نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد
نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

نیشابور سرزمین بینالود (خراسان مرکزی)

اللهم صل علی محمد و آل محمد

اشاره‌ای بر پیوندهای تاریخی و فرهنگی نیشابور و بغداد

 

دو چیز غمِ سفر ز مرد کُند آزاد

علی الصباح نیشابور و خفتنِ بغداد

علامه علی‌اکبر دهخدا در کتاب گرانسنگ «لغت‌نامه» در این مایه، نوشته است: «علی الصباح نشابور و خفتن بغداد؛ صبح نیشابور و شام بغداد، مفرّح و نشاطانگیز است. و در «لطافتِ هوا» مَثَل بوده است:

صبح نیشابور اگر جان‌پرور است

شام دجله نیز با وی هم‌بر است»

و استاد زنده‌یاد محمدحسن فرحبخشیان، این هم‌بری را از نگاه دیگری، به رشته سخن درآورده است:

مکن ترک وطن، ژولیده بهر «خفتن بغداد»

که آن حال و هوا را «صبح نیشابور» هم دارد

نیشابور و بغداد؛ این دو کهن‌شهر افسانه‌ای غرب آسیا که «لطافتِ هوا»یِ دل‌انگیزشان، آوازه‌ای جهان‌گیر یافته، بیش از این، نامشان در کنار و هم‌بر و دوشادوش یکدیگر آمده است؛ چرا که یکی، گرانیگاه هویت تاریخی و فرهنگی خراسان است و دیگری، پایگاه تحولات تاریخی و فرهنگی عراق عرب. باری، در گستره جغرافیایی-تاریخی دانش و فرهنگ مسلمانان، چند نقطه یا منطقه است که نامی پرآوازه دارند: مصر، بغداد، نیشابور، ماوراء‌النهر و حجاز؛ که این‌ها پرچمداران، علوم و فرهنگ اسلامی بوده‌اند. در شماری از نوشتارها، نیشابور را رقیب ایرانی «قاهره» (مرکز فرهنگی سرزمین مصر) و بغداد (پایگاه فرهنگی عراق عرب) دانسته‌اند. گمانی نیست که پیش‌نیاز این رقابت و هماوردی، بیش از هر چیز؛ داشتن ارتباطات، تعاملات و پیوندهای فرهنگی و اجتماعی همواره و پایدار بوده است. در این نوشتار، نگاهی کوتاه‌وار بر پیوندهای نیشابور و بغداد خواهیم داشت؛ باشد که با بررسی‌ها و پژوهش‌های آینده، چهره‌ای بسیار روشن‌تر از پیوندهای ژرف این دو فرهنگ‌شهر تاریخی با ابعاد تاثیر بین‌المللی، که دارای پیشینه‌‌ بیش از یک هزاره می‌باشد، در پیش روی قرار گیرد.      

 بَغْدادْ؛ نام این شهر، برگرفته از پارسی میانه (پَهلَوی ساسانی) به معنی «خدا-داد» یا «هدیهٔ خدا»ست. بغداد امروزی، پایتخت و بزرگ‌ترین شهر کشور عراق و دومین شهر بزرگ جنوب غربی آسیاست. رود دجله، از میان این شهر می‌گذرد و به عبارتی؛ دجله، نماد و شناسه طبیعی بغداد است. چنانکه بینالود، شناسه طبیعی شهر نیشابور است؛ بینالود یا رشته‌‌ای از آن، در نسک‌ها و متون کهن، با نام‌های دیگری همچون «کدورسپ»، «رئونت»، «کوه نشابور» و «کوه توس» آمده است. پای گرفتن دو سکونتگاه کهن غرب آسیا در کران دو پدیده طبیعی «دجله» و «بینالود»، دو تن از خوش آب و هواترین شهرهای تاریخ جهان را پدید آورده است و این موضوع، از دیدگاه مطالعات شکل‌گیری تمدن‌ها شایان توجه به نظر می‌رسد؛ دو شهر پُرآوازه که یکی گرانیگاه هویت تاریخی و فرهنگی خراسان است و دیگری پایگاه تحولات تاریخی و فرهنگی عراق عرب؛ اما هدف ما از این اشاره و در این نوشتار، این نیست، هر چند خود می‌تواند، موضوع پژوهش گسترده و جداگانه‌ای باشد. یادکرد «بینالود» و «دجله»، تنها آغازه‌ای است نمادین بر بازشناسی همگونگی‌های و پیوندهای ژرف و کهن دو شهر افسانه‌ای جهان اسلام:

- جاده کهن نیشابور به بغداد: نیشابور و بغداد، در دوران اوج شکوفایی اسلامی (سده‌های میانه)، افزون بر نقش‌آفرین به عنوان کلانشهرهای جهانی، کانون تبادلات تجاری و قطب‌های ارتباطی آن روزگاران بوده و جاده بغداد به نیشابور یکی از شاهراه‌های ارتباطی به شمار می‌آمد این این راه کهن؛ از نیشابور با خط سیر دامغان، ری‏، همدان، اسدآباد، جبال،‏ حلوان، نهاوند، نهروان، به بغداد می‌رسید. یکی از دروازه‌های شهر بغداد، «باب خراسان» نام داشت و نیشابور، تختگاه و کانون تحولات و پایگاه فرهنگی خراسان بود از طرف دیگر، در شهر نیشابور نیز دروازه‌ای به نام «باب عراق» وجود داشت که از طریق این دورازه‌ها، جاده کهن بغداد – نیشابور، وارد این شهرها می‌شد. هر دو این شهر از ضرابخانههای نامدار امپراتوری بزرگ مسلمانان بودند. مسکوکات و کالای تجارت آنان در سرتاسر قلمرو اسلامی و فراسوی آن از نام و برند و اعتبار ویژه‌ای برخوردار بود. افزون بر این، بغداد در قرون اولیه اسلامی از موقعیت سیاسی ویژه‌ای برخوردار و «دارالخلافه» بوده است و نیشابور، «دارالملک» و مرکز حاکمیتی خراسان بوده و تحولات سیاسی و اجتماعی شرق قلمرو اسلامی را با سرنوشت خویش، پیوند زده است.

 - تبادلات علمی و فرهنگی نیشابور و بغداد: نقش‌آفرینی نیشابور و بغداد به عنوان پایگاه‌های عمده و شاخص علم و فرهنگی سده‌های میانه (دوران اسلامی)، چشم‌گیرترین بخش تعاملات این دو شهر را در طول تاریخ، رقم زده است. بزرگان این دو شهر از همان قرون نخستین هجری، از پرچمداران مدارس علمی در جهان اسلام بودند و تاسیس نظامیه‌ها در این شهرها در دوره سلجوقیان، بیش از پیش بر اهمیت و نفوذ و تاثیر علمی و فرهنگی‌شان افزود به گونه‌ای که بسیاری از دانشمندان نامدار جهان اسلام دانش‌آموخته و یا مدرس این دو نظامیه‌‌اند و شایان توجه اینکه رفت و آمدها و تعاملات گسترده‌ای میان این دو نظامیه وجود داشته است از جمله شخصیت‌های بزرگی که در این هر دو نظامیه دانش‌ورزی نموده‌اند می‌توان ابوحامد محمد غزالی، ابوالحسن کیاهراسی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی، ابونصر عبدالرحیم قشیری و خواجه نظام‌الملک طوسی را نام برد. روشن است که تبادلات علمی، فرهنگی و اجتماعی نیشابور و بغداد، تنها به نظامیه‌ها محدود نمی‌شود و چنانکه کتاب‌های تاریخ و رجال مرتبط با هر یک از این دو شهر را بازبینی نماییم شمار فراوانی از بغدادیان مقیم نیشابور و نیشابوریان مقیم بغداد را بازخواهیم یافت؛ چنانکه در پژوهشی که عبدالرحیم مولوی درباره پایگاه علوم اسلامی نیشابور انجام داده، نوشته است: تنها «در دو قرن سوم و چهارم هجری، چهل و یک نفر (از بغداد) به این شهر (نیشابور) هجرت کرده و جزو اعلام نیشابور گردیده‌اند.»

 گمانی نیست آنچه در بالا آمد تنها اشاره‌ای است به زمینه‌ها و پیوندهای تاریخی و فرهنگی نیشابور و بغداد. اما شاید به عنوان نخستین کوشش؛ و ایده‌ و طرحی در راستای بازیابی پیوندهای کهن این دو شهر افسانه‌ای مشرق‌زمین؛ با هدف سرمایه نهادن این پیوندها و اشتراکات برای توسعه دیپلماسی شهری و ایجاد و گسترش همکاری‌‌ها و تبادلات بین این دو شهر نامدار، کارساز باشد. امید است این مایه نیز، مورد توجه پژوهشگران و دست‌اندرکاران حوزه تاریخ و فرهنگ ایران و خراسان قرار گرفته و در زمانی نزدیک، شاهد به بار نشستن ثمرات کوشش‌ها چه در ابعاد تولید محتوا و چه در ابعاد سیاست‌ها و اقدامات عملی در راستای خواهرخواندگی و همکاری‌های نیشابور و بغداد باشیم.   

در فرجام این نوشتار، شایسته است به مقاله‌ای در تاثیر حوزه حدیثی نیشابور بر حیات علمی شهر بغداد اشاره نمایم؛ این مقاله با عنوان «أثر المحدثین والفقهاء النیسابوریین فی الحیاة العلمیة فی بغداد من القرن الثالث حتى نهایة القرن الخامس الهجری» (=تاثیر محدثان و فقیهان نیشابوری بر حیات علمی بغداد، از قرن سوم تا پایان قرن پنجم هجری) نوشته «م.م. جمیل منادی عناد القریشی» در شماره ۲۰۸ فصلنامه علمی-پژوهشی «مجلة الأستاذ» در سال ۲۰۱۴م/ ۱۴۳۵ ق) منتشر شده؛ «مجلة الأستاذ»، از نشریات علمی شناخته‌شده و معتبر جهان عرب، ارگان رسمی دانشکده علوم انسانی ابن رشد دانشگاه بغداد می‌باشد. یادکرد این مقاله، از این دیدگاه که یادآور و تاکیدی بر جایگاه برین علمی و فرهنگی، و نام پرآوازه نیشابور در جهان عرب و بویژه بغداد و عراق است؛ بایسته به نظر می‌رسد. باشد این جایگاه والا و نام نامور را قدر شناسیم و برای باز-زنده‌سازی و بهره‌برداری از آن، دست به کاری کارستان زنیم./ نیشابور، سرزمین بینالود

فرزند نیشابورم و در سینه‌ام

مِهرِ خراسان، نهفته است

«یار خراسانی»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد