نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد
نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد

دستاوردهای احیای «جاده ابریشم خراسان» با تاکید بر ارتقای موقعیت مواصلاتی شهرستان جغتای


«اگر می‌خواهید پیشرفت کنید ابتدا راه بسازید!»

 

- جوین بزرگ؛ نبض تپنده شاهراه خراسان و جاده جهانی ابریشم

عبارت بالا یک ظرب‌المثل چینی است. همانا کهن‌ترین متاعی که «چین» را در عرصه جهانی زبانزد نموده، «ابریشم» است. کالایی شهره اقطار جهان متمدن که برای فرا چنگ آوردن آن، بازرگانانی از یونان و روم و مدیترانه و بین‌النهرین و پارس و مصر، سر و جان به جاده می‌سپرده و کاروان‌های کوچک و بزرگ را به خواستاری متاع شهره جهانیان، در مسیر شرق دور رهسپار می‌کردند. بدین روی؛ در آن سوی سده‌ها و هزاره‌ها، کهن‌ترین مسیر «تجارت جهانی» پای گرفت که ابریشم، فقط یکی از کالاها و مبادلات آن بود. این جاده جهانی از لویانگ و سی‌آن (شی‌آن) در شرق چین آغاز می‌شد تا به سواحل مدیترانه می‌رسید و آن‌گاه، تجارت، در دل دریاها جریان می‌یافت.

در این گذرگاه جهانی؛ خراسان و ایران، پلی است که شرق و غرب جهان را به هم پیوند می‌دهد و ماجرای ما از اینجا آغاز می‌شود. اینجا جایی است که در آن، جاده، اقتصاد، فرهنگ، تجارت، گردشگری و ... دست در دست هم داده و موهبتی به نام «رفاه اجتماعی»، «شکوفایی فرهنگ و اقتصاد» و «تعالی جامعه» را به ارمغان می‌آورند. آنانکه تاریخ می‌شناسند؛ می‌دانند که شکوفایی اجتماعی و فرهنگی بدون پشتوانه اقتصادی، چیزی بس محال و چه‌بسا ناشدنی است. پس براستی «اگر می‌خواهید پیشرفت کنید ابتدا راه بسازید.»

بله ماجرای ما سرگذشت و سرنوشت یک راه است؛ جاده‌ای تجاری (یا به تعبیر قدیم: کاروانی) که روزگاری نه چندان دور، خراسان را به یکی از کانون‌های تکاپوی اقتصاد، فرهنگ و تجارت جهانی تبدیل نموده بود و آن جاده را «شاهراه خراسان» نامیده‌اند که خود بخشی است از «جاده جهانی ابریشم».

«شاهراه خراسان، مهم‌ترین راه مواصلاتی ایران، از سده دوم تا حمله مغول بوده است که خراسان، ماوراءالنهر و ترکستان را به غرب ایران و بین‌النهرین متصل می‌کرد. این شاهراه، شاخه‌های فرعی متعددی داشت که یکی از آنها (حدفاصل نیشابور - بسطام) از ولایت جوین می‌گذشت. این مسیر در مقایسه با مسیر موازی آن (نیشابور – سبزوار - بسطام) بیشتر مورد اقبال کاروان‌ها بود.» و در واقع، نبض تجارت و تبادلات فرهنگی و اجتماعی خراسان در جاده جوین می‌تپید. برای آگاهی بیشتر، بر روی اینجا کلیک نمایید. 

ادامه مطلب ...

شهرستان ششتمد؛ تحوّل در معادلات توسعه بیهق جنوبی و غرب خراسان رضوی



ششتمد و ابوالحسن بیهقی

بهار 1399، بنیان یکی از مهم‌ترین عناصر تحول‌آفرین در توسعه منطقه غرب خراسان رضوی نهاده شد و در تاریخ 21/02/1399، بر پایه تصویب‌نامه شماره ۱۷۲۷۹/ت۵۵۰۴۸هـ هیات وزیران؛ جایگاه اداری - سیاسی بخش ششتمد به «شهرستان ششتمد» ارتقا یافت تا زادگاه خالق «تاریخ بیهق»، رقم‌زننده برگ دیگری از تاریخ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی این بخش از خراسان در سال‌ها و دهه‌های آینده گردد.

شهرستان ششتمد که از دو بخش مرکزی: شامل دهستان‌های «بیهق» و «تکاب‌ کوه‌میش»، و شامکان: شامل دهستان‌های «شامکان» و «ربع شامات» تشکیل شده؛ با جمعیت 24،261 نفر بر اساس سرشماری 1395 و با مساحت 3786 کیلومتر مربع؛ در جبهه شرق با «میانجلگه» و «کوهسرخ»؛ در جنوب با بخش مرکزی شهرستان «بردسکن»؛ در غرب با بخش «روداب» و در شمال با بخش مرکزی شهرستان «سبزوار» هم‌مرز است.

شهر ششتمد، مرکز شهرستان، یکی از قدیمی‌ترین سکونتگاه‌ها و مرکز تاریخی و فرهنگی شهرستان ششتمد به شمار می‌آید. نام این ناحیه یعنی شهرستان ششتمد کنونی که بخش جنوبی ولایت بیهق قدیم را در بر می‌گیرد، در کتاب «تاریخ بیهق» ابوالحسن بیهقی؛ «ربع زمیج» آمده است. «زمیج» به معنای «زمین برَ دهنده» یا « زمین حاصلخیز» است و این نام از ویژگی و توانمندی زراعی این منطقه حکایت می‌کند. در واقع، شهرستان ششتمد را باید میراث‌دار تاریخ و فرهنگ «بیهق جنوبی» به شمار آورد. شخصیت بزرگی همچون «ابوالحسن علی بن زید بن محمد بیهقی» بر ستیغ قله‌های سرگذشت فرهنگی شهرستان ششتمد و حوزه بیهق جنوبی خودنمایی می‌کند.

ابوالحسن بیهقی معروف به «ابن فندق البیهقی»، زاده شهر ششتمد است. این فرزند نامدار ششتمد که در تاریخ، با القابی همچون «ظهیرالدین»، «حجة‌الدین»، «فرید‌الدین» و «فرید خراسان» از او نام برده می‌شود، در بسیاری از دانش‌های روزگار خود دست داشته و ارزشمندترین کار او تالیف کتاب گرانقدر «تاریخ بیهق» است. این کتاب، نه تنها دایرة‌المعارف و دانشنامه این خطه از خراسان بلکه مهم‌ترین سند هویت تاریخی و فرهنگی تمام ولایت بیهق به شمار می‌آید بلکه جغرافیای تاریخی-فرهنگی بیهق، بنیان هویت خود را چنانکه امروز به آن شناخته می‌شود، مرهون کوشش‌های نستوه دردانه این دیار، ابوالحسن علی بن زید بیهقی است. در نگاهی دیگر؛ این فرزند فرزانه ششتمد یکی از سرشناسان دانشورزان مقیم مرکز فرهنگی خراسان روزگار بیهقی، یعنی نیشابور بوده؛ و او به شایستگی، شخصیت نمادین و نیک‌ترین «حلقه پیوند تاریخی و فرهنگی ششتمد و نیشابور» است. 

ادامه مطلب ...

جهان از باد نوروزی، جوان شد ...


اینجا نیشابور است: فرهنگ‌شهر خراسان ...
درود و شادباش نوروزی
به نیک‌باشندگان حوزه فرهنگی نوروز
از تاجیکستان و قرقیزستان و ازبکستان و ترکمنستان، افغانستان و پاکستان و هندوستان
تا آذربایجان و ارمنستان و ترکیه و مقدونیه و آلبانی
و «ایران»، پایتخت جغرافیای فرهنگی نوروز
نوروزتان پیروز

تحول گفتمانی نیشابور: از «محافظه‌کاری» تا «توسعه‌گرایی» و «تمهید ارتقاء به استان نیشابور»

مقدمه؛ بازیابی هویت خراسانی خراسان

نیشابور، شهری است بنیادین در جغرافیای تاریخی و فرهنگی خراسان؛ شهری پُرخاطره و بارور از میراث فرهنگ و تمدن ایرانی در قامت خراسان‌شهرهایی همچون: بلخ، مرو، هرات، سمرقند و بخارا. اما در میان بنیادشهرهای خراسانی، یک چیز، نیشابور را ویژه و یگانه می‌نماید: «نیشابور، تنها شهر عمده خراسان است که در مرزهای جغرافیای سیاسی ایران امروز، باقی مانده است.» پس بیراه نخواهد بود که «هویت خراسانی خراسان ایران امروز» یکی از دغدغه‌های عمیق باشندگان و بویژه نخبگان معاصر نیشابور باشد؛ دغدغه‌ای که در کوران تحولات دهه‌های اخیر، و بویژه در رویداد تقسیم استان خراسان، بر اساس مصوبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۳ مجلس شورای اسلامی، وزن و  ژرفای دیگری یافت. 

در این زمان بود که بنا به مقتضیات کشور، زعامت «مشهد» -که در چند سده اخیر به عنوان مرکز سیاسی خراسان شناخته می‌شد- به حوزه مرکزی خراسان (استان خراسان رضوی امروز) محدود گردید و سکان اداره حوزه شمالی و جنوبی، در دست دو شهر نسبتا جدیدتر خراسان، یعنی «بجنورد» (مرکز استان خراسان شمالی امروز)  و «بیرجند» (مرکز استان خراسان جنوبی امروز) سپرده شد.    

این رویداد دگرگونه‌ساز در هویت جغرافیای سیاسی خراسان (با تاثیرات تدریجی و نسبی فرهنگی و اجتماعی)؛تاملی ژرف، درآمیخته با نگرانی‌ای عمیق، در آرمانی بنیادین را در میان اندیشمندان حوزه فرهنگی نیشابور به همراه آورد. اینکه: در این خراسان تفکیک‌شده که کانون‌های اداره آن، بنا به پیشینه تاریخی خود و به صورت نسبی؛ انگیزه محدودی در دوران شکوفایی خراسان بزرگ تاریخی-فرهنگی دارند؛ سرانجام احیا، بالندگی و استمرار هویت خراسانی -با آن محتوای گرانسنگ محفوظ در میراث اصیل و پشتوانه تاریخی آن- چه خواهد بود؟

باری؛ بازسازی خراسان کارآمد و کارساز در تحول و تطور فرهنگی ایران، نیاز و ناگزیری است که به گونه‌ای روزافزون، بایستگی خود را در نزد اندیشوران و دغدغه‌مندان خراسان فرهنگی برجسته می‌سازد. و در نگاهی به مجموعه توانمند خراسان امروز؛ انگیزه و توان کارساز را به روشنی، در «گرانیگاه تاریخ و پایگاه فرهنگ خراسان» می‌توان یافت: کهن‎شهری که ریشه و سرمایه از دوران اوج شکوه اثربخشی خراسان در ایران بزرگ فرهنگی دارد. فرهنگ‌شهر خراسان، با قابلیت‌های فرهنگی، اجتماعی و اقلیمی که در سده‌های گذشته و همین خراسان امروز نیز، شایان است. این شهر، کارا-افزار کارستان تحول‌آفرینی خراسان خواهد بود؛ چیزی که تاریخ، بارها سرافراز، آن را آزموده است. 

این نیشابور، در این سال‌ها، حتی با سرمایه و التفات کمی که در اختیارش قرار گرفته اما هیچ گاه از هویت و حیثیت خراسانی خود، غافل نبوده؛ تا بدینجا که برای »بر آوردن خراسان فرهنگی، باید باز توانگر و برومند گردد»؛ این، گفتمان نیشابور امروز است.


نیشابور؛ زمان تحول در گفتمان توسعه

هفته پایانی بهمن‌ماه ١٣٩۸ را باید یکی از دوره‌های زمانی نمادین در تحول گفتمانی مطالبات توسعه‌ای نیشابوریان در حوزه ژئواستراتژی (بویژه در زمینه جغرافیای سیاسی) به شمار آورد. دوره‌ای که نه فقط نخبگان و سیاستگزاران نیشابوری بلکه کلیّت جامعه نیشابوریان به گونه‌ای ویژه و بیش از هر زمان دیگر، آینده جغرافیای سیاسی زیست‌بوم خود را در کانون نگاه جمعی قرار داد و به آینده‌نمای بازیگری این دیار در نقش «استان نیشابور» نگریست و نقش مورد انتظار از فرهنگ‌شهر در معادلات ژئوپلیتیک منطقه شمال شرق کشور را در معرض اندیشه نهاد...

ادامه مطلب ...

راسته‌بازار نبات، آبنبات و فرآورده‌های شکرپایه فلکه‌خیام نیشابور

«فیروزه»، «شربت ریواس»، «خشکبار» و «زعفران» از رهاوردها و سوغات شناخته‌شده‌ نیشابور هستند که برای تهیه آن‌ها باید سراغ فروشگاه‌هایی را گرفت که در جای جای شهر قرار دارند. اما به طور خاص، چند بازار هستند که همگی و یا یکی از سوغات یادشده را به گونه‌ای ویژه در اختیار می‌گذارند: 

ادامه مطلب ...