ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مقدمه؛ بازیابی هویت خراسانی خراسان
نیشابور، شهری است بنیادین در جغرافیای تاریخی و فرهنگی خراسان؛ شهری پُرخاطره و بارور از میراث فرهنگ و تمدن ایرانی در قامت خراسانشهرهایی همچون: بلخ، مرو، هرات، سمرقند و بخارا. اما در میان بنیادشهرهای خراسانی، یک چیز، نیشابور را ویژه و یگانه مینماید: «نیشابور، تنها شهر عمده خراسان است که در مرزهای جغرافیای سیاسی ایران امروز، باقی مانده است.» پس بیراه نخواهد بود که «هویت خراسانی خراسان ایران امروز» یکی از دغدغههای عمیق باشندگان و بویژه نخبگان معاصر نیشابور باشد؛ دغدغهای که در کوران تحولات دهههای اخیر، و بویژه در رویداد تقسیم استان خراسان، بر اساس مصوبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۳ مجلس شورای اسلامی، وزن و ژرفای دیگری یافت.
در این زمان بود که بنا به مقتضیات کشور، زعامت «مشهد» -که در چند سده اخیر به عنوان مرکز سیاسی خراسان شناخته میشد- به حوزه مرکزی خراسان (استان خراسان رضوی امروز) محدود گردید و سکان اداره حوزه شمالی و جنوبی، در دست دو شهر نسبتا جدیدتر خراسان، یعنی «بجنورد» (مرکز استان خراسان شمالی امروز) و «بیرجند» (مرکز استان خراسان جنوبی امروز) سپرده شد.
این رویداد دگرگونهساز در هویت جغرافیای سیاسی خراسان (با تاثیرات تدریجی و نسبی فرهنگی و اجتماعی)؛تاملی ژرف، درآمیخته با نگرانیای عمیق، در آرمانی بنیادین را در میان اندیشمندان حوزه فرهنگی نیشابور به همراه آورد. اینکه: در این خراسان تفکیکشده که کانونهای اداره آن، بنا به پیشینه تاریخی خود و به صورت نسبی؛ انگیزه محدودی در دوران شکوفایی خراسان بزرگ تاریخی-فرهنگی دارند؛ سرانجام احیا، بالندگی و استمرار هویت خراسانی -با آن محتوای گرانسنگ محفوظ در میراث اصیل و پشتوانه تاریخی آن- چه خواهد بود؟
باری؛ بازسازی خراسان کارآمد و کارساز در تحول و تطور فرهنگی ایران، نیاز و ناگزیری است که به گونهای روزافزون، بایستگی خود را در نزد اندیشوران و دغدغهمندان خراسان فرهنگی برجسته میسازد. و در نگاهی به مجموعه توانمند خراسان امروز؛ انگیزه و توان کارساز را به روشنی، در «گرانیگاه تاریخ و پایگاه فرهنگ خراسان» میتوان یافت: کهنشهری که ریشه و سرمایه از دوران اوج شکوه اثربخشی خراسان در ایران بزرگ فرهنگی دارد. فرهنگشهر خراسان، با قابلیتهای فرهنگی، اجتماعی و اقلیمی که در سدههای گذشته و همین خراسان امروز نیز، شایان است. این شهر، کارا-افزار کارستان تحولآفرینی خراسان خواهد بود؛ چیزی که تاریخ، بارها سرافراز، آن را آزموده است.
این نیشابور، در این سالها، حتی با سرمایه و التفات کمی که در اختیارش قرار گرفته اما هیچ گاه از هویت و حیثیت خراسانی خود، غافل نبوده؛ تا بدینجا که برای »بر آوردن خراسان فرهنگی، باید باز توانگر و برومند گردد»؛ این، گفتمان نیشابور امروز است.
نیشابور؛ زمان تحول در گفتمان توسعه
هفته پایانی بهمنماه ١٣٩۸ را باید یکی از دورههای زمانی نمادین در تحول گفتمانی مطالبات توسعهای نیشابوریان در حوزه ژئواستراتژی (بویژه در زمینه جغرافیای سیاسی) به شمار آورد. دورهای که نه فقط نخبگان و سیاستگزاران نیشابوری بلکه کلیّت جامعه نیشابوریان به گونهای ویژه و بیش از هر زمان دیگر، آینده جغرافیای سیاسی زیستبوم خود را در کانون نگاه جمعی قرار داد و به آیندهنمای بازیگری این دیار در نقش «استان نیشابور» نگریست و نقش مورد انتظار از فرهنگشهر در معادلات ژئوپلیتیک منطقه شمال شرق کشور را در معرض اندیشه نهاد...
به نوشته جغرافیای شهرستان فیروزه : بالاخره پس از 9 سال روستاهای 4 گانه چزگ ، فرخار ، جمبرجوق و رباطی شاهزاده که جهت انجام ارتقای بخش خوشاب سبزوار به شهرستان در سال 1389 با تخلف برخی از مدیران وقت استانداری از بخش طاغنکوه شهرستان فیروزه جدا شده بودند ، به دامان فیروزه ای نیشابور برگشتند. دولت این امر را در جلسه 29 خرداد 98 مصوب نمود و 4 تیرماه 98 این مصوبه با امضای معاون اول ریاست جمهوری ابلاغ و منتشر شد. شایان ذکر است که مجموع جمعیت 4 روستای مذکور 2584 نفر می باشد و بدین صورت جمعیت شهرستان فیروزه از 37539 به 40123 نفر افزایش یافت. از همه عزیزانی که پیگیر این امر بودند ، سپاسگزاریم.
. با توجه به دوره بی بند و باری ارتقای تقسیمات کشوری در دوره دولت پر مهر سابق(!) و ایجاد بیش از ۹۱ شهرستان در هشت سال ( یعنی هر ۳۲ روز یک شهرستان )، دولت تدبیر و امید از زمان روی کار آمدن در ۱۲ امرداد ۱۳۹۲ترجیح داد تا تقسیمات کشوری را موقتا تعطیل نماید . در دولت تدبیر و امید از همان ابتدا و حتی در دفاعیات وزیر کشور در جلسه رای اعتماد صحبت از تهیه طرح جامع تقسیمات کشوری شد و قرار بود این طرح ظرف شش ماه تهیه گردد و پس از چکش کاری مجلس، اجرایی شود، اما متاسفانه این طرح تهیه نشد و بالتبع اجرایی هم نگردید. دولت با این استدلال که در دولت قبل خیلی در قضیه تقسیمات کشور ولنگاری وجود داشته، در تقسیمات کشوری قفل شد و مشخص هم نشد که «کلیددار حل مشکلات کشور»، کلید تقسیمات کشوری را به دست چه کسی سپرده است؟ در سال ۱۳۹۶ و قبل از انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم، گشایشی در امر تقسیمات صورت گرفت و تا پایان سال ۱۳۹۶ تعداد ۴۰ روستای کشور به شهر ارتقا یافت که متاسفانه سهم نیشابور و فیروزه از ارتقای روستاهای ۴۰ گانه به شهر، «هیچ» بود.
ادامه مطلب ...در اشاره به جغرافیای سیاسی معاصر ایران، استانهای «خراسان شمالی»، «خراسان رضوی»، «خراسان جنوبی»، «سیستان و بلوچستان» -که با کشورهای همسایه شرقی ایران، افغانستان و پاکستان، مرز مشترک دارند- منطقه «شرق ایران» (East of Iran) یا ایران شرقی (Eastern Iran) نامیده میشود. این منطقه با در بر گرفتن جمعیت 10،879،484 نفری (شامل خراسان شمالی: 863،092؛ خراسان رضوی: 6،434،501؛ خراسان جنوبی: 768،798؛ سیستان و بلوچستان: 2،813،093 بر اساس نتایج سرشماری 1395)؛ بیش از 13.6 درصد از جمعیت کشور (79،926،270 نفر) را در خود جای داده است.
منطقه شرق ایران؛ جغرافیای تاریخی
«منطقه شرق ایران» را از دیدگاه جغرافیای تاریخی، در یک نگاه کلی میتوان در بر گیرنده چهار ناحیه بزرگ تاریخی-فرهنگی ایران بزرگ تاریخی-فرهنگی به شمار آورد: «نیشابور» یا خراسان بزرگ غربی (شامل استانهای خراسان شمالی و رضوی و حدی از پیرامون آن)، «قهستان» (شامل استان خراسان جنوبی)، «سیستان» (شامل شمال استان سیستان و بلوچستان و حدی از پیرامون آن)، «مکران» (شامل جنوب استان سیستان و بلوچستان و حدی از پیرامون آن). در شماری از متون تاریخی و جغرافیایی قدیم؛ قهستان را در زمره ناحیه ربع نیشابور (خراسان بزرگ غربی) به شمار آوردهاند. گفتنی است «خراسان بزرگ» که خراسان ایران امروزین و کشورهای افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان را در بر میگرفته است؛ به چهار بخش، تقسیم میشده که هر بخش به نام مرکز آن، نامیده میشده است. بخش غربی خراسان بزرگ: نیشابور؛ بخش جنوبی خراسان بزرگ: هرات، بخش شمالی خراسان بزرگ: مرو، بخش شرقی خراسان بزرگ: بلخ. پس آنچه امروزه در کشورمان، به نام «خراسان» نامیده میشود، همان بخش غربی خراسان بزرگ یا خراسان بزرگ غربی است که در متون جغرافیایی و تاریخی قدیم به نامهای «ساتراپی ابرشهر» (در دوره ساسانی و پیش از آن) و «ربع نیشابور» (در دوره اسلامی) آمده است.