ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
هانسبرگر، در کتاب «ناصرخسرو و لعل بدخشان»؛ نیشابور را در زمره «جهانشهرهایی» معرفی میکند «که امتزاجی موفقیتآمیز از مردم، با قومیّتها و دینهای مختلف، در آنها پدید آمده بود.» کتاب «تاریخ نیشابور» نیز روشنگر همین معناست چنانکه در میان باشندگان و مقیمان نیشابور؛ نام دانشورزان چندانی آمده است که منسوب به نقاط مختلف جهان متمدن آن روزگار میباشند از اندلس (اسپانیا) و طرسوس و قیروان و دمشق و رقه و بغداد و ... در غرب عالم گرفته تا خوارزم و چاچ و کش و ترمذ و فاریاب و بخارا و بلخ و ... در شرق. در تواریخ دیگر نیز ابعادی دیگر از گستردگی و تنوع قومی، دینی و فرهنگی این فرهنگشهر خراسان، هویداست. نیشابور، نه جایگاه و پایگاه یک تیره و قوم و نژاد خاص، که سرزمین تعامل و تطور باورها و اندیشههاست. فریدون جنیدی در مقاله «پایتخت فرهنگی»، این ویژگی را با عبارت «نیشابور؛ شهر مردم» توصیف مینماید. همانا، در تبیین این رویه از هویت تاریخی و فرهنگی پایدار نیشابور، تعبیری، گستردهتر و گویا تر از همین «شهر مردم» نمیتوان یافت. هر چند هجمه جانکاه تاتار، حیات پویای اجتماعی و فرهنگی نیشابور را تا چند سده، دچار نقصان و کمرونقی مینماید اما نیشابور مهربان با مردمان جهان، همواره پذیرای مهربان همه مردمان از جایجای ایران بوده و هست. در این نوشتار با بهره از کتاب ارجمند «گیلتات» نوشته و منتشر شده به دست و کوشش فرهیختگان خطه سرسبز گیلان؛ اصالتی دیرین از اهالی ایران برین را باز نشان خواهیم گرفت که حلقه پیوند نیشابور خراسان و رودبار گیلان میباشند.
ادامه مطلب ...توضیح تصویر: در نقاشی دیواری کاخ سبزپوشان، واقع در نیشابور سوارکاری ملبّس به خفتانی سفت و آراسته، با آستینهای تنگ و شلواری مزیّن (یا ساق پیچهایی که پاشنهها را پوشانیده) همراه با چکمه ای بلند و نوک تیز به چشم میخورد. در بالای آستینهای خفتان، نوارهای «طراز» (سوزن دوزی شده) از خط شبه کوفی که مقوله رایج لباس در اوایل دورهٔ اسلامی است، وجود دارد. این سوارکار دارای کمربندی است با سه آویز که دو شمشیر از آن آویزان است، به طوری که به یک سو منحرف شدهاست.
در سال ۲۸۹ هجری، سرزمین خراسان و پایتختش، نیشابور، به تصرف سلاطین سامانی درآمد و ضمیمه ماورالنهر گردید. نیشابور در زمان سامانیان سپهسالارنشین و امیرنشین خراسان بود و چون خود دروازه رخدادهای فرهنگی بود، الگوی شهری هم چون بخارا شد. در حقیقت نیشابور در آن دوران دروازه و راه گذر بسیاری از هنجارهای فرهنگی جهان اسلام بود. در این دوران، نیشابور در کنار بخارا و سمرقند از مراکز فرهنگی و هنری عمده سامانی بهشمار میآمد و نام و برند این شهر بویژه در هنرهای سفالگری و نقاشی (نگارگری) ایران دوره سامانی بسیار شاخص میباشد. نگارگری در این روزگار، در کنار دیوارنگاری، به گونهٔ کتابآرایی هم به زندگی خود ادامه داد و هنرمندان این روزگار علاقهٔ ویژهای به آذین کتابها نشان دادند. گفته میشود که یکی از بزرگان سامانی، نگارگران چینی را مأمور کرد تا نوشتار منظوم کلیله و دمنه را مصور کند؛ ولی با ارزشترین آثار نگارهای یافت شده در این روزگار، در پیوند با دیوارنگارههای پیرامون نیشابور و سفالینههای منقوش این شهر است.
ادامه مطلب ...در دیدار نماینده نیشابور و دیگر نمایندگان استان که با حضور معاونین و مدیران کل وزارت راه و شهرسازی برگزار شد، دکتر گرمابی مسالهی آزادراه حرم تا حرم و ضرورتِ رعایتِ کمترین فاصلهی ممکن این جاده با شهر نیشابور را مطرح کرد که مورد تاکید و تاییدِ وزیر نیز قرار گرفت.دکتر آخوندی در این جلسه با تاکید بر اینکه مفید بودن این آزادراه، مستلزم داشتن کمترین فاصله تا شهر مهمّی همچون نیشابور است، افزود که گرچه تملّک زمینهای حاشیهی شهر، هزینهی ساختِ این آزادراه را بالا خواهد برد، امّا این موضوع، نباید ساخت و استفاده و کاربرد بهینهی این جاده را تحت تاثیر قرار دهد. وزیر راه و شهرسازی در ادامه افزود که در اوّلین گام، مسیر نیشابور – مشهد این جاده احداث و به مرور، سایر قسمتها نیز تکمیل خواهد شد.نیشابور سرزمین بینالود http://binalud.blogsky.com -منبع : hamidgarmabi.ir