این شهر، روایت نمودند.

 

--- توانمندی‌های گردشگری: چنانکه در بند پیشین نیز گفته شد جاده کاشمر-نیشابور، پیشینه‌ای کهن در دل تاریخ دارد و به ویژه‌ اینکه این راه، در مسیر هجرت تاریخی حضرت امام رضا (ع) از مدینه به مرو بوده است این مسیر که در حوزه جغرافیای ایران امروز، از شلمچه در خوزستان تا سرخس در خراسان را در بر می‌گیرد، مبنای یکی از بزرگترین طرح‌ها و پروژه‌های گردشگری و زیارتی کشور گردیده است که با عنوان «جاده ولایت» شناخته می‌شود. بنابراین همکاری شهرستانهای نیشابور کاشمر، در این راستا نیز می‌تواند دستاوردهای ارزشمند معنوی در راستای خدمات‌رسانی به مردم منطقه و زائران ثامن‌الحجج (ع) داشته باشد. همچنین این جاده، دو شهر کاشمر و نیشابور را به هم متصل می‌نماید که از دیدگاه گردشگری تاریخی-فرهنگی-مذهبی-طبیعی، توانمندترین شهرهای خراسان می‌باشند؛ نام‌ها و اماکنی همچون بقاع امامزادگان سید مرتضی (ع)، سیدحمزه (ع) و محمد محروق (ع)، بقعه بی بی شطیطه، بقعه قدمگاه، آرامگاه خیام و عطار، ییلاقات دامنه‌های بینالود و کوهسرخ و ... خود به تنهایی، می‌تواند روشنگر این مدعا باشند. خود جاده نیز با در بر داشتن چشم‌اندازهای طبیعی و تنوع اقلیمی پیرامونی، دارای توانمندی بسیاری بالای گردشگری است: در منطقه کوهسرخ؛ چشم‌اندازهای کوهستان، رودخانه‌ و آبراهه‌ها، کلاته‌‌ها و باغ‌ها، و بافت‌ بومی روستایی، و در منطقه میانجلگه؛ چشم‌انداز‌های کویری، پوشش گیاهی تاق و گز، منطقه حفاظت شده رئیسی، بافت روستایی بومی و مزارع، و آثاری همچون امامزاده سید حمزه عشق‌آباد و گنبدهای آجری مهرآباد دهستان ریوند، از توانمندی‌های گردشگری ویژه جاده کاشمر-نیشابور به شمار می‌آیند که با ارتقای این جاده به جاده اصلی و شریانی، زیباترین و خاطره‌انگیزترین بهره‌ها و خاطرات سفر و زیارت را برای مسافران، گردشگران و زائران، به ارمغان می‌آورند. بی‌گمان، مستندسازی و تدوین «راهنما و نقشه جامع محور گردشگری نیشابور-کاشمر» کاری بایسته و پیش‌نیاز ساماندهی، بهینه‌سازی و معرفی توانمندی این منطقه به شمار می‌آید. 

جاده مواصلاتی استراتژیک کاشمر - نیشابور   

 

--- ویژگی‌های راهبردی: الف) جاده کاشمر- نیشابور، در حوزه جغرافیایی میانه خراسان واقع شده است که این موقعیت، پتانسیل منحصر به فردی را برای آن برای نقش‌آفرینی به عنوان محور مواصلاتی مرکزی شمالی- جنوبی خراسان، فراهم نموده است؛ اگر این جاده را به عنوان بخشی از محور مرکزی مواصلاتی خراسان ]محور باجگیران-قوچان-نیشابور-کاشمر- بجستان (فیض‌آباد)- فردوس (گناباد)- بیرجند[ در نظر آوریم اهمیت مواصلاتی آن و نقشی که می‌تواند در ارتباطات جاده‌ای خراسان بر عهده گیرد، خود را نمایان‌تر می‌سازد؛ این جایگاهی است که این جاده، به صورت سنتی، از دوران کهن داشته است که آن را در متون کهن، می‌توان در جغرافیای ابیورد – استوا – نیشابور – ترشیز - قهستان بازیابی نمود. ب) این جاده، نزدیکترین راه مواصلاتی شهرستان‌های کاشمر، خلیل‌آباد، بردسکن و به طور کلی غرب میانه استان به شهر مشهد (به عنوان مرکز اداری، سیاسی و تجاری استان) است. گفتنی است که با به ثمر نشستن هر یک از طرح‌های جاده «خرو-شاندیز» و یا «درود-طرقبه»، به خاطر ایجاد نزدیکترین مسیر دسترسی به مشهد برای مناطق میانه غربی و جنوب غربی استان خراسان رضوی و همچنین شمال غربی و غرب استان خراسان جنوبی، اهمیت مواصلاتی جاده کاشمر-نیشابور، دوچندان خواهد شد. پ) بازنگری جاده کاشمر-نیشابور، از دیدگاه فرامحلی و منطقه‌ای، پتانسیل بالای آن را برای نقش‌آفرینی در شبکه جاده‌ای کشور نمایان می‌سازد. نخست؛ این جاده، از طریق اتصال خود با محور قوچان-باجگیران یا لطف‌آباد، نزدیکترین مسیر را برای دسترسی به عشق‌آباد (پایتخت کشور ترکمنستان) و سایر مناطق آسیای میانه را برای استان‌های مرکزی و جنوب شرقی کشور (یزد، کرمان، خراسان جنوبی، اصفهان و سیستان) فراهم می‌کند. دوم؛ این جاده، از بین جاده‌های شمالی-جنوبی خراسان رضوی، نزدیکترین مسیر برای دسترسی استان‌های مرکزی کشور (اصفهان، یزد و کرمان) برای دسترسی به مشهد به شمار می‌آید. سوم؛ با توجه به قابلیت‌های بالای کشاورزی دشت نیشابور و کاشمر و همچنین دسترسی نزدیک به منطقه حاصلخیز شمال استان خراسان رضوی و استان خراسان شمالی از طریق قوچان، این جاده، زیرساخت تامین فرآورده‌های کشاورزی و غذایی برای استان‌های یزد، کرمان، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان خواهد بود. 

قدمگاه رضوی نیشابور و باغمزار کاشمر 

 

-- همگرایی و همکاری در راستای پاسداری از میراث مشترک فرهنگ عامه: کاوش در ویژگی‌های مردم‌شناسی گسترده‌ دشت نیشابور و کاشمر و حوزه پیرامونی آن (در برگیرنده شهرستانها و بخش‌های بردسکن، خلیل‌آباد، کاشمر، کوهسرخ، میانجلگه، کدکن، زیرخان، نیشابور، فیروزه، خوشاب و ششتمد)، پیوستگی‌ها و همگونی‌های تنگاتنگ و ژرف اهالی این ناحیه را نمایان می‌سازد؛ همگنی و یگانگی تنگاتنگ در آیین‌ها، باورها، مثل‌ها، حکایت‌ها، افسانه‌ها، گویش و ... مردم این ناحیه، اکوسیستمی پربار، پویا و همگون مبتنی بر فرهنگ عامه را پدید آورده که ریشه در حوزه فرهنگی خراسان کهن و حوزه زبانی فارسی دری دارد. به تعبیر نگارنده، این ناحیه را می‌توان «گنجینه فولکلور و گویش اصیل خراسانی» نام نهاد. این ناحیه، میراث‌دار و پاسدار تنومند و توانمند فرهنگ عامه و گویش خراسانی است. از این روی، همگرایی و تعریف فعالیت‌های پژوهشی مشترک میان مراکز دانشگاهی و پژوهشی این ناحیه، کاری ارجمند در راستای بهره‌برداری از این توشه و سرمایه‌ای بومی، کهن و گرانمایه برای توانایی و خودکفایی بیشتر حوزه فرهنگی ایران و زبان فارسی، ارزیابی می‌گردد. باید گفت؛ نیشابور و کاشمر، به عنوان شهرهای عمده و کهن این ناحیه، دارای رسالتی وِیژه می‌باشند. همکاری این دو شهر، همراه با همگرایی و هم‌افزایی همه شهرها و بخش‌های منطقه، نقشی بسیار کلیدی در این حوزه خواهد داشت. بی‌گمان، هدفگزاری برای تاسیس «پژوهشگاه فرهنگ عامه و گویش‌ خراسان» را باید کارستان این دو شهر برای نقش‌آفرینی در این حوزه فرهنگی و هویتی دانست.

 

-- همکاری‌های هویتی و فرهنگی: مشاهیر و مفاخر یک سرزمین، ضمن اینکه الگوهایی بومی برای نسل‌های امروز و آینده‌اند، موجب تقویت و قوام هویت فرهنگی و خودباوری مردمان آن سرزمین نیز می‌گردد. احیای شخصیت‌های علمی و فرهنگی همچون محی‌الدین طرثیثی، کاتبی ترشیزی، غواص بُستی، مهدی صابری تیموریان و دیگر بزرگانی که پیونددار نمادین تاریخی و فرهنگی کاشمر و نیشابور می‌باشند، از جمله برنامه‌های‌ است که از طریق نامگذاری بر روی خیابانها و اماکن عمومی، و همچنین ساخت تندیس‌ها، المان و آثار هنری مرتبط با آن بزرگان، در دستور کار شهرداری‌ها قرار گیرد. برگزاری همایش‌ها و بزرگداشت‌های مشترک، برای شناخت بیشتر عموم مردم از این بزرگان، عملکردی مثبت و تاثیرگذار، ارزیابی می‌گردد.

 

دلبسته یاران خراسانی خویشم

«یار خراسانی»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد