ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
نیشابور و اسفراین؛ دو تن از شهرگان نامدار خراسانی؛ که ریشه در تاریخ کهن این خطه، دارند. نشان نشابور و اسفراین را با نامهای اپرنگشهر (اپرشهر) و استوئن (آستوئن)، در قلمرو سرزمین پارت و امپراتوری اشکانی توان یافت و در دوران اسلامی، این دو فرهنگشهر خراسانی، مهد دانش و فرهنگ و زادگاه دانشوران و اندیشمندان بزرگ جهان اسلام بوده و در دوران معاصر با در بر داشتن پیشینه تاریخی و فرهنگی پربار، و همچنین به عنوان سکونتگاه اقوام و تیرههای گونهگون مردم خراسان، بخشی ارجمند از گنجینه مرمشناسی و میراث تاریخی و فرهنگی مردم خراسان را میراثداری و پاسداری مینمایند. این نوشتار، همراه با اشارهای به پیشینه تاریخی این دو کهنشهر خراسانی، به معرفی یکی از دانشمندان بزرگ قرن چهارم و پنجم هجری به عنوان نماد علمی پیوندهای فرهنگی اسفراین و نیشابور، و معرفی «کشتی باچوخه» به عنوان نماد پیوند آیینی اسفراینیان و نیشابوریان پرداخته و در پایان، پیشنهادهایی برای همگرایی و همکاری این دو کهندیار ارائه خواهد شد.
«خزانه مشرقین»، «تجارتخانه خاور و باختر» و «دهلیز شرق»، از شمار پاژنامها (لقبها)ی نیشابور در درازنای تاریخاند که در آنها، به یکی از ویژگیهای این دیار، در جغرافیای مشرقزمین یا خاوران، اشاره شده است؛ دیری نمیگذرد در مطلبی که با عنوان «ضرورتها و مبانی استدلالی ایجاد صدا و سیمای مرکز نیشابور»، در وبگاه «روزنه؛ پورتال جامع اطلاعرسانی شهرستان نیشابور» منتشر گردید به جایگاه و نقش بنیادین نیشابور در تحولات و هویت تاریخی و فرهنگی خراسان و یا به تعبیری، «خاوران» ایرانزمین اشاره شد. «خراسان» و «خاوران» دو واژه و دو مفهوماند که همپوشانی معنایی بالایی با هم دارند اما در «خاوران» ایهامی است که، برای او گسترده کاربردی دوگونهای در زبان فارسی، فراهم آمده است. در این نوشتار، برآنیم؛ پس از بازکاوی معنایی واژه «خاوران»، به همپایی و پیوند فراگیر آن با نیشابور بپردازیم تا آنجا که سرانجام، «نیشابور» را «خاورانشهر خراسان» و خاوران را واژهای درخور همراهی پیوسته و ماندگار با نیشابور مییابیم. چرا که نیشابور، چنانکه از کتابهای تاریخ و جغرافیای تاریخی برداشت میشود «امالبلاد، دارالعلم، خزانه، تجارتخانه و دهلیز خاوران» است.
ادامه مطلب ...نیشابور را در تاریخ همواره به نام مهد علم و نظامیه (دانشگاه) ها می شناخته اند اما از بین رفتن نیشابور و صدمات پیاپی به پیکر آن تمام این زیرساخت های تاریخی و فرهنگی را از بین برد. نیشابوری ها اما در کنار افتخار به تاریخ بی همتای خویش همواره آرزو داشتند که بتوانند دوباره دارای مراکز علمی ودانشگاهی مطرح شوند تا دیگر باز آوازه این مهد علمی ایران در کشور و جهان پیچیده شود اما متاسفانه سالها کم توجهی به نیشابور باعث شد تا این شهر در دستیابی به یک دانشگاه جامع و ملی از شهرهای کوچکتر از خود نیز عقب تر بماند گرچه در سالهای اخیر داشگاه آزاد اسلامی نیشابور توانسته است تا حدود زیادی این خلا را جبران کند اما دانشگاه نیشابور علیرغم اینکه از نخستین پیدایش آن در سال 1373 (به عنوان دانشکده هنر دانشگاه فردوسی) مدت 20 سال میگذرد و اکنون تحت عنوان دانشگاهی مستقل شناخته می شود با کمبودهای زیرساختی فراوانی مواجه است که باید مورد توجه بیشتری واقع گردد.
ادامه مطلب ...گــرچـــه هـــر آگـــــاه دانـــــد داستـــان فارسی
شـــرق و غــــرب عالمــی زیر نگیــن ایـن زبان
خـود جهـان دیگـری باشـــد جهــان فارسی
هرچــه تاریکی نادانی ز عالم، رخت بست
تا که شد خورشیدپرور کهکشان فارسی
شیـوه شیـوای آن شعر روان آرد به بار
ذهـن ایرانی چــو شد یار زبان فارسی
بس حکیمان جهان آموختندی این زبان
رفتـــه تـا اوج فلک بـا نردبـــان فارسی
بیست و هفتم شهریور، روز شعر و ادب فارسی
روز بزرگداشت استاد محمد حسین شهریار
نه تنها مینویترین و آهنگینترین لحظات زندگانی، که روح و جان ایرانی با شعر و ادبیات آمیخته است؛ هرودوت،مورخ یونانی، در این باره میگوید «ایرانیان مردمی هستند که به زبان شعر سخن می گویند.» نگاهی به تقویم رسمی کشورمان نیز، این معنا را به زبان دیگری بیان مینماید؛ 25 فروردین (روز بزرگداشت عطار نیشابوری)، 1 اردیبهشت (روز بزرگداشت سعدی شیرازی)، 25 اردیبهشت (روز بزرگداشت فردوسی توسی)، 28 اردیبهشت (روز بزرگداشت حکیم عمر خیام نیشابوری)، 10 تیر (روز بزرگداشت صائب تبریزی)، 27 شهریور (روز بزرگداشت محمدحسین شهریار)، 8 مهر (روز بزرگداشت مولوی)، 20 مهر (روز بزرگداشت حافظ شیرازی)، 25 اسفند (روز بزرگداشت پروین اعتصامی). این شمار فراوان روزهایی که در تقویم رسمی کشورمان، به سرآمدان شعر و ادب فارسی اختصاص یافتهاند نشان از آمیختگی روح جامعه ایرانی، با شعر و ادبیات دارد و این یکی از ویژگیهای نابی است که ایران و ایرانی بدان شناخته میشود؛ ایران، مهد شاعران و ادیبان بزرگ است و آثار شاعران بزرگ این سرزمین همچون خیام، مولوی، حافظ، عطار، سعدی و ... ترجمان روح ادبپرو ایرانی در اقصا نقاط جهان است.
«نیشابور، محل پیوند ایران با اسلام است»
«شأن والا و جایگاه ممتاز نیشابور در تاریخ، ایجاب میکند که امروز
با نگاه ویژهای به آن نگریسته شود»
سید محمد خاتمی
تمدن اسلامی و مادرشهرهای فرهنگی جهان اسلام:
والاترین نمود انسانی انسان، تعقل و خرورزی اوست. تمدن اسلامی، در حقیقت، همان تمدن عقل است که به پیشوایی قرآن و سنت، سامان و توان معنوی و الهی یافته است. جهان اسلام، از همان سده نخستین هجری، با بهرهگیری از داشتههای علمی تمدنهای ایران، یونان، مصر و هند، به جامعیتی بزرگ از گنجینه دانش بشری دست یافت که با درآمیختن با معنویت و نورانیت برآمده از کلام وحی و سیره نبوی، بشر را وارد محله نوین و به شدت ارتقاءیافته از زیستدوران خود، در کره خاکی، نمود. در این تحول و دگرگونی عظیم فکری و فرهنگی، مناطق و شهرهای گوناگون جهان اسلام، نقشهایی ایفا نموده و طرحهایی درانداختهاند که از آن جمله میتوان به بغداد، نیشابور، قاهره، ری، اندلس، سمرقند، بخارا، شام، مغرب، خوارزم، اصفهان و همدان اشاره نمود. اما سُبکی، مورخ بزرگ عرب، درباره جایگاه نیشابور در میان شهرهای اسلامی، مینویسد: «نیشابور از مهمترین و بزرگترین شهرهای اسلامی و پس از بغداد در بین همه شهرهای اسلامی بیمانند بوده است.» ارکیا کرنل نیز مینویسد «از زمانهای پیروزی مسلمین تا قرن دوازدهم میلادی، نیشابور، یکی از مهمترین شهرهای دنیای اسلام به شمار میرفت.» هر چند، در پی یورش تمدنسوز تاتار، در قرن هفتم هجری، ستاره درخشان تمدن اسلامی رو به افول میرود و نیشابور، جراحتها و خرابیهای بزرگی از توحش بربریت مغولان میبیند، اما حتی در پس از این دوران (قرن 8 هـ)، حمدالله مستوفی، نیشابور را به عنوان «امالبلاد مسلمین» یاد میکند.
ادامه مطلب ...