ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ویکتور هوگو: «الماس» را جز در قعر زمین، و «حقیقت» را جز در ژرفای «اندیشه» نتوان یافت.
گویان و حاکمنشینان آن
«گویان» نام قدیم و اصیل جوین است. یاقوت حموی در کتاب «معجم البلدان» نوشته است: «جوین: تسمیها اهل خراسان گویان، فعربت فقیل جوین»: اهالی خراسان، جوین را گویان میگویند و کلمه گویان، معرب گردیده و به صورت جوین درآمده است. گویان در تطبیق با جغرافیای امروز، منطقهای است که از غرب به شرق، شهرستانهای جغتای، جوین و بخش بزرگی از خوشاب را شامل میشود و مطالعات تاریخی نشان میدهد که قلمرو گویان در جهت شمال شرقی به سوی جاجرم و در غرب، فرومد را نیز در بر میگرفته و چنانکه حمدالله مستوفی (قرن هشتم) در «نزهة القلوب» نوشته است در این زمان، فرومد حاکمنشین گویان بوده است. بر اساس پژوهش منصور جغتایی، حاکمنشینان یا مراکز اداری منطقه گویان به ترتیب زمانی عبارتند: «آزادوار» تا اواخر قرن هفتم هجری؛ «فریومد» تا اواخر قرن یازدهم؛ «آققلعه» تا نیمه قرن سیزدهم؛ «جغتای» تا دوران تقسیمات جدید کشوری (تجزیه گویان بزرگ به دو بخش جوین و جغتای)؛ در دوران معاصر، دو شهر تاریخی نقاب و جغتای، مراکز اداری این منطقهاند.
گویان و دو گذرگاه گسترده باستانی آن
به هر روی؛ «ولایت گویان» یا «منطقه جوین بزرگ تاریخی و فرهنگی» مشخصات جغرافیایی متمایز دارد و از نگاه جغرافیای طبیعی؛ در شمال به واسطه رشتهکوه هزارده جوین از دشت اسفرین، در جنوب به واسطه رشتهکوههای جغتای از دشت سبزوار یا ناحیه بیهق قدیم جداست. در شرق، از طریق گذرگاهی وسیع که روستای «رباط جز» (از توابع شهرستان خوشاب کنونی) در دهانه آن واقع شده با دشت نیشابور، ارتباطی پایدار مییابد و در غرب نیز به واسطه گذرگاه گسترده دیگری که روستای «دوبرجه» (در 5 کیلمتری غرب امیرآباد) جاجرم در دهانه آن جای گرفته با حوزه جنوبی دشت جاجرم و سپس دشت بسطام در غرب ارتباط مییابد. شایان توجه اینکه در نام هر دو نقطه (رباط جز و دو برجه) پیوند معنایی با دنیای تجارت و امنیت قدیم (رباط: کاروانسرا / دوبرجه : قلعه دارای دو برج) برقرار است که اینجا شاخه کاروانی و تجاری شاهراه خراسان و جاده ابریشم بوده است.
ادامه مطلب ...- گویان، کویان یا جوین بزرگ تاریخی و فرهنگی
ابوعبدالله حاکم نیشابوری (405-321 هجری) در کتاب «تاریخ نیشابور»، جوین بزرگ را چنین توصیف کرده است: «منشاء اولیاء و علماء، قری و قنوات در عمارات به حدّ غایات یه یکدیگر قریب، چنانچ همه را به مثابه یک ربع مسکون مملکت توان گفت ...» بله، سرزمینی که خاستگاه عارفان و دانشمندان است و روستاها و کاریزهای آن چنان به هم نزدیکند که این سرزمین را به شایستگی باید منطقه مسکونی یک کشور (در مقابل مناطق غیر سکونتگاهی آن از قبیل کویرها و بیابانها و ...) خواند. چنین سرزمینی آباد و پرجمعیت، باید بستر امن جادهها و توقفگاهی دائمی برای مسافران و بازرگانان باشد. تاریخ نیز به جز این، گواهی نمیدهد.
یاقوت حموی (قرن 6 هجری) در کتاب «معجمالبدان» نوشته است: «کورهای (= منطقهای) بزرگ و زیباست که بر سر کاروانها از بسطام تا نیشابور قرار دارد؛ اهالی خراسان آن را کویان گویند که معرب آن جوین باشد.» شمسالدین محمد مقدسی (قرن 4 هجری) در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم»، ضمن توصیف جوین بزرگ، به راه مهم دیگری در این سرزمین اشاره میکند: «گویان (جوین) سرزمینی پهناور و پرحاصل است، میوه و غلّه بسیار و پوشاک از آن صادر میکنند. راهی به گرگان دارد. مردمش اهل حدیث و ادبدوستند. نام شهر ایشان آزادوار است؛ آباد و پرجمعیت و حاصلخیز است.» پس جوین بزرگ، با سه شهر مهم شمال شرق ایران قدیم ارتباط جادهای پایدار داشته است: «نیشابور» در شرق، «گرگان» در شمال غرب و «بسطام: در غرب. بسطام در 5 کیلومتری شمال شهر شاهرود امروزی قرار دارد.
«اگر میخواهید پیشرفت کنید ابتدا راه بسازید!»
- جوین بزرگ؛ نبض تپنده شاهراه خراسان و جاده جهانی ابریشم
عبارت بالا یک ظربالمثل چینی است. همانا کهنترین متاعی که «چین» را در عرصه جهانی زبانزد نموده، «ابریشم» است. کالایی شهره اقطار جهان متمدن که برای فرا چنگ آوردن آن، بازرگانانی از یونان و روم و مدیترانه و بینالنهرین و پارس و مصر، سر و جان به جاده میسپرده و کاروانهای کوچک و بزرگ را به خواستاری متاع شهره جهانیان، در مسیر شرق دور رهسپار میکردند. بدین روی؛ در آن سوی سدهها و هزارهها، کهنترین مسیر «تجارت جهانی» پای گرفت که ابریشم، فقط یکی از کالاها و مبادلات آن بود. این جاده جهانی از لویانگ و سیآن (شیآن) در شرق چین آغاز میشد تا به سواحل مدیترانه میرسید و آنگاه، تجارت، در دل دریاها جریان مییافت.
در این گذرگاه جهانی؛ خراسان و ایران، پلی است که شرق و غرب جهان را به هم پیوند میدهد و ماجرای ما از اینجا آغاز میشود. اینجا جایی است که در آن، جاده، اقتصاد، فرهنگ، تجارت، گردشگری و ... دست در دست هم داده و موهبتی به نام «رفاه اجتماعی»، «شکوفایی فرهنگ و اقتصاد» و «تعالی جامعه» را به ارمغان میآورند. آنانکه تاریخ میشناسند؛ میدانند که شکوفایی اجتماعی و فرهنگی بدون پشتوانه اقتصادی، چیزی بس محال و چهبسا ناشدنی است. پس براستی «اگر میخواهید پیشرفت کنید ابتدا راه بسازید.»
بله ماجرای ما سرگذشت و سرنوشت یک راه است؛ جادهای تجاری (یا به تعبیر قدیم: کاروانی) که روزگاری نه چندان دور، خراسان را به یکی از کانونهای تکاپوی اقتصاد، فرهنگ و تجارت جهانی تبدیل نموده بود و آن جاده را «شاهراه خراسان» نامیدهاند که خود بخشی است از «جاده جهانی ابریشم».
«شاهراه خراسان، مهمترین راه مواصلاتی ایران، از سده دوم تا حمله مغول بوده است که خراسان، ماوراءالنهر و ترکستان را به غرب ایران و بینالنهرین متصل میکرد. این شاهراه، شاخههای فرعی متعددی داشت که یکی از آنها (حدفاصل نیشابور - بسطام) از ولایت جوین میگذشت. این مسیر در مقایسه با مسیر موازی آن (نیشابور – سبزوار - بسطام) بیشتر مورد اقبال کاروانها بود.» و در واقع، نبض تجارت و تبادلات فرهنگی و اجتماعی خراسان در جاده جوین میتپید. برای آگاهی بیشتر، بر روی اینجا کلیک نمایید.
جوین یا گویان یا کویان؛ دشتی است گسترده و حاصلخیز در خراسان، با سرمایههای انسانی و اجتماعی بسیار غنی، و پشتوانه تاریخی و فرهنگی کهن و پُربار. چونانکه هرگاه کتابهای کهن مرتبط با پهنه تاریخی و فرهنگی رَبع نیشابور (خراسان غربی) را مرور میکنیم در میان ولایتهای این رَبع، یعنی بیهق و کویان و اسفراین و خبوشان و ارغیان و پُشت و رُخ و زوزن و خواف و ازقند و جام و باخرز و جاجرم و چند ولایت دیگر؛ «ولایت کویان» از آن دست ولایتهایی است که از چهره فرهنگی بسیار درخشنده و الهامبخش، برخوردار است. شهرستانهای جغتای و جوین و حدی از خاور و باختر آنها در جغرافیای امروز، حوزه تاریخی و فرهنگی ولایت بزرگ کویان کهن را تشکیل میدهند و «آزادوار»، «فریومد» و «آققلعه»، نقاطی هستند که مراکز عمده حاکمیتی و اداری این سرزمین، از روزگاران کهن تا امروز بوده و دو شهر «جغتای» و «نقاب»، مراکز دو شهرستان عمده اینکهندشت در امروز، یعنی شهرستانهای «جغتای» و «جوین» میباشند.
سرزمین کویان بزرگ و کهن، از دیرینروزگاران، همواره حلقه ارتباطی میان نیشاپور (ابرشهر) و بسطام بوده و قرارگیری این نقاط، در مسیر جاده تاریخی ابریشم، ژرفا و بار فرهنگی تعاملات آنان را، عمق و محتوای ویژهای بخشیده است. این پیشینه تاریخی کهن و این همبستگیهای فرهنگی ژرف که ریشه در تاریخ پُردرازنای مشترک مردمان نیشابور (شهرستانهای نیشابور و فیروزه)، کویان (شهرستانهای جغتای و جوین و خوشاب) و بسطام (شهرستان شاهرود) دارد، میراثی گرانبها و سرمایهای ارجمند در راستای صورت دادن به همکاریهای گسترده، برای طرحریزی برنامههای توسعه فرهنگی و اقتصادی در آینده نزدیک و دور میباشد و پیگیری و پایگیری بزرگراه میامی-جغتای-جوین-خوشاب-فیروزه-نیشابور، اقدامی زیرساختی در راستای رونق ارتباطی، اقتصادی و فرهنگی این منطقه بسیار مستعد است. افزون بر اینکه، بزرگراه یادشده، احیای بخشی بسیار نامدار و توانمند از راه ابریشم میباشد. به هر روی، در اینجا فرصت را مغتنم شمرده و به معرفی «شهرستان جوین»، یکی از شهرستانهای حوزه فرهنگی کویان بزرگ و کهن، میپردازیم.
ادامه مطلب ...
سفری فلسفی در زمان، همراه با ابیگیل رینولدز
نیشابور
فرهنگشهر ایرانی، شهر کلیدی جاده ابریشم
میراث گذشته، زیربنایی برای برنامههای توسعه آینده
کتاب «ناصر خسرو و لعل بدخشان» نوشته آلیس سی هانسبرگر (Alice C. Hunsberger)؛ نیشابور را یکی از توقفگاههای مهم مسیر جاده ابریشم و در زمره «جهانشهرهایی» توصیف میکند که امتزاجی پیروزمندانه از مردم با قومیتها و دینهای مختلف را پدید آورده است. راه ابریشم؛ این جاده کهن، نه تنها کریدور جهانی تجارت، تبادل کالا، صنعت و فناوری زمان، بلکه محل تعامل فرهنگها، اندیشهها و باورها مردمان سرتاسر جهان متمدن روزگار نیز بوده است. بنابراین وجود شهری با ابعاد فرهنگی و تمدنی نیشابور در کنار این کریدور جهانی، پدیدهای اتفاقی نیست و همواره با تاثیر و تاثرات ژرفی همراه بوده است. این شهر و سرزمین پیوسته به آن که در کهنترین متن ایرانی (کتاب اوستا Avestā)، از آن با نام مزدیسنایی «رَئِوَنت»، یکی از پایگاههای برجسته آیین و فرهنگ ایران باستان بود. «آذر برزین مهر»، یکی از سه نیایشگاه بزرگ و آتشگاه کشاورزان ایرانزمین، در نزدیکی دریاچه «سوور» (Suwar)، بر فراز کوه ریوند (Reyvand) در شمال غربی شهر نیشابور کهن (ابرشهر)، بنا نهاده شده بود. نیشابور که در این دوران، یکی از مراکز ایالتی خاوران ایران است با پای گذشتن به دوره اسلامی، سکان تحولات سیاسی، علمی، فرهنگی و اجتماعی خراسان را در دست میگیرد و در ردیف مناطقی همچون بغداد و قاهره و دمشق و ... یکی از بزرگترین مراکز فرهنگی – تمدنی دنیای اسلامی و جهان سدههای میانه را پدیدار میسازد؛ چنانکه نوشتهاند: «نیشابور ... در تقویت بنیه علمی سرزمین پهناور ایران، نقشی اساسی داشته و سرحلقه بسیاری از مکتبها و جریانهای فکری جهان اسلام را به سرنوشت تاریخی خود، پیوند زده است.»(رسول جعفریان)