نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد
نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد

بی‌همتایان ایرانی؛ نگاهی به پیوندهای تاریخی و فرهنگی شیراز و نیشابور

 

خیام نیشابوری - حافظ شیرازی

 

شیراز و نیشابور، از آن دست شهرهای ایرانی‌اند که نام آنها با فرهنگ و ادب ایران‌زمین، پیوندی ویژه‌گانه یافته است. شیراز؛ شهر حافظ و سعدی، نیشابور؛ شهر خیام و عطار: این دو کهن‌شهرگان ایرانی، دارای پیشینه و نمودهای تاریخی و فرهنگی ارجمند و گرانسنگ در حوزه فرهنگ و تمدن ایران می‌باشند و گرانیگاه تاریخ و فرهنگ منطقه خود به شمار می‌آیند. حضور دیرین و گستره شیراز و نیشابور، در بستر تاریخ؛ گاه، در نقش پایتخت‌های ایرانی، و همواره، به مثابه کانون‌های فرهنگی تاریخ ایران و جهان اسلام، زمینه‌ساز ارتباطات اجتماعی-فرهنگی گسترده‌ای میان این دو شهر بوده و پیشینه‌ای مشترک و پُربار را پدید آورده است. این پیشینه مشترک، به همراه همنوایی‌ها و همگونگی‌های تاریخی-فرهنگی، می‌تواند بسترساز همگرایی‌ بیشتر در امروز، و توسعه همکاری‌ها در آینده باشد. این نوشتار، همراه با نگاهی به پیشینه تاریخی و فرهنگی شیراز و نیشابور، به بازنمایی پیوندها و همنوایی‌های فرهنگی این دو فرهنگ‌شهر ایرانی-اسلامی پرداخته و در گسترش بحث، زمینه‌های همگرایی و همکاری را مورد توجه خود قرار می‌دهد.    

شیراز؛ شیرازیس، پایتخت فرهنگ و ادب

بر پایه بخش اساطیری شاهنامه فردوسی، پیشینه شیراز، به پیش از دوره فرمانروایی کیکاوس (کیانیان) می‌رسد. نبشته‌های لوح‌های عیلامی پیدا شده در پارسه (تخت جمشید)، از کهن‌ترین مدارک مرتبط با شیراز در دوران پیش از اسلام، می‌باشند؛ در این لوح‌ها، نام شیراز به صورت «تیرازیس» یا «شیرازیس» آمده است. چند نگاره سنگی و همچنین یافته‌های باستانشناسی قلعه ابونصر، نشان از حیات و رونق شیراز دوره ساسانی دارند. همچنین، متون تاریخی کهن، از قلعه موبد و آتشکده‌های کارستان و هرمز در سرزمین شیراز، یاد می‌کنند. شیراز، در دوره پس از اسلام، حضوری گسترده‌ و ژرف در تاریخ ایران دارد؛ نقش شهر قدیمی استخر را به عنوان مرکز سیاسی، فرهنگی و اقتصادی منطقه فارس، بر عهده می‌گیرد. شیراز، در دوره آل بویه فارس (قرن 4 و 5 هـ)، مرکز حکومت آنها بود؛ مساجد، عمارت‌ها و مراکز فرهنگی و عمومی که در آن دوران، در شیراز بنا گردید، موجب رونق و پویایی بیش از پیش این شهر شد. شیراز، در سده‌های هفتم و هشتم هجری، به دلیل رونق علم، فرهنگ و هنر، «دارالعلم» نامیده می‌شد و تعداد زیادی از شاعران، عارفان و فیلسوفان مشهور ایرانی همچون سعدی، حافظ، روزبهان و ملاصدرا در این دوره، در حوزه فرهنگی شیراز، پروش یافته‌اند. 

مسجد وکیل شیراز  

این شهر، تا دوره صفویه از رونق خوبی برخوردار بود، اما در دوره افغان‌ها و افشاریه، دچار آسیب‌ها و کشتارهای شدیدی گردید. کریم‌خان زند، در 1180 هجری، شیراز را به پایتختی برگزید و این شهر به سرعت در مسیر رشد و توسعه قرار گرفت و آبادترین شهر ایران شد، او در توسعه شیراز بسیار کوشید؛ شماری از بناهای تاریخی مهم شیراز، مربوط به دوران زندیه می‌باشند. هرچند در دوره قاجار، پایتخت ایران، به تهران منتقل شد ولی شیراز همچنان از رونق فراوان برخوردار بود و به عنوان ولایتی ویژه، مورد توجه حکمرانان و سیاستمدارن دوران بود. شیراز، در دوره‌های بعد، همچنان به عنوان مرکز سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایالت فارس و یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین شهرهای حوزه جنوبی فلات ایران، دارای اهمیتی بالا بوده است. امروزه؛ شیراز، مرکز استان فارس، یکی از کلان‌شهرهای کشورمان و یکی از مهم‌ترین شهرهای حوزه جنوبی فلات ایران است که پیشینه فرهنگی گران‌سنگ و نامور آن، زبانزد خاص و عام است و توانمندی‌های اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و گردشگری بی‌همتا، این شهر را در ردیف مهم‌ترین پایگاه‌های فرهنگی ایران امروز، قرار داده است. 

 نیشابور؛ رئونت، نماد تاریخ و فرهنگ

نام نیشابور در اوستا به گونه «رئونت» آمده است که در دوران‌های بعد، به گونه تغییر یافته «ریوند» در جغرافیای تاریخی نیشابور رخ‌نمایی می‌کند. بر پایه روایات اساطیری، بنیان و گسترش این شهر، به دوره پیشدادیان (تهمورث و منوچهر) می‌رسد و نشان نیشابور را در شاهنامه فردوسی، می‌توان در دوره کیکاوس (کیانیان) بازیافت. این دیار، در دوران پیش از اسلام، «ابرشهر» نامیده می‌شد و قدیم‌ترین مدرک مربوط به آن، سکه فرهاد دوم اشکانی است. همچنین نام این دیار، به گونه تمام‌اپارخشتر (=ابرشهر) در کتیبه پهلوی کعبه زرتشت تخت جمشید نیز ثبت گردیده. تجدید بنای نیشابور، بر طبق متن پهلوی نامکی شتریهائی اِیران، در دوره شاپور اردشیران، بوده و به همین خاطر، «نیوشاپوهر» (=نیشابور، به معنی شهر خوب یا زیبای شاپور) نامیده شده است. آتشکده آذر برزین مهر، از مولفه‌های فرهنگی مرتبط با نیشابور است که نشان از ارج مینوی و چهره آیینی این دیار در در دوران پیش از اسلام و به ویژه در دوره ساسانی دارد. مهم‌ترین تحولات تاریخی-سیاسی نیشابور در سده‌های نخستین هجری، قیام ابومسلم خراسانی (129هـ)، قیام سنباد (137 هـ)، حضور امام رضا علیه‌السلام (200 هـ)، پایتختی طاهریان (از 215 هـ)، پایتختی عمرو لیث صفاری ( از 279 هـ)، پایتختی سلجوقیان (از 429 هـ) می‌باشد. 

 قدمگاه نیشابور 

نیشابور در دوران اوج تمدن اسلامی (سده‌های چهارم تا هفتم هجری)، دوره‌ای از رونق و شکوه افسانه‌ای را پیمود و به عنوان یکی از مراکز علمی، فرهنگی و اقتصادی جهان اسلام، «ام‌البلاد مسلمین»، «دارالعلم» و «خزانه خاور و باختر» نامیده می‌شد. اما با هجوم بنیانکن بربریت مغول به سرزمین‌های اسلامی، سرنوشتی غم‌انگیز برای نیشابور رقم خود؛ قوم بدوی تاتار، پس از یک سال مقاومت مردم نیشابور و محاصره این شهر، هنگامی که در سال 618 هجری بر شهر دست یافتند، چنان کشتار و ویرانی‌ای به راه انداختند که نه تنها هیچ اثری از مراکز فرهنگی و آثار معماری شکوهمند شهر، برجای نماند بلکه قرن‌ها (تیموریه، صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه) طول کشید تا شهر افسانه‌ای شرق، بتواند اندکی از این زخم بیارامد و خود را بازیابد. نیشابور امروز، دومین شهر پرجمعیت شرق کشور و دومین مرکز فرهنگی، صنعتی و جمعیتی استان‌های سه‌گانهخراسان است که با در بر داشتن پیشداشته‌های فرهنگی پُربار و پیشینه تاریخی کهن، به عنوان «نماد تاریخ و فرهنگ ایران» شناخته می‌شود. 

شیراز و نیشابور؛ پیوندها و همنوایی‌ها

شیراز و نیشابور، از آن دست شهرهای ایرانی هستند که نام آنها با فرهنگ و ادب ایران‌زمین پیوندی ویژه دارد. هر دو این کهن‌شهرگان ایرانی، دارای پیشینه و نمودهای تاریخی و فرهنگی ارجمند و گرانسنگ می‌باشند و به عنوان گرانیگاه تاریخ و فرهنگ مناطق فارس و خراسان به شمار می‌آیند. حضور دیرین و گستره شیراز و نیشابور، به عنوان پایتخت‌های پیشین و کانون‌های فرهنگی تاریخ ایران و جهان اسلام، زمینه‌ساز ارتباطات گسترده اجتماعی-فرهنگی‌ای میان آنان، بوده که این پیشینه مشترک به همراه سایر همنوایی‌ها و همگونگی‌های فرهنگی، می‌تواند بستر همگرایی‌ بیشتر در امروز و توسعه همکاری‌ها در آینده باشد. نگاهی به تذکره‌ها و کتاب‌های تاریخ قدیم، سررشته‌هایی را برای بازخوانی ارتباطات و پیوندهای فرهنگی میان شیراز و نیشابور در دسترس ما می‌گذارد.

به عنوان نمونه؛ عالمان و محدثان و بزرگانی همچون محمد بن خفیف شیرزای، ابن شاهویه نیشابوری، ابوطیب حسین بن عبدالله شیرزای، ابن باکویه، میرزا محسن تاج نیشابوری و ... از شخصیت‌هایی هستند که حلقه‌های نمادین پیوندهای فرهنگی و تاریخی نیشابور و شیراز به شمار می‌آیند. همچنین اشاره به اینکه در بررسی جغرافیای تاریخی راه‌های ایران، جاده‌ای را باز می‌یابیم که از طریق ترشیز، طبس و یزد؛ نیشابور و شیراز را به هم متصل می‌نماید، خالی از فایده نخواهد بود. آنچه در زمینه نمایاندن پیوندها و ارتباطات این دو شهر در گذر تاریخ، بایسته به نظر می‌رسد؛ بازبینی گسترده متون مربوط به دوران‌های گوناگون است که خود می‌تواند به عنوان یک کار پژوهشی مستقل در حوزه پژوهش‌های دانشگاهی و یا مراکز پژوهشی و فرهنگی، تعریف گردد. اما اکنون و در نگاهی هماییک به موضوع پیوند‌های فرهنگی شیراز و نیشابور؛ به بازخوانی زندگینامه یکی از نامدارترین پیوندداران این دو دیار می‌پردازیم: 

ابن باکویه؛ حلقه پیوند و نماد همگرایی فرهنگی شیراز و نیشابور

ابن باکویه‌؛ ابومحمد بن‌ عبدالله‌ بن‌ عبیدالله؛ معروف به باباکوهی؛ از بزرگان عارفان و صوفیان قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری است. وی در حدود سال ۳۳۷ هجری در شیراز به دنیا آمد. وی، در جوانی،‌ در حلقه مریدان‌ و شاگردان‌ شیخ‌ ابوعبدالله‌ ابن‌ خفیف درآمد و پس‌ از وفات‌ شیخ، به‌ سیر آفاق‌ و سیاحت‌ کشورهای‌ مختلف‌ پرداخت‌ و حکایات‌ و روایات‌ بسیاری‌ در احوال‌ و اقوال‌ مشایخ‌ صوفیه گرد آورد. ابن باکویه، سرانجام، در‌ نیشابور و در خانقاه ابوعبدالرحمان‌ سلمی (از مشایخ عارفان قرن چهارم هجری و صاحب کتاب «طبقات‌الصوفیه») اقامت‌ گزید و پس‌ از درگذشت‌ سلمی، پیر خانقاه‌ او شد. گفتنی است که نیشابور، یکی از پایگاه‌های قدیمی اندیشه‌های عرفانی و تصوف بوده و از این دیار، عرفان و صوفیانی نامدار، همچون حمدون قصار، ابوحفص حداد، ابوعلی دقاق، ابوحمزه خراسانی، عطار نیشابوری، ابومحمد مرتعش، ابن منازل و ... برخاسته‌اند.

نگاشته‌اند که ابن‌ باکویه،‌ در نیشابور با ابوالقاسم‌ قشیری و شیخ‌ ابوسعید ابوالخیر مصاحب‌ بوده‌ و گفته‌اند که وی‌ ابتدا ابوسعید ابوالخیر و آیین‌ سماع‌ او را منکر بود، اما پس‌ از دیدن‌ کراماتی‌ از شیخ‌، نسبت‌ به‌ او ارادتی‌ تمام‌ یافت. وی‌، مدتی‌ نیز با شیخ‌ ابوالعباس‌ نهاوندی‌ نیز مصاحب‌ بوده‌ و شیخ‌، او را بزرگ‌ داشته‌ و به‌ فضل‌ وکمال‌ او اعتراف‌ نموده‌ است. خواجه عبدالله انصاری نیز از معتقدان‌ وی‌ بوده‌ و در نیشابور، در خانقاه‌ او توقف می‌کرده است‌. جامی، شاعر بزرگ قرن نهم، در کتاب «نفحات ‌الانس» نوشته است که خواجه عبدالله انصاری، از ابن باکویه شیرازی، چندین بار به تجلیل یاد کرده و به انتخاب خود، ۳۰ هزار حکایت، از او نقل کرده ‌است. درباره جایگاه علمی ابن باکویه نوشته‌اند که او‌ در علوم مختلف متبحر بوده‌ و به‌ ویژه‌ در استماع ‌ و نقل‌ حدیث‌ و آشنایی‌ به‌ حکایات‌ و سیره‌های‌ مشایخ‌ طریقت‌، شهرتی‌ تمام‌، داشته‌ است‌.

احمد بن‌ علی‌ بن‌ خلف‌ شیرازی‌ ادیب‌ که وی نیز مدتی مقیم نیشابور بوده‌، کتاب‌هایی‌ از جمله‌ کتاب‌ «الحکایات»‌ را از ابن‌ باکویه‌ نقل‌ کرده‌ است. از آثار منسوب‌ به‌ او: یکی‌ رساله‌ای‌ است‌ درباره حسین‌ بن‌ منصور حلاج‌ به‌ عنوان‌ «بدایه حال‌ الحلاج‌ و نهایته‌»؛‌ دیگری،‌ کتاب‌ «اخبارالعارفین» است‌ که‌ حاجی‌ خلیفه‌ درکشف‌الظنون‌ از آن‌ یاد کرده‌ است‌؛ «دیوان‌ شعر»‌ به‌ فارسی‌ نیز به‌ او نسبت‌ داده‌اند که‌ در آن‌ شاعر به‌ «کوهی‌» تخلص‌ کرده‌ است‌. این باکویه، در اواخر عمر، خانقاه و حلقه مربدان را ترک گفت و از نیشابور، به زادگاهش، شیراز بازگشت و در غار کوه شمالی شیراز که آن را صبوی می‌گفتند کنج عزلت گزید. اما در اینجا نیز، خلوتگاه ابن باکویه، شمع محفل طالبان و جویندگان علم و عرفان گردید و مشایخ‌ صوفیه‌ و بزرگان‌ علما، برای همصحبتی و کسب‌ فیض‌ از وی، به شیراز می‌آمدند. 

ابن باکویه؛ حلقه پیوند و نماد همگرایی فرهنگی شیراز 

 

ابن‌ باکویه،‌ سرانجام‌ در همان‌ غار خلوتگاهش درگذشت‌ و همانجا به‌ خاک‌ سپرده‌ شد و بقعه‌ای‌ بر مرقد وی‌ ساخته‌ شد که‌ اکنون‌ زیارتگاه‌ اوست‌. در روایات مختلف، وفات او را سال 428 یا 442 هجری دانسته‌اند. به خاطر اینکه مزار وی بر دامنه کوهی در نزدیکی شیراز است، در میان عموم مردم، به «باباکوهی» مشهور گردیده است. امروز، مزار باباکوهی، بر دامنه کوه باباکوهی در همجواری دروازه قرآن، مورد احترام مردم شیراز و محل زیارت و گردهمایی اهالی فرهنگ و دلبستگان عرفان است. ابن باکویه شیرزای (باباکوهی)، یکی از دانش‌مردان و عارفان نامدار ایران‌زمین است که نام و یاد او قرن‌ها را درنوردیده و تا روزگار ما، همچنان، پرآوازه و درخشان است. و امروز، نام و یاد این چهره عرفانی، سرمایه‌ای است فرهنگی، که می‌تواند یکی از نقاط پیوند و نمادهای همگرایی دو فرهنگ‌شهر شیراز و نیشابور باشد. 

شیراز، نیشابور و میراث‌ گرانقدر مذهبی شیعه

شیراز و نیشابور، با پیشینه‌ شایان و درخشان در حوزه فرهنگی ایران اسلامی، از قدیم، به عنوان مراکز فکری تشیع و کانون‌های فعالیت شیعیان شناخته می‌شده‌اند و امروز، افزون بر پیشینه تاریخی و فرهنگی پربار در زمینه مذهب تشیع، میزبانان آرامگاه امامزادگان و بقاع متبرکه فراوانی‌اند که همچونان چراغ‌هایی درخشان، این دو دیار را سرشار از نور معنویت داشته‌اند. این دو شهر کهن، از غنی‌ترین میراث‌داران زیارتگاه‌های مربوط به مذهب شیعه در ایران می‌باشند. چنانکه شیراز و نیشابور، پس از مشهد و قم -میزبانان حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س)- ، در جایگاه‌های بعدی میراث‌داران زیارتگاه‌ها و اماکن آیینی مرتبط با تشیع قرار می‌گیرند.

 

امامزاده شاه چراغ - امامزاده محروق  

حرم حضرت احمد بن موسی الکاظم علیه‌السلام، معروف به «شاهچراغ» که برادر بزرگ حضرت ثامن‌الحجج (ع) می‌باشند، معنویت و نورانیتی ویژه به شهر شیراز بخشیده است. حرم شاهچراغ، پس از حرم حضرت ثامن‌الائمه (ع) در قم و حرم حضرت معصومه (س)، مهم‌ترین حرم اهل بیت (ع) در سرتاسر ایران می‌باشد. شیراز، با در بر داشتن اماکن متبرکه و زیارتگاه‌های بسیار، از این دیدگاه، نیز دارای جایگاه بالایی در سطح کشور می‌باشد چنانکه برخی با تعبیر «چهل‌ امامزادگان شیراز» بدین جایگاه، اشاره می‌نمایند. از بقاع متبرکه و زیارتگاه‌های شیراز می‌توان به آرامگاه‌ها و بقاع شاهزاده محمد، سید علاء‌الدین حسین، امامزاده زنجیری، علی بن حمزه، امامزاده عبدالله، شاهزاده حسین، سیدجلال‌الدین محمد، سید تاج‌الدین غریب، امامزاده ابراهیم، بی‌بی فاطمه، بی‌بی زینبیه و ... اشاره نمود.

 میزبانی از امام‌ رضا علیه‌السلام و بیان حدیث قدسی سلسلة‌الذهب از سوی ایشان، در سال 200 هجری، در جمع مردم و دانشمندان نیشابور، یکی از بزرگترین افتخارات تاریخی نیشابوریان است. آرامگاه پسنده در غرب شهر نیشابور، نماد و یادمان کهن این میزبانی افتخارآمیز و شکوهمند می‌باشد. آرامگاه بانو شطیطه، بانوی فاضل و از شیعیان ولایت‌مدار قرن دوم هجری که مورد تایید و عنایت امام جعفر صادق (ع) بوده‌اند در جوار آرامگاه پسنده نیشابوری قرار دارد، بقعه بی‌بی شطیطه پس از حرم حضرت معصومه (ع) در قم، مهم‌ترین آرامگاه مرتبط با بانوان خاصه شیعه در ایران می‌باشد. از دیگر بقاع و زیارتگاه‌های نیشابور می‌توان به آرامگاه‌ها و بقعه‌های امامزاده محمد محروق، امامزاده ابراهیم، امامزاده یحیی، امامزاده محمد، امامزاده عبدالله، بی‌بی صغری (گنبد سبز) و ... اشاره نمود.   

جایگاه نمادین شیراز و نیشابور،‌ در حوزه فرهنگ و ادبیات ایرانی

زبان فارسی، یکی از ستون‌های بنیادین هویت فرهنگی ایران است و شکوه و زیبایی و گرانمایگی زبان فارسی را باید در شعر فارسی بازیافت؛ از همین روی است که در بسیاری از نقاط جهان، ایران را با شعر می‌شناسند و مردم ایران را مردمی می‌دانند که به زبان شعر، سخن می‌گویند؛ لقب «سرزمین گل و بلبل» بازگوینده همین معناست. شیراز و نیشابور را از این دیدگاه، باید جزو دیارگان بنیادین و نمادین ایران در زمینه شناسایی فرهنگی ایران در سطح جهانی به شمار آورد چرا که این دو شهر، میزبان آرامگاه چهار تن از بزرگان شعر و ادب ایران‌اند که نام و آوازه جهانی دارند.

حافظ شیرازی، سعدی شیرازی، خیام نیشابوری و عطار نیشابوری؛ که منسوب به این دو فرهنگ‌شهر کهن ایران‌زمین‌اند، بزرگمردان اندیشه‌پرور ایرانی‌اند که نداگر و شناساگر نام ایران و زبان فارسی در آسمان فرهنگ جهانی می‌باشند. پس بیراه نیست که به نام و بزرگداشت هر یک از این بزرگان، در تقویم رسمی کشور، روزی اختصاص یافته: 25 فروردین، بزرگداشت عطار نیشابوری؛ 1 ادیبهشت، بزرگداشت سعدی شیرزای؛ 28 اریبهشت، روز بزرگداشت خیام نیشابوری؛ 20 مهر، روز بزرگداشت حافظ. و این موضوع، نشانگر جایگاه ویژه و نمادین شیراز و نیشابور در حوزه فرهنگ و ادبیات ایران است. 

خیام - حافظ - سعدی - عطار 

 

شیراز و نیشابور؛ پیوندها، همنوایی‌ها و همکاری‌ها

چنانکه پیش از این نیز گفته شد، پیشینه تاریخی کهن و ارتباطات و مناسبات فراوان در درازنای تاریخ، مجموعه‌ای از اشتراکات فرهنگی را برای شیراز و نیشابور، به ارمغان آورده است که می‌توانند به عنوان سرمایه‌ای ارجمند در راستای توسعه همگرایی‌ها و همکاری‌ها فرهنگی این دو شهر باشند. با نگاه به آنچه گذشت؛ پیوندها و همنوایی‌های فرهنگی این دو دیار، در این نوشتار، در سه محور هماییک، بازنمایی گردید؛

نخست: پیوندهای مبتنی بر شخصیت‌های علمی و فرهنگی مشترک؛ که در این حوزه، «ابن باکویه» به عنوان نماد پیوستگی و همبستگی فرهنگی نیشابور و شیراز معرفی گردید. گفتنی است که بازیابی و بازنمایی تمامی ابعاد پیوندهای فرهنگی این دو دیار، مستلزم بررسی و مطالعه تطبیقی در متون مربوط به تاریخ محلی دو منطقه است، که این موضوع می‌تواند به یکی از پروژه‌های مشترک دانشگاه‌های دو شهر، مطرح باشد. باید افزود که؛ شخصیت عرفانی ابن باکویه، مشهور به باباکوهی، پتانسیل بالایی از دیدگاه معناگرایی و در عین حال، مردمی بودن خود، برای نمادسازی پیوند فرهنگی دو شهر نیشابور دارد. دو شهری که «شهر مردم» و «خاستگاه عارفان بزرگ»‌اند.

دوم: همنوایی‌ها و همسویی‌ها در زمینه میراث مذهبی تشیع؛ که همگرایی نمادین حرم‌های «شاهچراغ» و «بی‌بی شطیطه» و همکاری عملی ادارات اوقاف دو شهرستان برای توسعه فعالیت‌های فرهنگی و عمرانی مربوط به حوزه میراث مذهبی شیعی پیشنهاد می‌گردد. شیراز و نیشابور، با همگرایی و هم‌افزایی در پاسداشت و گرامیداشت گسترده‌تر میراث مذهبی شیعی خود، نه تنها پیشینه و توانمندی‌های خود را در این حوزه، به گونه‌ای شایان‌تر معرفی می‌کنند بلکه جایگاه خود را به عنوان شهر سوم و چهارم میراث معنوی شیعی در کشورمان، استوار می‌نمایند. بی‌گمان، حضور این بقاع متبرکه و میراث معنوی ارجمند که خود منشاء خیر و خوبی است، توسعه و شکوفایی روزافزون شیراز و نیشابور را از رهگذر گردشگری مذهبی و دعای خیر زائران، در پی خواهد داشت.   

سوم: جایگاه نمادین دو شهر در حوزه شعر و ادب فارسی؛ که به خاطر میزبانی آرامگاه‌های حافظ، سعدی، عطار، خیام (از سرشناسان مشاهیر ایران و از چهره‌های جهانی حوزه فرهنگ ایرانی)، از آن برخوردارند. تعریف برنامه‌های مشترک در زمینه گردشگری فرهنگی و همچنین همسویی در پاسداشت و بزرگداشت این چهره‌های فرهنگی بی‌همتا که این دو شهر را به بی‌همتایان ایران نیز مبدل نموده‌اند، حائز اهمیتی فراوان است چرا که همکاری و همبستگی، موجب هم‌افزایی شده و هم‌افزایی، شتاب و ارتقاء کیفیت برنامه‌های توسعه را در پی‌ خواهد داشت. «پیمان خواهرخواندگی نیشابور و شیراز»، به عنوان نخستین گام این راه فرهنگی افرازمندانه، پیشنهاد می‌گردد.

امید است که با همبستگی نمادین و خواهرخواندگی این دو فرهنگ‌شهر، افزون بر همکاری‌های فرهنگی و عمرانی بین‌شهری، بسترهای‌ گسترده‌تر و بیشتری برای همکاری در بخش‌های توانمند صنعت و کشاورزی دو منطقه نیز فراهم آید. ارتباط، زیرساخت توسعه است. فرصت‌های توسعه را دریابیم.  

 

طرحی از آیینه و خورشید دارم پیش رو

آفتـاب صبــــح نیشابور، می‌خـــواند مرا

«یار خراسانی»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد