ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سرزمین کشور ترکیه، در متون جغرافیایی و تاریخی، با عنوان آناتولی (فلات یا منطقه آناطولی) نیز شناخته میشود. نام «آناتولی»، در زبان یونانی، به معنای «جای برآمدن خورشید» است؛ این، همان برداشتی است که از نام «خراسان»، در جغرافیای ایرانزمین، میگردد؛ خراسان نیز «جای برآمدن خورشید» است. باید خاطرنشان نمود که این همخوانی و همنوایی معناشناسانه میان خراسان و آناتولی، نمودهای ارتباطی و فرهنگی فراوانی نیز در تاریخ و دنیای واقعی دارد؛ شخصیتهایی همچون مولانا جلالالدین محمد بلخی، حاجی بکتاش ولی نیشابوری، حسن اوغلو اسفراینی، خواجه دخانی خراسانی و … از خراسانیان شناخته شده در آناتولی هستند که هر یک در حوزهای، پیونددار فرهنگی میان خراسان ایران و سرزمین آناتولی میباشند. با نگاه به نقشههای جغرافیایی، «نوشهیر» را در حدود میانه جغرافیای آناتولی (کشور ترکیه)، خواهیم یافت و از دیگر سوی، «نیشابور» را در میانه جغرافیای خراسان بزرگ ایران (استانهای سهگانه خراسان) در پیش چشم داریم؛ پسانگاه، افزون بر این همنوانی نمادین نیشابور و نوشهیر از دیدگاه جایگاهشان در «سرزمین برآمدن خورشید» (خراسان و آناتولی)؛ شخصیت عرفانی، تاریخی و معنوی پیر بکتاشیان جهان را نمودی دیگر از همنوایی و پیوستگی تاریخی و فرهنگی این دو کهنشهر درمییابیم. در این نوشتار کوتاه، پس از معرفی «نوشهیر»، به زندگی و شخصیت پیر بکتاشیان جهان، و سپس به پیشنهاد خواهرخواندگی «نیشابور» و «نوشهیر» خواهیم پرداخت.
ادامه مطلب ...
نیشابور و اسفراین؛ دو تن از شهرگان نامدار خراسانی؛ که ریشه در تاریخ کهن این خطه، دارند. نشان نشابور و اسفراین را با نامهای اپرنگشهر (اپرشهر) و استوئن (آستوئن)، در قلمرو سرزمین پارت و امپراتوری اشکانی توان یافت و در دوران اسلامی، این دو فرهنگشهر خراسانی، مهد دانش و فرهنگ و زادگاه دانشوران و اندیشمندان بزرگ جهان اسلام بوده و در دوران معاصر با در بر داشتن پیشینه تاریخی و فرهنگی پربار، و همچنین به عنوان سکونتگاه اقوام و تیرههای گونهگون مردم خراسان، بخشی ارجمند از گنجینه مرمشناسی و میراث تاریخی و فرهنگی مردم خراسان را میراثداری و پاسداری مینمایند. این نوشتار، همراه با اشارهای به پیشینه تاریخی این دو کهنشهر خراسانی، به معرفی یکی از دانشمندان بزرگ قرن چهارم و پنجم هجری به عنوان نماد علمی پیوندهای فرهنگی اسفراین و نیشابور، و معرفی «کشتی باچوخه» به عنوان نماد پیوند آیینی اسفراینیان و نیشابوریان پرداخته و در پایان، پیشنهادهایی برای همگرایی و همکاری این دو کهندیار ارائه خواهد شد.
غسان کنفانی، به عربی: غَسّان کَنَفانی، نویسنده و روزنامهنگار سرشناس عرب، و از اعضای رهبری جبهه مردمی برای آزادی فلسطین، در نهم آوریل سال ۱۹۳۶ میلادی در منطقه عکا در کشور فلسطین متولد شد. و در هشتم ژوئیهٔ ۱۹۷۲ بر اثر یک حادثه تروریستی در بیروت لبنان درگذشت. «غسان کنفانی» از نویسندگان توانای حوزه اجتماعی فلسطین و ادبیات داستانی عربی است که آثار تأثیرگذارش به دور از شعارزدگی، مفاهیم عمیقی را درباره زندگی بیان میکنند. نام غسان کنفانی با داستان عرب و مقاومت، گره خورده است. او از پیشگامان ادبیات داستانی معاصر عرب، و از طرفی، نویسندهای است دغدغهمند که آرمان، زندگی و رنجهای فلسطین را در نوشتههای خود به تصویر میکشد. این نویسنده فقید فلسطینی، با قصههایش، با زندگی خود، و با تلاش خود، نشان داد که میتوان هنرمند بود اما هنرمندی متعهد.
ادامه مطلب ...
ابوعلی، حسن بن علی/ محمد نیشابوری، (درگذشته به ۴۰۵ یا ۴۱۲ ق)، عالم، عارف، مفسر، واعظ و شاعر. در نیشابور به دنیا آمد و همان جا نشو و نما یافت. از اکابر عرفا و جامع اصول شریعت و فنون طریقت به شمار میرفت. در بیان احادیث و اخبار دستى توانا داشت و در تفسیر و تاویل آیات بصیر و بینا بود. از کثرت شوق و ذوق و درد و گریه که داشته او را «شیخ نوحهگر» میگفتند. کلمات معروفى نیز از وى به یادگار مانده است. گفتهاند خواجه عبداللَّه انصارى، «مناجات» مشهور خود را از کلمات این عارف ربانى اقتباس نموده است. ابوالقاسم عبدالکریم قشیرى، داماد و شاگرد وى بود. از آثار وى: «تاویل بعضى از آیات قرآنیه»؛ «خلافت»؛ «زهد»؛ «مواعظ»، که بر سیصد و شصت مجلس مشتمل مىباشد؛ «کتاب الضحایا». بر اساس برخی منابع، ابوعلی دقاق، در نیشابور وفات یافت و او را در مدسه خود در سمت قبله کهندژ، دفن کردند. اما برخی نیز نشان آرامگاه ابوعلی دقاق را در محلی در ۲۰ کیلومتری حومه عشقآباد (پایتخت کشور ترکمنستان) در نزدیکی قلعه نسای کهن، در دامنه کوه «کوپهداغ» میدانند. در این محل، زیارتگاهی است که بین ترکمنها به «شیخ الو بابا» و یا «شیخ الو» شهرت دارد و بر این باورند که آرامگاه «شیخ ابوعلی دقاق» -عارف بزرگ قرن چهارم هجری- است. البته از برخی اقول نیز چنین بر میآید که صاحب این آرامگاه، «شیخ علی دقاق نسائی» است و دقاق نسائی از اسباط (دخترزادگان) شیخ ابوعلی دقاق نیشابوری است. به هر روی، چه این آرامگاه مربوط به ابوعلی دقاق نیشابوری باشد و چه مربوط به علی دقاق نسایی –یکی از نوادگان دقاق نیشابوری-، شخصیت معنوی این عارف بزرگ و جایگاه ویژه وی و خاندانش در حوزه عرفانی خراسان، میتواند به عنوان یکی از پیوندهای تاریخی و فرهنگی مشترک، در راستای گسترش زمینههای همکاریهای دو شهر نیشابور و عشقآباد، مطرح باشد. ادامه مطلب ...