ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
در بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۴ خورشیدی، همزمان با روز ملی بزرگداشت شیخ فریدالدین عطار، آیین «خواهرخواندگی نیشابور و شاهرود» برگزار گردید. بدینگونه، دو شهرستان مهم استانهای خراسان و سمنان، با تکیه بر پیشینهها و داشتههای همگون فرهنگی، تاریخی و اقلیمی، برای همکاریهای گستردهتر و ژرفتر، همپیمان و همداستان شدند. بیگمان، پیشینه و پیوندهای فرهنگی این دو دیار، از کارسازترین انگیزههای پیمان همکاری و همگرایی آنهاست. چهره درخشان این دو دیارگان، در گستره عرفان، یکی از شایانترین رویههای این پیوند فرهنگی است. چنانکه اگر بخواهیم پیشینه عرفان، معرفتجویی و آزاداندیشی مردمان ایران بزرگ را در کتابی فراگرد آوریم؛ نام و سخن و مرام نامدارانی همچون بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، ابراهیم ادهم، سعید بن سلام مغربی، فریدالدین عطار نیشابوری و چون اینها، برگهای زرین و گرانمایهای از آن را در بر میگیرند.
ادامه مطلب ...
چهره جهانی حکیم نیشابور:
حکیم عمر خیام نیشابوری، از شخصیتهای یگانه تاریخ فرهنگی ایران و سخنسرایان زبان پارسی است. حکیم نیشابور، با ریختن اندیشه خود در «رباعی» -از کوتاهترین قالبهای شعر فارسی-، با زبان و بیانی موجز و مختصر، چنان محبوبیت، تاثیرگذاری و آوازهای در میان جهانیان، یافته که سخن هیچ یک از نامداران چامهسرایان پارسی، از جمله مولوی و فردوسی و حافظ و عطار و سعدی، این ژرفای نفوذ و گستره فراگیری را نیافته است. خیام، سرشناسترین شاعر ایرانی در میان مردمان سرتاسر دنیاست، چنانکه استاد مجتبی مینوی نیز میگوید: «خیام، تنها متفکر ایرانی است که زنده و پاینده بودن نام و گفته او، در میان تمام دنیا مسلم است»(1) به گونهای که، هرساله در دانشگاهها و مراکز فرهنگی سراسر جهان و به ویژه در قلمرو اروپا، آیینهای گوناگونانی، برای بزرگداشت خیام برگزار میشود. همچنین، نامگذاری مکانهایی در کشورهای مختلف به نام خیام، و نامگذاری یک سیارک در منظومه شمسی، توسط «ناسا»، نشاندهنده شهرت جهانی، شاعر رباعیسرای ایران است. بسیاری از شعرهای خیام، به مرور زمان، به ضربالمثل تبدیل شدهاند. محبوبیت شعرهای خیام در جای جای جهان، به اندازهای است که افرادی مثل آبراهام لینکلن و ولادیمیر پوتین از خواندن رباعیات خیام، سخن گفتهاند.(2)
ادامه مطلب ...
در سرتاسر جهان، میتوان نشان از کهنشهرهایی گرفت که کانون و نمود و نماد تمدناند، شهرهایی که نام و نشان آنها، فراتر از حوزه جغرافیایی و سرزمینی خود، شناسا و پدیدار است. حوزه تمدنی ایران، با پیشینه گرانسنگ خود، از این شهرها کم ندارد؛ کهنشهرهای «نیشابور» و «اصفهان»، دو تن از این دست شهرگان ایرانشهرند؛ شهرهایی که در درازنای تاریخ خود، دستی بر تحولات تاریخی و فرهنگی سرزمین مادری داشته و از پایگاههای نامدار تاریخ علمی و فرهنگی جهان اسلام به شمار میآیند. ما در این نوشتار، همراه با گذری کوتاهوار، بر پیشینه تاریخی و فرهنگی ابرشهر و اسپادانا، به همگونگیها و پیوندهای این دو کهنشهرگان ایرانزمین خواهیم پرداخت؛ دو نماد فرهنگی و طبیعی پیوندگر نشابور و صفاهان را معرفی خواهیم کرد؛ و در فرجام سخن، پیشنهادهایی برای همگرایی و همکاری این دو فرهنگشهر ایرانی، ارایه خواهیم نمود.
در بیست و پنجم فروردین 1394، همزمان با آیین روز ملی بزرگداشت شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، با حضور فرمانداران ویژه نیشابور و شاهرود، شهرداران و اعضای شورای اسلامی شهر، پیمان خواهرخواندگی میان دو شهر نیشابور و شاهرود به امضاء رسید. در این آیین که در سالن سیمرغ شهر نیشابور برگزار گردید؛ شاهرود ونیشابور، به خاطرِ داشتنِ مولفههای فرهنگی مشترک و همچنین ریشههای عرفانی، مذهبی و اشتراکات قومی و گردشگری، خواهرخوانده شدند. بر پایه این تفاهمنامه، قرار است زمینههای همکاری در مسائل فرهنگی، اجتماعی، علمی و سایر اشتراکات و تعلقات دو شهرستان، فیمابین هم، گسترش یابد. از این روی؛ معرفی پیشینه و توانمندیهای فرهنگی-تاریخی و اقلیمی هر یک از این دو شهر خواهرخوانده، در میان رسانهها و مردم شهر دیگر، میتواند به عنوان یکی از برنامههای فرهنگی مردمی و همگانی این پیمان، مورد توجه باشد. در این راستا و به عنوانی گامی مردمنهاد در یارگری و پاسداری این پیمان، در زیر به معرفی گوشهای از پیشینه تاریخی و ویژگیها و توانمندیهای گردشگری شهر و شهرستان زیبای شاهرود که به تعبیری؛ «نگین کویر» نامیده میشود میپردازیم.
ادامه مطلب ...
شیراز و نیشابور، از آن دست شهرهای ایرانیاند که نام آنها با فرهنگ و ادب ایرانزمین، پیوندی ویژهگانه یافته است. شیراز؛ شهر حافظ و سعدی، نیشابور؛ شهر خیام و عطار: این دو کهنشهرگان ایرانی، دارای پیشینه و نمودهای تاریخی و فرهنگی ارجمند و گرانسنگ در حوزه فرهنگ و تمدن ایران میباشند و گرانیگاه تاریخ و فرهنگ منطقه خود به شمار میآیند. حضور دیرین و گستره شیراز و نیشابور، در بستر تاریخ؛ گاه، در نقش پایتختهای ایرانی، و همواره، به مثابه کانونهای فرهنگی تاریخ ایران و جهان اسلام، زمینهساز ارتباطات اجتماعی-فرهنگی گستردهای میان این دو شهر بوده و پیشینهای مشترک و پُربار را پدید آورده است. این پیشینه مشترک، به همراه همنواییها و همگونگیهای تاریخی-فرهنگی، میتواند بسترساز همگرایی بیشتر در امروز، و توسعه همکاریها در آینده باشد. این نوشتار، همراه با نگاهی به پیشینه تاریخی و فرهنگی شیراز و نیشابور، به بازنمایی پیوندها و همنواییهای فرهنگی این دو فرهنگشهر ایرانی-اسلامی پرداخته و در گسترش بحث، زمینههای همگرایی و همکاری را مورد توجه خود قرار میدهد.
ادامه مطلب ...