ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ابوعبدالله حاکم نیشابوری:
«ولایت جوین؛ منشاء اولیاء و علما، قری و قنوات در عمارات به حد غایات به یکدیگر قریب،
چنانچ همه را به مثابه یک ربع مسکون یک مملکت، توان گفت.»
«تاریخ نیسابوریّین» که امروزه با نام «تاریخ نیشابور» شناخته میشود نام کتابی است که در قرن چهارم هجری، به قلم ابوعبدالله حاکم نیشابوری نگاشته شده است. به گفته دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، «این کتاب، یکی از مهمترین کتابهایی است که اهل فن را در شکلگیری ساختار تمدن ایران عصر اسلامی، به ویژه قرن سوم و چهارم هجری که دوران زرین فرهنگ ایران عصر اسلامی است یاری میدهد.» از نگاهی دیگر؛ کتاب تاریخ الحاکم، کتاب تاریخ و شناسنامه عالمان و دانشمندان ربع غربی خراسان بزرگ است که در جغرافیای امروز، بر استانهای خراسان شمالی، رضوی و جنوبی مطابقت مینماید.
در این نوشتار، به بازبینی چهره تاریخی و فرهنگی جوین، به عنوان یکی از ولایتهای کهن و نامدار ربع غربی خراسان بزرگ، با نگاه به کتاب تاریخ الحاکم میپردازیم و در فرجام گفتار، همبستگیهای دیرین و ژرف جوین و نیشابور را به عنوان سرمایهای ارجمند در راستای برنامههای توسعه آینده، در پیش نگاه و اندیشه خواهیم داشت.
مصحح تاریخ الحاکم، در تعلیقات این کتاب، درباره حدود و گستره جوین کهن نوشته است: «یاقوت ]حموی[، حدود آن را از بسطام تا نیشابور، تعیین میکند و میگوید: حدود آن متصل است به بیهق، در سمت قبله و به جاجرم، در جهت شمال، و قصبهی آن آزادوار است.» (تاریخ نیشابور، ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر آگه، ۱۳۷۵، ص ۲۸۵) در متن کتاب تاریخ نیشابور درباره جوین آمده است: «ولایت جوین، منشاء اولیاء و علما، قری و قنوات در عمارات به حد غایات به یکدیگر قریب، چنانچ همه را به مثابه یک ربع مسکون یک مملکت، توان گفت. اهل دین و دیانت و خداوندان باهوش و همه ایوان خانهها رفیع و مهمانخانهها وسیع، اصناف اشراف و عوام ایشان را همتها عالی و دل اکرام اصناف و اتمام الطاف دلها از ملال خالی.» (همان، ص۲۱۵-۲۱۶)
ابوعبدالله الحاکم، نویسنده کتاب، افزون بر جوین، از دیگر ولایات قدیم ربع غربی خراسان، از جمله اسفراین، جاجرم، ارغیان، خبوشان، بیهق، پُشت، رُخ، زوزن، خواف، ازقند، جام و باخرز یاد کرده است. در نگاه و بازبینی جوین (که در بند پیشین آمد) و دیگر ولایتها چنین برداشت میگردد که جوین از دیدگاه مولفههای اجتماعی و فرهنگی، جمعیت و آبادانی و نیکروزی یکی از بهترین ولایات خراسان بزرگ غربی بوده است. ابوعبدالله حاکم، در یادکرد ولایات دیگر، به ذکر حدود جغرافیایی یا ویژگیهای تاریخی و فرهنگی آنان اکتفا نموده، اما در ذکر ولایت جوین، توصیفی ویژه و جامعهشناسانه ارایه میدهد. در این توصیف، جوین بزرگ را مدینه فاضله و آرمانشهر ولایات ربع غربی خراسان قرون اولیه هجری مییابیم.
حاکم در توصیف جوین از عبارات و واژگانی همچون «منشاء اولیا و علما»، «اهل دین و دیانت»، «خداوندان باهوش»، «همتها عالی»، «دل اکرام اصناف و اتمام الطاف»، «دلها از ملال خالی» بهره میبرد که همه نشان از نیکروزی و بهینگی اوضاع و سامان اجتماعی این دیار است و عباراتی همچون «قری و قنوات به حد غایات یه یکدیگر قریب»، «به مثابه ربع مسکون یک مملکت» و «ایوان خانهها رفیع و مهمانخانهها وسیع» نیز بر آبادانی، رونق اقتصادی، جمعیت فراوان و مترقی بودن معماری و ساختار تمدنی جوین، دلالت دارند. باری! جوین بزرگ تاریخ نیشابور الحاکم، سرزمینی است که دربرگیرنده بالاترین سطوح استاندارد تعالی انسانی، رفاه اجتماعی، رشد فرهنگی و کیفیت تمدنی در زمان خود میباشد و براستی آرمانشهر ولایات ربع غربی خراسان بزرگ است.
این گونه برداشت نیک از جوین را، افزون بر توانمندیهای اجتماعی و سرزمینی فراوان جوین بزرگ، میتوان همچنین ریشه گرفته از حضور گسترده و پُرمغز بزرگان و دانشمندان جوینی در نیشابور آن روزگار که مادرشهر و مرکز ربع غربی خراسان بزرگ بود دانست. چند تن از عالمان و محدثان جوینی مقیم نیشابور، که در کتاب تاریخ الحاکم از آنان یاد شده، عبارتند از: «محمد بن ماهان الجوینی» (ص ۱۲۷)، «ابراهیم بن عبدالرحمن بن سهل آلازادواری، ابواسحق النیسابوری» (ص ۱۰۷)، «موسی بن العباس بن محمد النیسابوری، ابوعمران الجوینی مِن آزادوار و هو صنّف علی کتاب مسلم بن الحجّاج» (ص ۱۴۷)، «هارون بن محمد الآزادواری الجوینی، ابوموسی» (ص ۱۹۱)، «محمد بن جعفر بن محمد بن یزید الشعرانی، ابوعبدالله النیسابوری آلازادواری، قریه من جُوین ….» (ص ۱۲۲) از سوی دیگر، در بخش صحابه مقیم نیشابور تاریخ الحاکم، از عبدالله بن خازم سُلَمی یاد مینماید و میگوید وی «والی نیشابور بود از جانب عبدالله بن عامر. و ساکن جوین شد و او را آنجا اولاد شدند. امام حاکم فرمود که آنجا اولاد او را دیدم، قومی بودند دهاقین.»(ص ۷۱) بدین گونه، تاریخ الحاکم، نموداری از روابط ژرف و گسترده نیشابور و جوین را در قرون اولیه هجری، باز مینمایاند.
در دنباله، باید بدین نکته نیز اشاره نمود که ارتباطات فرهنگی و اجتماعی نیشابوریان و جوینیان، در قرنهای بعدی، دارای گستره و ژرفنای افزونتری میگردد؛ به گونهای که در قرن پنجم هجری، یکی از اهالی دانشور جوین به نام ابوالمعالی عبدالملک بن عبدالله بن یوسف و مشهور به «امامالحرمین»، سرآمد و بزرگاستاد نظامیهها و مدارس علمی نیشابور، نام جوین و نیشابور را درخشانتر از پیش، بر کتاب قطور تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی ماندگار میسازد، بزرگمردان دانشورز جوینی همچون ابوالمعالی عبدالملک جوینی، عطاملک جوینی و … سررشتهداران پیوندهای دیرین تاریخی، فرهنگی و اجتماعی نیشابور و جویناند و همسایگی دیرین این دو دیارگان کهن خراسانی و میراث گرانقدر همبستگیها و پیوستگیهای آنان، رشتهای ژرف و ناب از محبّت و مودّت را میان نیشابوریان و جوینیان پدید آورده و میراث و آثار این همبستگی ژرف و ناب، تا روزگار ما همچنان بر قوت خود باقی است. اگر، بر روی این پیشینه همسایگی و همریشگی درخشان، غبار زمان نشسته است، تکلیف اهلی فرهنگ و فرهیختگان این دو کهندیار فرهنگی خراسان است که این شکوه دیرین را بازیابند و مردمان این دو دیار را بر این سرمایه معنوی ارجمند، آگاهی بیشتر بخشند.
«امامالحرمین، حلقه پیوند نیشابور و جوین»
چنانکه پیش از این در مقاله «امامالحرمین، حلقه پیوند نیشابور و جوین» نیز گفته شد؛ این همدلی و همبستگی و دلبستگی دیرین، برای ما نیشابوریان و جوینیان، در امروز روزگار، یک پیام ناب دارد و آن هم همدلی و همبستگی برای همگرایی و همکاری منطقهای است. امروز، شهرستانهای حوزه جغرافیایی جوین بزرگ و تاریخی که هر یک میراثدار پارهای ارجمند از تاریخ و فرهنگ سرزمین جوین کهن و بزرگند، و سرزمین نیشابور که پیشینه تاریخی و پیوندهای فرهنگی همبستگانه و شکوهمندی، با جوین و جوینیان دارد، میتوانند از سرمایه پیشینه گرانمایه و افتخارآفرین گذشته، توشهای پربار و بستری بنیادین، برای برنامههای توسعه آینده فراهم آورند. امید است نهادهای شهری، فرهنگی و اداری دو کهندیارگان نیشابور و جوین، ارزش این سرمایه بزرگ و گرانقدر همبستگیهای فرهنگی و تاریخی را بیش از پیش بازیافته، و همگرایی و همکاری، در همه ابعاد فرهنگی، اقتصادی، کشاورزی، صنعتی و دانشگاهی، وارد مرحله تازهای گردد که دستاورد آن توسعه روزافزون و بازیابی رونق و شکوه افسانهای این دو کهندیار فرهنگی خراسان است. به امید خداوند بزرگ و به پشتوانه همیاری و همبستگی روزافزون نیشابوریان و جوینیان، چنانکه شایسته پیشینه تاریخی و فرهنگی نیشابور و جوین، و آرزو و خواست قلبی و دورنی مردم فرهنگپرور این دو آرماندیارگان خراسانی است.
دلبسته یاران خراسانی خویشم
«یار خراسانی»