نیشابور و جوین، دو دیار کهن از دیارگان حوزه جغرافیای تاریخی خراساناند. جوین، زادگاه و خاستگاه دانشمندان، فقیهان و محدثان بزرگ و نامدار جهان اسلام و نیشابور، کرسی ربع غربی خراسان کهن و یکی از پایگاههای عمده علمی و فرهنگی جهان اسلام و ایران سدههای نخستین و میانه هجری است. این هر دو دیار، دارای پیشینه فرهنگی پُربار و گرانمایهاند و هر یک، نقشی ماندگار و پایدار از هویت تاریخی و فرهنگی خراسان بزرگ و کهن را پدید آوردهاند. پیوستگیها، همبستگیها و دلبستگیهای جغرافیایی و تاریخی، ارجمندترین پیشداشته و میراث فرهنگی دو دیار کهن جوین و نیشابور است که میتواند سرمایهای ارجمند برای توسعه فرهنگی و همکاریهای اقتصادی در آینده باشد. این نوشتار، همراه با بازشناسی چهره تاریخی و فرهنگی جوین کهن، نگاهی به پیوندهای تاریخی و فرهنگی نیشابور و جوین داشته و همچنین «امامالحرمین» را به عنوان یک چهره علمی-فرهنگی مشترک و نماد همگرایی و همیاری این دو دیار کهن، معرفی نموده و سرانجام، به زمینههای پیشنهادی همکاری نیشابور و سرزمین جوین (شهرستانهای جوبن، جغتای و میامی؛ در جغرافیای امروز) پرداخته است.
– جوین، نامی سبز با پیشینه تاریخی کهن:
«جوین»، واژهای است که در کاربرد جغرافیایی مورد نظر ما و در متون گوناگون به صورت «گویان»، «کویان»، «کوان» (پهلوان) و «جوین» آمده است. مردم خراسان، این منطقه را کویان یا گویان میگفتهاند و «جوین»، معرّب آن است. برخی، جوین را پناهجای و ایمنگاه مردمان خراسان در دورانهای مختلف، و برخی این نام را برگرفته از بانی یا حاکم این منطقه در دوران کهن، برخی نیز این نامگذاری را به کوی نسبت داده و به خاطر فراوانی قریههای این منطقه دانستهاند. در لسانالعرب ابن منصور، جوین برگرفته از جون، به گیاهی گفته میشود که از شدت منبری به سیاهی بدل شده، از ماده جوند و آن، خورشید است. جوین، به قول لبید ابن ربیع، شاعر معروف عرب، سرزمین است که نفس کشیدن در آن، حیاتبخش است حتی برای انسانی که در حالت موت است نفس کشیدن در طبیعت این سرزمین را فرحبخش میداند. جوین، یکی از سرسبزترین، سرزمینهای خراسان است که گستره جغرافیایی پهناور و پیشینه تاریخی کهن، و چهره فرهنگی ارجمندی دارد.
– جغرافیای تاریخی جوین کهن:
در نگاهی تاریخی به جغرافیای خراسان؛ «جوین»، ولایتی بزرگ و گسترده از ولایات باختری ربع غربی خراسان کهن است. در متون جغرافیایی قدیم، همچون «احسنالتقاسیم فیمعرفة الاقالیم» و «حدودالعالم من المشرق الی المغرب»، جوین، به عنوان یکی از ولایتهای اصلی این بخش از خراسان، در کنار ولایتهای نیشابور، بُشت (ترشیز، کاشمر)، توس (مشهد)، جاجرم (ارغیان)، اسفراین، استوا (خبوشان، قوچان)، اسفند، جام، باخرز، خواف، زاوه، رخ (کدکن)، نسا، ابیورد، زوزن، بوزجان و بیهق آمده است. جوین کهن، ناحیهای گسترده است که از سوی شرق با نیشابور، از غرب با بسطام، از شمال با اسفراین و جاجرم، و از جنوب با بیهق، همسایه است. مرکز و حاکمنشین ولایت جوین را به ترتیب دورههای تاریخی میتوان آزادوار (تا قرن هفتم هجری)، فریومد (تا پایان دوره صفویه)، آق قلعه (دوران افشاریه تا میانههای قرن سیزدهم)، جغتای (دوره قاجاریه، نیمه قرن سیزدم تا نیمه قرن چهاردهم هجری قمری، دوران تقسیمات جدید کشوری) دانست. اگر بخواهیم ولایت جوین تاریخی و کهن را با جغرافیای شهرها و شهرستانهای امروز ایران مطابقت دهیم، ناحیهای دربرگیرنده شهرستانهای «جوین» و «جغتای» در استان خراسان رضوی و شهرستان «میامی» در استان سمنان را در گستره پوشش خود قرار میدهد. این گستره جغرافیای تاریخی و فرهنگی جوین بزرگ و کهن است که کارنامه فرهنگی گرانمایهای نیز در پیشینه خود دارد.
– جوین و پیشینه فرهنگی پُربار:
جوین، دارای پیشینه فرهنگی بسیار پُرباری است و علما و دانشمندان پرآوازهای از این سرزمین برخاستهاند. محمد مقدسی، مردم جوین را با عبارت «أصحاب حدیث و أهل أدب» (یاران حدیث و اهل ادب) توصیف مینماید و ابوعبدالله حاکم نیشابوری، درباره غنای فرهنگی، وسعت، آبادانی و نیکروزی جوین مینویسد: «ولایت جوین، منشاء اولیاء و علما، قری و قنوات در عمارات به حد غایات به یکدیگر قریب، چنانچ همه را به مثابه یک ربع مسکون یک مملکت، توان گفت. اهل دین و دیانت و خداوندان باهوش و همه ایوان خانهها رفیع و مهمانخانهها وسیع، اصناف اشراف و عوام ایشان را همتها عالی و دل اکرام اصناف و اتمام الطاف دلها از ملال خالی.» در توانمندی فرهنگی ولایت جوین تنها اشاره به این نکته بس است که بزرگان و دانشورانی همچون امامالحرمین (از فقهای بزرگ قرن پنجم هجری و استاد برجسته نظامیه نیشابور)، علاءالدین عطاملک جوینی (تاریخنگار برجسته قرن هفتم هجری و نویسنده تاریخ جهانگشای جوینی) و «ابن یمین فرومدی» (شاعر بزرگ قرن هشتم هجری) منسوب به این دیارند.
– جوین، خاستگاه دانشمندان و عارفان بزرگ:
در میان کتب مختلف تاریخی و رجالی، نامهای افراد بسیاری را میتوان دید که منسوب به جوین میباشند. به عنوان نمونه در کتاب تاریخ نیشابور ابوعبدالله حاکم، در شمار دانشمندان حدیث و عالمانی که در نیشابور ساکن بودهاند از «محمد بن ماهان جوینی»، «موسی بن العباس؛ ابوعمران جوینی»، «ابراهیم بن عبدالرحمن آزادواری»، «محمد بن جعفر شعرانی؛ ابوعبدالله نیشابوری آزادواری»، «ابوموسی، هارون بن محمد آزادواری جوینی» یاد میگردد. با نگاه به منابع، اسامی بزرگانی همچون «ابومحمد عبدالله بن یوسف جوینی» (محدث بزرگ قرن پنجم و پدر امامالحرمین)، «احمد حمویه» (از رجال صوفیه)، «صدرالدین ابوالحسن محمد حموی» (از مشایخ صوفیه شافعی)، تاجالدین عبدالله صوفی (زاهد و صوفی قرن هفتم)، سعدالدین ابوسعادات (عارف شهیر قرن هفتم)، معینالدین جوینی (مولف نگارستان، قرن هشتم)، مویدالدوله منتجبالدین بدیع اتابک (نگارنده عتبة الکتبة در دوره سلجوقی)، … که منسوب به این دیار فرهنگپرور میباشند را باید بدین فهرست، افزود. که البته در میان بزرگان نامآور و سرشناس جوین، یکی دارای چهره علمی و معنوی فروزندهای در جهان اسلام میباشد و او «امامالحرمین» است.
– امامالحرمین، حلقـه پیونـد نیشابور و جویـن:
ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله بن یوسف؛ ملقب به ضیاءالدین و مشهور به امامالحرمین؛ متکلّم، اصولی و فقیه نامدار شافعی اشعری، در ۴۱۷ یا ۴۱۹ هـ.ق در یکی از قرای «جوین» که از ولایات نیشابور قرن پنجم هجری بود، متولد شد. وی در خانوادهای اهل فضل به دنیا آمد. پدرش رکنالاسلام ابومحمد جوینی و عمویش علی بن یوسف، هر دو، از دانشمندان و فقیهان بزرگ عصر خود بودند. عبدالملک، در محضر پدرش، فقه را فرا گرفت تمام تالیفات پدر را بازبینی کرد و بر تحقیقات وی افزود. وی، پس از درگذشت پدر، در بیست سالگی بر کرسی تدریس نشست. اما در پی مشکلات و ممانعتهایی که از سوی عبدالملک کندری (وزیر طغرلبیگ) برای او ایجاد شد به بغداد رفت، پس از چندی، در بغداد نیز با مشکلاتی از سوی مخالفان مواجه گردید، پس به حجاز رفت و نزدیک چهل سال، در مکه و مدینه مجاورت گزید و تمامی مسائل فقه را موافق هرکدام از مذاهب اربعه که سؤال میکردند فتوی میداد و پاسخ مینوشت، به همین جهت به «امامالحرمین» مشهور شد.
ابوالمعالی امامالحرمین، در اوایل سلطنت آلبارسلان سلجوقی، به دعوت خواجه نظامالملک، به نیشابور آمد. خواجه نظامالملک، «نظامیه نیشابور» را به نام ابوالمعالی نهاد و ریاست عالیه و علمیه آن را در اختیار وی قرار داد. وی تا سی سال و تا پایان عمر در نظامیه نیشابور، به تدریس پرداخت. بزرگان و دانشمندان زمان در محضر درس امامالحرمین، حاضر میشدند، هرروز، بیش از از سیصد فقیه، در برابرش مینشستند تا از گنجینه دانش سرآمد استادان نظامیه نیشابور که پهلو به نظامیه بغداد میزد، توشهای برگیرند. در شمار نامدارترین شاگردان امامالحرمین، میتوان از ابوحامد محمد غزالی، شمسالاسلام عمادالدین کیای هراسی، ابوالمظفر ابیوردی، ابوالقاسم حکمی، ابوالقاسم انصاری، ابوالمظفر خوافی، زاهر شحامی، احمدبن سهل مسجدی، ابوعبدالله فراوی، نام برد. او، تا پایان عمر، به علم و تدریس پرداخت و سرانجام بر اثر بیماری، در شب چهارشنبه ۲۵ ربیعالآخر سال ۴۷۸ هـ.ق در گذشت و در مزار تلاجرد نیشابور، به خاک سپرده شد.
محمد سبکی، مورخ بزرگ عرب، درباره امامالحرمین نوشته است: «او در علم و زهد و سادهزیستی و دقت و تلاش بسیار در عبات، یگانه زمان خویش بود و رکنالاسلام خوانده میشد و به فقه، اصول، نحو، تفسیر و ادب، آشنایی کامل داشت.» در کتاب «کامل» ابن اثیر، در ارتباط با مرگ وی آمده است: «در عزایش، شورشی عجیب برپا شد. منبرش را شکستند و بازارها را بستند و تا یک ماه، کسی، عمامه بر سر نگذاشت و شاگردان وفادارش، قلم و دوات را شکستند و یک سال به همین حال، باقی ماندند.» ناجی معروف، درباره جایگاه علمی امامالحرمین نوشته است: «امامالحرمین، شیخالاسلام و امامالائمه و حبرالشریعه، کسی است که در شرق و غرب، بر امامتش به اجماع، نظر داده، بزرگان و پیروان آنها، اعم از عجم و عرب، بر فضلش، اقرار نمودهاند.» باری! امامالحرمین؛ او، که زادگاهش، سرزمین جوین، و از اعلام و مقیمان حوزه علمی نیشابور و از سرشناسان تاریخ علمی و فرهنگی جهان اسلام است، میتواند شایانترین نماینده فرهنگی و نماد پیوند «نیشابور» و «جوین» باشد. از همین روی، نام این نوشتار را «امامالحرمین، حلقه پیوند نیشابور و جوین» نهادیم، باشد که این نسبت دیرین و آهنگین، پیشدرآمدی باشد بر کاوش و بازیابی گستردهتر پیوندهای فرهنگی دو کهندیار خراسان؛ جوین و نیشابور.
نیشابور، نماد تاریخ و فرهنگ ایران:
خراسان کهن، که گستره آن از شرق به چین و فرارود و از غرب به بسطام و مرز کومش میرسیده به چهار بخش بزرگ تقسیم میشده است. بلخ، مرو، نیشابور و هرات، مرکز یا کرسی بخشهای چهارگانه یا ربعهای خراسان بزرگ بودهاند. پژوهشگران تاریخ و تمدن درباره این چهار دیار خراسانی گفتهاند: ریشههای ژرفناک خراسان را بایست در دل تاریخ پُردرازنای این چهار گرانیگاه تاریخی و فرهنگی این سرزمین، یعنی بلخ، نیشابور، مرو و هرات پیدا کرد. نیشابور، تنها شهر عمده باقیمانده از شهرهای چهاگانه خراسانی در جغرافیای امروز ایران، کرسی و مرکز ربع غربی خراسان بزرگ است که در جغرافیای قدیم و کتابهای تاریخی، «ربع نیشابور» نامیده میشود. این نیشابور، یکی از پایگاههای علمی و فرهنگی است که نقشهای بسزایی در تحولات خراسان، ایران و جهان اسلام بر عهده داشته و امروز به عنوان «نماد تاریخ و فرهنگ ایران» شناخته میشود و برخی با تعبیر «نیشابور، ریشه در تاریخ و پنجه بر افلاک» به این پایگاه فرهنگی، اشاره مینمایند. بیگمان، یکایک دیارگان و ولایات خراسان در پیدایی این چهره شکوهمند فرهنگی، دارای سهمی میباشند و جوین کهن و بزرگ، که زادگاه بزرگانی همچون امامالحرمین است، بخشی شایان و درخشان از کتاب بزرگ و ارجمند نیشابور فرهنگی را به خود اختصاص میدهد. ابوالمعالی عبدالملک جوینی، ملقب به امامالحرمین، از سرشناسترین استادان نظامیه نیشابور قرن پنجم هجری، و سررشته و نماد فرهنگی پیوند نیشابور و جوین در دوران معاصر است … پیوندی دلبستگانه، که قامت آن به اندازه حضور مهرآمیز و همبستگانه این دو دیار فرهنگی کهن خراسانی در بستر تاریخ است.
– پیوستگی کهن جغرافیایی و همبستگی مهرآمیز فرهنگی:
پیوستگی کهن جغرافیایی و سرزمینی، پیوندها و همبستگی تاریخی و فرهنگی، پیوندهای مهرآمیز نیشابوریان و جوینیان را سرشتی یاورانه داده است؛ که این دو سرزمین کهن خراسانی و مردمان فرهنگآفرین آن، پُشت به پشت هم و به پشتیبانی هم، بخشی درخور از شکوه فرهنگی خراسان را پدید آوردهاند چنانکه ابوعبدالله حاکم در «تاریخ نیشابور»، جوین را «به مثابه ربع مسکون یک مملکت»، «منشاء اولیاء و علما» و مردم جوین را «اهل دین و دیانت و خداوندان باهوش»، و دارای ویژگیهایی همچون «همتها عالی و دل اکرام اصناف و اتمام الطاف دلها از ملال خالی» یاد میکند و عطاملک جوینی، تاریخنگار جهانگشا، درباره نیشابور مینویسد: «اگر زمین را نسبت به فلک توان داد، بلاد به مثابت نجوم آن گردد و نیشابور از میان کواکب، زهره زهرای آسمان باشد. و اگر تمثیل آن، به نفس بشری رود، به حسب نفاست و عزت انسان، عین انسان تواند بود. و ماذا یصنع المرء/ببغداد و کوفان/ و نیسابور فیالارض/کالانسان فیالانسان.» (مردم، در بغداد و کوفه چه میکنند، در حالی که نیشابور در روی زمین، همچون دیدگان انسان است.)
– پیام عطاملک جوینی و حاکم نیشابوری، از پس پرده قرنها:
باری! دانشمندان تاریخنگار ما، عطاملک جوینی و حاکم نیشابوری، از دل قرنها پیش، نوای شکوه فرهنگی دو سرزمین کهن جوین و نیشابور را چنین همدلانه فریاد میکنند. این همدلی و همبستگی و دلبستگی دیرین، برای ما نیشابوریان و جوینیان، در امروز روزگار، یک پیام ناب دارد و آن هم همدلی و همبستگی برای همگرایی و همکاری منطقهای است. امروز، شهرستانهای جوین و جغتای و میامی که هر یک میراثدار پارهای ارجمند از تاریخ و فرهنگ سرزمین جوین کهن و بزرگند، و سرزمین نیشابور که پیشینه تاریخی و پیوندهای فرهنگی همبستگانه و شکوهمندی، با جوین و جوینیان دارد، میتوانند از سرمایه پیشینه گرانمایه و افتخارآفرین گذشته، توشهای پربار و بستری بنیادین، برای توسعه فرهنگی آینده فراهم آورند. باری! شهرستانهای نیشابور، جوین، جغتای و میامی، با همبستگیها و همپوشانیهای فراوان تاریخی، فرهنگی و اقتصادی، میتوانند نقشآفرینان سرنوشتساز آینده خطه شمال شرق کشور عزیزمان ایران باشند.
– پیشینهها، علقهها و زمینههای همکاری و همگرایی:
در این کار نیک و بزرگ، چه از دیدگاه پیشینهها و علقههای فرهنگی و چه از دیدگاه جغرافیای تاریخی و وِیژگیهای توسعه در امروز، نیشابور و نیشابوریان، نزدیکترین همپیمان و همداستان جوین و جوینیان توانند بود؛ زیرا افزون بر پیشینههای فرهنگی و تاریخی مشترک، توانمندیهای مشابه در بخش کشاورزی و صنعت (دو دشت نیشابور و جوین به عنوان دو قطب مهم کشاورزی و صنعت شمال شرق کشور)، بسترهای بیهمتایی را برای همکاری و همگرایی این دو دیار کهن فرهنگی خراسان فراهم آورده است. در این همگرایی فرهنگی و توسعهمحور، دیارگان و شهرهای (به ترتیب حروف الفبا) آزادوار، جغتای، فرومد، میامی، نقاب (جوین)، نیشابور و … به عنوان شهرها و مراکز این دو دیار، نقش برجستهای خواهند داشت. پس آنگاه، زمینههای همکاری دو سرزمین نیشابور و جوین را به شرح زیر میتوان تعریف نمود:
– همکاری دانشگاهها و مراکز پژوهشی، در زمینه مطالعات تاریخی و فرهنگی مربوط به دو منطقه جوین و نیشابور، که از دوران کهن، از ولایتهای اصلی در خراسان بودهاند و میتوانند پیشداشتههایشان را همچون سرمایهای ارجمند در خدمت به توسعه فرهنگی آینده خراسان و ایران عزیز قرار دهند. احیاء و تقویت تمامنمای هویت تاریخی و فرهنگی جوین، بازکاوی و بازنمایی اشتراکات فرهنگی و تاریخی نیشابور و جوین، خدمت به توسعه پایدار فرهنگی در منطقه است. زیرساختهای تاریخی و فرهنگی، بسترهای خودباوری و خوداتکاییاند.
– همکاری شهرداریها یا شوراهای (به ترتیب حروف الفبا): آزادوار، جغتای، فریومد، میامی، نقاب (جوین)، نیشابور و … در راستای تعریف فعالیتها و پروژهای مشترک فرهنگی و عمرانی، همکاری در پیشبرد برنامههای در دست اجرا و انتقال تجربیات و دانش فنی.
– همکاری در زمینههای کشاورزی و صنعت که از توانمندیهای شاخص هر دو منطقه است. همکاری در این بخشها میتواند شامل تشریک مساعی ادارات مرتبط در هر شهرستان در زمینههای آموزشی و پژوهشی و جذب تجهیزات و اعتبار از مبادی بالادستی، تعریف بسترهای سرمایهگذاری مشترک، انتقال تجربیات و … باشد.
– همکاری در احیاء، تقویت و ارتقاء زیرساختهای راهها و جادههای ارتباطی محلی، منطقهای و فرامنطقهای که برخی، از گذشتههای دور، ارتباطات ژرف و گسترده مردمان این مناطق را میسر میساختهاند، بستری کارساز و راهبردی برای توسعه بیشتر ارتباطات فرهنگی و تعاملات صنعتی، کشاورزی و تجاری این فرهنگدیاران کهن خواهد بود و همچنین زیرساختی اساسی برای تعریف محورهای مشترک گردشگری دیارگان نیشابور-جوین به شمار میآید.
دلبسته یاران خراسانی خویشم
«یار خراسانی»
با سلام وخسته نباشید از مطالب علمی و مستندتان لذت بردم ممنون.
خخخخخخخخخخخخخخوووووووووووو بببببببببببببب بود