ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به مناسبت 25 فرودرین، روز عطار نیشابوری : شاید باورش سخت باشد، اما واقعیت دارد: ما تقریباً چیزی دربارۀ عطار نمیدانیم. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، عطارشناس بزرگ معاصر، در همین زمینه میگوید: «زندگی هیچ شاعری به اندازۀ زندگی عطار در ابر ابهام نمانده است. نه سال تولد او بهدرستی روشن است و نه حتی سال وفات او. این قدر میدانیم که او در نیمۀ دوم قرن ششم و ربع اول قرن هفتم میزیسته، اهل نیشابور بوده و چند کتاب منظوم و یک کتاب به نثر از او باقی است. نه استادان او، و نه معاصرانش و نه سلسلۀ مشایخ او در تصوف، هیچکدام بهقطع روشن نیست. از سفرهای احتمالی او هیچ آگاهی نداریم، و از زندگی شخصی و فردی او و زن و فرزند و پدر و مادر و خویشان او هم اطلاع قطعی وجود ندارد. در این باب هر چه گفته شده غالباً احتمالات و افسانهها بوده است.» علت این امر آن است که در زمان حیات عطار کسی به فکر شناخت او و جمعآوری اطلاعات در باب زندگیاش نبود.
چرا چنین است و چرا چنین میکنند؟ دکتر محمد استعلامی، یکی دیگر از عطارشناسان معاصر، میگوید: زیرا «بزرگان دانش و فرهنگ مشرق زمین، گویی پس از مرگ، زندگی آغاز میکنند و هنگامی که دیگر در این جهان نیستند، تازه اهل معنا درمییابند که عزیزی از دست رفته است.» نتیجۀ این وضع آن شده که به قول استاد شیفعی کدکنی «و شاید همین پوشیده ماندن در ابر ابهام، خود یکی از دلایل تبلور شخصیت او باشد که مثل دیگر قدّیسان عالم در فاصلۀ حقیقت و رؤیا، و افسانه و واقعیت در نوسان باشد.»
در تقویم رسمی کشور ۲۵ فروردین و ۲۸ اردیبهشت به ترتیب به عنوان روز ملی عطار و خیام و نیز اول اردیبهشت و ۲۰ مهر به ترتیب به عنوان روز ملی سعدی و حافظ نامگذاری شده است و همه ساله مراسم بزرگداشتی به همین منظور در شهرهای نیشابور و شیراز برگزار میشود، اما نحوه برگزاری این دو رویداد مهم فرهنگی کاملا متفاوت است! ، مراسم روز ملی عطار و خیام در نیشابور همواره با استقبال زیاد مردمی اما غالبا بدون حضور مقامات عالی کشوری (و تنها با حضور مدیر کل ارشاد استان و قرائت پیام وزیر!) و با کیفیتی متوسط به پایین و انعکاس خبری محدود همراه است اما در شیراز با کیفیت و تشریفاتی به مراتب بالاتر و باشکوه تر و با حضور مقامات ارشد کشوری (از جمله وزیر ارشاد و معاون رییس جمهور در سازمان میراث فرهنگی) برگزار میشود که این تفاوت آشکار، موجب گلایه مردم و اهالی فرهنگ و هنر نیشابور است، لذا این سوال پیش می آید که آیا شان و جایگاه عطار نیشابوری (بزرگ عارف و شاعر ایران زمین که نام او همسنگ مولانا و سنایی است) و نیز خیام نیشابوری (حکیم، ریاضی دان، منجم و شاعر بزرگ ایران با شهرت جهانی) پایین تر از حضرت سعدی و حافظ است؟ که قطعا پاسخ خیر است، چون تمام مفاخر ایران زمین محترم هستد، پس این تبعیض ها برای چیست؟ شاید ساده ترین دلیل این است که اینجا نیشابور است و مراسم در یک مرکز شهرستان برگزار میشود اما آنجا شیراز است و یک مرکز استان و در کانون توجه!، براستی اگر چنین است آیا رواست که تقسیمات سیاسی کشور مسائل فرهنگی را بتواند تحت الشعاع قرار دهد؟ طبیعتا انتظار ما از وزیرمحترم فرهنگ و ارشاد و نیز معاون محترم رییس جمهور درسازمان میراث فرهنگی کشور (به عنوان نمایندگان دولت) نگاه برابر و برقراری عدالت در مسائل فرهنگی است. پس مجددا از دولتمردان میخواهیم که به این تبعیض ها پایان دهند و به شان و جایگاه والای نیشابور توجه ویژه ای داشته باشند/.منبع : نیشابور سرزمین بینالود http://binalud.blogsky.com
- دیباچه؛ در مسیر راه ابریشم:
راه ابریشم؛ هشت هزار کیلومتر، یعنی معادل یک چهارم محیط کره زمین، طول دارد که به سبب انتقال ابریشم از شرق جهان به غرب، به این نام شهرت یافته است. راه ابریشم، جادهای است کهن از شرق آسیا تا کرانه دریای مدیترانه را در بوته پوشش خود قرار میدهد. راه باستانی ابریشم، از شهر لویانگ در جنوب رود هوانگهو آغاز شده و با گذشتن از سیان، چانگ و توان هوانگ مرزهای چین را در پشت سر میگذاشت و از طریق اوزکند، فرغانه، سمرقند و بخارا و جیحون، مرو، سرخس میرسید. از سرخس تا نیشابور منازل رباط شرف، رباط ماهی، رباط چاهک، توس، نوغان، طرق، شریفآباد، الحمراء و دیزباد قرار داشت و آنگاه به شهر نیشابور (ابرشهر)، مرکز خراسان غربی، میرسید. دشت جوین، پل ابریشم، بسطام (شاهرود)، دامغان و خوار، منازل میان نیشابور تا ری بودند؛ این راه، پس از گذشتن از ساوه، مزدقان، همدان، گردنه اسدآباد، کنگاور، بیستون، فرمیس (کرمانشاه)، مازورستان، حلوان، قصر شیرین، جلولاء، دسکرهالملک (دستگرد ساسانی) و نهروان، وارد بغداد میشد و در کرانه رود فرات ادامه مییافت و به حدیثه میرسید و سپس در ساحل دریای مدیترانه به شهر انطاکیه میانجامید که آخرین منزل راه زمینی ابریشم بود.
از این اثر فرهنگی-هنری-موسیقایی که دستاورد کوشش اهالی فرهنگ و هنر نیشابور است در آبانماه 1390 رونمایی گردید. درونمایه چکامه «پایتخت اول ایرانی من» (سرود نیشابور)؛ اشاراتی بر پیشینه پرآوازه پایتخت تاریخ و فرهنگ خراسان و یادکرد فشرده برخی ویژگیها، سرمایهها و توانمندیهای اقلیمی، فرهنگی و اجتماعی نیشابور معاصر است. این اثر فرهنگی - موسیقایی که به معرفی نیشابور (فرهنگشهر خراسان) میپردازد؛ بنیانگر و سرآغاز رویکرد موسیقایی (در قالب سرود ویژه) به معرفی شهرها و شهرستانهای خراسان است و نیشابور (مرکز فرهنگی خراسان) به عنوان نخستین شهر خراسانی پدیدآورنده و دارای «سرود ویژه» شناخته میشود.