ایستگاه آنت ورپ بلژیک
- راه آهن و گردشگری:
در روزگار ما، در صحنه تجارت جهانی، گردشگری، پس از نفت و خوردرو، سومین صنعت است. این صنعت، نه فقط در زمینه درآمدزایی، بلکه در زمینه توسعه فرهنگ و ارتباطات نیز بسیار حائز اهمیت است و البته موضوع حمل و نقل مسافر، از ارکان اصلی گردشگری به شمار میآید. در بین انواع گوناگون حمل و نقل مسافر، در رابطه با گردشگری، راهآهن به دلیل قیمت ارزان، ایمنی بالا، راحتی سفر و سایر مزایای آن، اهمیت خاصی پیدا کرده است. اهمیت گردشگری به وسیله خطوط ریلی، جدا از مزایای آن، به جذابیت خود راه آهن نیز باز میگردد. توسعه روزافزون خطوط مونوریل، گسترش خطوط ریلی در مناطق کوهستانی و جنگلی و استفاده از جذابیتهای داخلی قطار، نشاندهنده تقاضای بالا و اهمیت بسزای راه آهن در توسعه گردشگری است. بنابراین همانقدر که توسعه گردشگری، باعث رشد راهآهنها شده است، راه آهنها نیز به نوبه خود گردشگری را توسعه دادهاند.
ایستگاه قطار نیشابور
- نیشابور و راهآهن:
تاریخ راه آهن در نیشابور به دهه 1330 برمیگردد؛ چنانکه در جلد دوم کتاب تاریخ جامع راهآهن آمده است «این خط (خط ریلی شاهرود-مشهد) پس از یک سال و نیم به ایستگاه نیشابور رسید و در ایستگاه نیشابور، اول مرداد 1335، طی مراسمی افتتاح شد. به این ترتیب، شهر زیبا و قدیمی نیشابور –زادگاه حکیم عمر خیام- نیز به شبکه خطوط آهن کشور پیوست. این شهر از طریق راهآهن 788 کیلومتر با تهران و 138 کیلومتر با مشهد، فاصله دارد.» نیشابور در مسیر محور راهآهن شرق ایران قرار گرفته و ایستگاه نیشابور در کنار ایستگاههای مشهد، شاهرود، دامغان، سمنان، گرمسار، از توقفگاههای اصلی خط ریلی شرقی ایران است که پایتخت و مناطق غربی و مرکزی کشور را به شرق کشور متصل مینماید.
- نیشابور و گردشگری:
حوزه جغرافیایی نیشابور، با فراهم آوردن انواع جاذبههای گردشگری تاریخی، فرهنگی، مذهبی و طبیعت، در یک منطقه، موقعیت بینظیری را در شرق و شمال شرق کشور دارا میباشد و به همین خاطر است که در راهبردهای توسعه ملی به عنوان «منطقه نمونه بینالمللی گردشگری» تعیین گردیده است. هر چند در منطقه نمونه بینالمللی گردشگری نیشابور، توانمندیهای لازم برای جذب بالاترین میزان گردشگر فراهم است اما نباید از نگاه دور داشت که زیرساختها و امکانات لازم برای اقامت و همچنین هدایت گردشگران، ازجمله؛ هتل و مراکز اقامت ویژه گردشگری، فرودگاه، راههای ارتباطی مناسب و فضاسازی و تجهیز مناطق و مسیرهای گردشگری برای حضور گردشگر، در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. از این روی، بایسته به نظر میرسد که با بهرهگیری از تجارب گذشته و آگاهیهای امروز، به آینده اندیشید و با آنچه در امروز و زمان حال، برجاست پایه و مبنایی برای برنامههای آینده ساخت تا با تدبیر و امید به آینده، کوششها را در راستای توسعه مدبرانه در منطقه نمونه بینالمللی گردشگری نیشابور، ساماندهی نماییم.
- زیرساختهای حمل و نقل:
یکی از مجموعه زیرساختهایی که در حوزه منطقه نمونه بینالمللی گردشگری نیشابور، شایان توجه بیشتر است؛ زیرساختها و امکانات مربوط به حمل و نقل است که در این منطقه، مشتمل بر زیرساختهای حمل و نقل جادهای، ریلی و هوایی میگردد. هر چند در بخش حمل و نقل هوایی، هیچ زیرساختی ایجاد نگردیده و منطقه نمونه بینالمللی گردشگری نیشابور، از موهبت فرودگاه محروم است. نیشابور با امتیاز کمنظیر گردشگری میزبانی آرامگاه دو شخصیت شناخته شده جهانی یعنی خیام و عطار، نیازمند راه ارتباطی سریع و بینالمللی است و فرودگاه، زیرساختی است که حمل و نقل سریع و دوربُرد را تسهیل مینماید. اما در زمینه حمل و نقل جادهای و ریلی، زیرساختهایی وجود دارد که با برنامهریزی و ساماندهی سنجیده، میتواند پاسخگوی صنعت گردشگری در شرایط حال حاضر منطقه باشد. البته باید باز هم اذعان نماییم که رشد و توسعه صنعت گردشگری کنونی منطقه نمونه بینالمللی گردشگری نیشابور، با آنچه در حد انتظار و توان منطقه است فاصله قابل توجهی دارد. بنابراین، بایسته است با نگاهی جامع و فراگیر، به حوزه گردشگری این منطقه نگریسته شود تا از اقدامات ناسنجیده، جزیرهای و نامرتبط با طرح آمایش سرزمینی گردشگری نیشابور پرهیز گردد زیرا نتیجه طبیعی، این اقدامات ناسنجیده و شتابزده، چیزی جز دوبارهکاری و اتلاف منابع نخواهد بود.
ایستگاه چاتراپاتی در هندوستان
- راهی ریلی به آسیای میانه؛ یک پیشنهاد
همانطور که پیش از این اشاره شد یکی از عناصر اصلی شایان توجه و برنامهریزی در طرح آمایش سرزمینی گردشگری نیشابور، راهها و کانالهای ارتباطی منطقه است و در این نوشتار، زیرساخت ارتباطی ریلی، مورد توجه قرار گرفته است. گفتنی است که با وجود موقعیت مناسب منطقه نیشابور در محور راهآهن شرقی- غربی ایران، طرح پیشنهادی اتصال مستقیم منطقه بینالمللی گردشگری نیشابور از طریق کدکن و تربت حیدریه به محور راهآهن جنوب و حوزه خلیج فارس، و همچنین ادامه این مسیر از کدکن و نیشابور به سمت فیروزه، سرولایت و قوچان، به استان خراسان شمالی و کشور ترکمنستان و آسیای میانه، یک راهبرد اساسی در تقویت و توسعه صنعت گردشگری منطقه نمونه بینالمللی گردشگری نیشابور، به شمار میآید و با عنایت به خطوط ریلی موجود و همچنین طرحهای توسعه راهآهن، شرایط مناسبی را برای ایجاد زیرساخت ریلی این منطقه نمونه بینالمللی گردشگری فراهم میآورد چرا که از یک سوی، نیشابور، بر روی محور سراسری شرقی-غربی راهآهن کشور وجود دارد و از سوی دیگر با متصل شدن به خط ریلی شمالی-جنوبی شرق کشور، از طریق تربت حیدریه و امتداد آن تا قوچان و آرتیق کشور ترکمنستان به خطوط ریلی آسیای میانه دسترسی خواهد یافت و از طرف دیگر، از شرق نیز به شهر هرات -خواهر خوانده نیشابور- در کشور افغانستان، متصل خواهد شد. به طور کلی، ایجاد خط راهآهن تربت حیدریه-کدکن-نیشابور-سرولایت- قوچان-آرتیق، مزایایی بدین شرح، به همراه خواهد داشت:
الف) مشکل گسستگی ارتباط ریلی که با اجرای طرحهای پیشین و به علت وجود مناطق مسکونی و شهری در محدوده متراکم شهری مشهد پیش میآید –و موجب افزایش و گسترش هزینهها به بخش حمل و نقل غیریلی میگردد- را ندارد.
ب) مناطق کمتر توسعهیافته مانند کدکن تربت حیدریه، کوهسرخ کاشمر، میانجلگه، شهرستان فیروزه، سرولایت نیشابور، قوچان و باجگیران را از موهبت راهآهن بهرهمند مینماید.
پ) نزدیکترین مسیر برای ارتباط ریلی مطمئن و پایدار بین دو پایتخت ایران و ترکمنستان -تهران و عشقآباد- است.
ت) با توجه به طرحهای توسعه راهآهن کشور، نزدیکترین مسیر برای ارتباط ریلی شهرهای بجنورد -مرکز استان خراسان شمالی- و بیرجند -مرکز استان خراسان جنوبی- و زاهدان -مرکز استان سیستان و بلوچستان- است.
ث) ارتباط ریلی پیوسته و مطمئن را بین نقاط حاشیه شرقی دریای خزر (از جمله ساری و گرگان) با مناطق مهم جنوب شرق کشور (از جمله بیرجند، زاهدان و کرمان) و حوزه دریای عمان و خلیج فارس (چابهار و بندر عباس) فراهم مینماید.
ج) نزدیکترین مسیر پیوسته ریلی، برای ارتباط حاشیه دریای خزر (ساری، گرگان و ...) با کشور افغانستان (شهر هرات) میباشد.
چ) نزدیکترین ارتباط ریلی پیوسته میان کشور ترکیه، استانهای غربی و میانه شمالی کشورمان -آذربایجان شرق و غربی، زنجان، قزوین، البرز، تهران و سمنان- را با کشور افغانستان میسر میسازد.
ح) نیشابور -که از موقعیت جغرافیایی مرکزیت حوزه جغرافیایی نیمه شمالی خراسان بزرگ (استانهای خراسان) برخوردار است- در کنار کلانشهر مشهد، و به عنوان معین این شهر، بخشی از نقشهای ارتباط ریلی منطقه شمال شرق کشور را بر عهده گرفته که در مواقع بحرانی، میتواند به عنوان دستیار و جایگزین موقت کلانشهر مشهد –از دیدگاه ارتباطات ریلی-، ایفای نقش نماید و ارتباط شمال شرق و جنوب شرق کشور را به خوبی عهدهدار گردد.
ایستگاه کانازاوا در ژاپن
در نگاهی به مستندات جغرافیایی منطقه شمال شرق کشور و همچنین بررسی میدانی، طرح مسیر راهآهن تربت حیدریه-کدکن-نیشابور-قوچان-آرتیق، به عنوان کوتاهترین مسیر و همچنین صرفه اقتصادی بالا و نیز با نگاه به اصول آمایش سرزمینی و گسترش توسعه به مناطق محروم و کمبرخوردار کدکن، کوهسرخ، میانجلگه، سرولایت و باجگیران، بسیار شایان توجه است. البته، با نگاه به حوزه سرزمینی نیشابور، این مسیر ریلی شمالی-جنوبی، مکمل مسیر ریلی شرقی-غربی بوده و تقویتگر منطقه نمونه بینالمللی گردشگری نیشابور است چرا که از منظرگاه فرامنطقهای، زیرساخت ارتباط ریلی بینالمللی نیشابور با کشورهای همسایه در چهارسوی کشور عزیزمان، فراهم میآید، بیگمان، یکی از انتظاراتی که از منطقه بینالمللی گردشگری وجود دارد، داشتن بُرد و گستره ارتباطی بینالمللی است. البته باید به چشماندازهای زیبای اقلیم رنگارنگ محور کدکن-نیشابور-قوچان را که خود یک عامل جاذب گردشگری است نیز باید گوشهچشمی داشت. هر چند نمیتوان از نظر دور داشت که این ارتباط بینالمللی، زیرساخت بسیار موثری برای حمایت از بخش پیشتاز و توانمند صنعت و کشاورزی دشت نیشابور، به منظور دستیابی بهتر به بازارهای کشورهای آسیای میانه، افغانستان، پاکستان و کشورهای حوزه خلیج فارس از طریق سیستم حمل و نقل ریلی است. امید است با عنایت ویژه مسولان شهرستان، استان و دولت محترم جمهوری اسلامی ایران، شاهد تحقق این مسیر ریلی باشیم؛ مسیری که با توجیه اقتصادی بسیار بالا، میتواند موتور محرکهی جهش ارتباطی و به تبع آن جهش اقتصادی خراسان رضوی و به ویژه مناطق کدکن، زبرخان، کوهسرخ، میانجلگه، نیشابور، فیروزه، سرولایت، قوچان و باجگیران باشد.
- ورودیهای شهر؛ گیتهای پذیرش و هدایت گردشگر
ایستگاه قطار نیشابور در کنار ورودیهای جادهای شرقی، غربی و جنوبی شهر، از دروازهها و گیتهای اصلی پذیرش گردشگر در نیشابور است. این گیتها، از یک طرف، دارای کارکرد پذیرش اولیهی گردشگر و از طرف دیگر، دارای کارکرد هدایت و راهنمایی گردشگر به مناطق داری جاذبه گردشگری در سطح منطقه نیشابور (درون شهری و برونشهری) است و این کارکردها، اهمیت خاصی به این ورودیها، دروازهها و گیتها میدهد زیرا اولین نقطه تعامل و تبادل ارتباطی، فرهنگی و اطلاعرسانی منطقه نیشابور با گردشگر در همین نقاط، صورت میپذیرد. از همین رو و با همین پایگاه استدلالی است که این نقاط، همواره در معرض توجه خاص و در زمره مسائل اساسی مدیران شهری، طراحان و سیاستگذاران توسعه شهرستان قرار داشته است. پس اگر برنامه «اصلاح ورودیهای شهر»، به عنوان یکی از چند برنامه عمده، در لیست برنامههای شهرداران چند سال اخیر نیشابور، دیده میشود، نشان از چیزی به جز اهمیت این موضوع ندارد.
- ساماندهی ورودیهای شهر؛ یک ضرورت
طراحی، ساماندهی و توسعه ورودیهای شهر، به عنوان نخستین نقطههای تعامل و ارتباط شهر با میهمانان و گردشگرانش، از مسائل حیاتی شهر است که دارای ابعاد فرهنگی و حیثیتی ویژهای برای اهالی شهر میباشند. برنامه اصلاح ورودیهای شهر نیشابور، در نقش پایگاههای پذیرش و هدایت میهمانان، مسافران و گردشگران، موضوعی است که خود، بحثهای کارشناسی و تخصصی ویژهای را میطلبد که انشاءالله مورد توجه اعضای محترم شورای شهر، شهردار محترم و طراحان شهری نیشابور، قرار گرفته و آثار آن، به زودی، برای همشهریان عزیز، قابل لمس خواهد شد. قابل ذکر است در اینجا منظور از ورودیهای شهر، پروژه ارزشمند تقاطع غیرهمسطح میدان باغرود -که تاثیر بسزایی در گشودن گره ترافیکی این منطقه خواهد داشت- نیست بلکه منظور، ورودی نیشابور از سمت تهران، مشهد، کاشمر و کدکن است که البته با این دیدگاه، همه ورودیها، باید متکی بر یک زیرساخت اساسیتر –یعنی کنارگذر جنوبی شهر- طراحی، ساماندهی و اجرا شوند، زیرا چنین به نظر میرسد که هر گونه اقدام در زمینه ساماندهی ورودیهای شهر، بدون توجه به کنارگذر جنوبی، ما را دچار همان دبارهکاری موصوفالذکر خواهد نمود. کنارگذر جنوبی شهر نیشابور، جداکننده ترافیک درونشهری و برونشهری پرجمعیتترین نقطه در دشت نیشابور (همچنین دومین نقطه جمعیتی در استانهای سهگانه خراسان) است. این گذرگاه برونشهری، دارای نقش ستون و هسته ارتباطی کلیهی جادههای بینشهری موجود در دشت نیشابور است و میتواند با سرجمع نمودن نقطه اتصال همه جادههای ارتباطی منطقه، دشت نیشابور را به قطب ارتباطی خراسان بزرگ، تبدیل و در مواقع بحرانی نیز، نقش جایگزین و معین را برای مشهد مقدس به خوبی ایفا نماید.
- ایستگاه راهآهن و نقشهای خاص آن:
همانطور که پیش از این گفته شد؛ ایستگاه راهآهن نیشابور، یکی از ورودیها و گیتهای منطقه به شمار میآید که البته با نظر به تفاوتهای خاص حمل و نقل ریلی با حمل و نقل جادهای، دارای کارکردی نظامیافتهتر و رسمیتر از سایر ورودیهای شهر میباشد و به همین اندازه نیز میتواند دارای درجه اثرگذاری متفاوتی با سایر ورودیهای شهر باشد. از این نگاه، برای ایستگاه راهآهن نیشابور، دو نقش عمده را میتوان متصور شد:
-- 1) ایستگاه راهآهن؛ فرصتی فشرده، برای شناخت نیشابور؛ در یکی از صفحات سایت اینترنتی راهآهن ایران، تصاویر ایستگاههای مختلف راهآهن ایران به نمایش درآمده است ((http://www.rai.ir/Site.aspx?ParTree=A01D12). ایستگاه نیشابور را در این صفحه ببینید. نیشابور را نیز به عنوان شهری دارای جایگاه تاریخی و فرهنگی ویژه، در ذهن تصور نمایید و تصویر ایستگاه نیشابور را در ذهن مجسم نمایید. آیا ایستگاه کنونی راهآهن نیشابور، متناسب با جایگاه تاریخی و فرهنگی مادرشهر خراسان است؟ کارهایی که در ایستگاه راهآهن شهرمان برای نشان دادن و هدایت به جاذبههای گردشگری شهر و شهرستان، انجام شده است را به هیچ وجه نمیتوان نادیده گرفت و قدر نشناخت. اما با نگاه به تواناییها، راهبردها، اهداف و برنامههای توسعه صنعت گردشگری در نیشابور، باید اذعان داشت که مجموعه آنچه در ایستگاه راهآهن نیشابور دیده میشود با آنچه که باید در ایستگاه قطار «منطقه نمونه بینالمللی گردشگری» مشاهده و بهرهبرداری نمود، فاصله قابل توجهی دارد. طراحی و معماری ایستگاه نیشابور، با نظر به جایگاه تاریخی و فرهنگی نیشابور، و با بهرهبرداری از شیوههای معماری بومی و محیطی منطقه و نیز به کار بردن نمادها و نقشهای برگرفته از تاریخ فرهنگ و هنر بومی نیشابور، میتواند یکی از برنامههایی باشد که ایستگاه راه آهن نیشابور، برای گردشگر و مسافر، پیام داشته باشد، پیامی که ساختمان کنونی ایستگاه نیشابور، از انتقال آن، ناتوان است. فضای ایستگاه، سالنهای انتظار، سکوها و سایر اماکن مورد بهرهبرداری عمومی، باید معرف ویژگیهای تاریخی و فرهنگی نیشابور باشند. آیا نصب کردن چند پوستر آرامگاه خیام و عطار، کافی است؟ یا اینکه باید فضای را طوری طراحی کرد که شهر شعر و فلسفه و عرفان، شایستهتر و تاثیرگذارتر به میهمانان و گردشگران شهرمان معرفی شود. باید به طرحها، نقشها و نمادسازیای اندیشید که برای گردشگران، پیام داشته باشد؛ پیامی که رنگ و بوی تمامنما و فشردهنمای نیشابور را داشته و به زبان خاموش و گویای هنر بگوید: خیام و عطار، دو نفر از فرزندان نیشابورند که نامشان بلندآواتر شده است، امّا نیشابور، فقط به خیام و عطار خلاصه نمیشود. نیشابور، گاهواره بزرگترین آفرینندگان اندیشه و هنر و شعر و معنی در طول تاریخ بوده است. نیشابور شهر نظامیهها، دارالعلم جهان اسلام، و دهلیز شرق دنیای سدههای میانه و ابرشهر فرهنگی ایرانزمین است. حتی این فضاسازی و نمادسازی باید نمایانگر این باشد که نیشابور امروز نیز آفرینندهترین و پویاترین شهرهای خراسان، در عرصه فرهنگ و هنر و اندیشه و توانمندیهای فرهنگی و هنری آن فراتر از یک شهرستان و به قول برخی از مسولان و صاحبنظران فرهنگی، در سطح یک استان و در بعضی موراد، در سطح یک کشور است. اگر قرار است که با نصب یک پوستر حرم نورانی ثامنالحجج علیهالسلام به مسافران، نشان دهیم که شهر ما همسایه مشهدالرضاست و شهر ما در سرزمین خراسان -که متبرک به عطر حضور هشتمین پیشوای بزرگ شیعیان جهان است- قرار دارد، شایسته نیست با کاری هنرمندانه و نمادین و زیباییشناسانه به همان مسافران نیز نشان دهیم که حضرت امام رضا علیهالسلام که شما عزیزان و دلدادگان ائمه معصومین، افتخار زیارتشان را مییابید، در زمان حیات پربرکتشان، در نیشابور حضور یافتهاند و نیشابور، پایگاه حدیث قدسی سلسةالذهب و شهر قلمدانهای مرصع و مدینةالرضا (ع) است؟ ما چگونه از این فرصت که ایستگاه راهآهن ملی در اختیار ما قرار میدهد برای معرفی وجهه تاریخی و فرهنگی شهرمان، استفاده میکنیم؟ باید به این اندیشیده شود.
-- 2) ایستگاه راهآهن، در نقش یک اثر فرهنگی و یک جاذبه گردشگری؛ پیش از این، گفته شد که ایستگاه راهآهن نیشابور، دروازه رسمی ورود به شهری است که میزبان آرامگاه دو شخصیت کاملا شناخته شده جهانی خیام و عطار و همچنین یگانهشهر دارای عنوان «شهر قلمدانهای مرصع» است و باید گفت که پتانسیلهای این ایستگاه -که در پیشانی ورود گردشگران ریلی به شهری در ابعاد تاریخی و فرهنگی نیشابور قرار گرفته است-، در نقش تقویتکننده و پشتیبان برنامهها و راهبرد توسعه شهر ما به عنوان منطقه نمونه بینالمللی گردشگری، مورد غفلت واقع شده است. این ایستگاه، ایستگاهی است که باید معرف و مقدمهی ورود به شهری باشد که «نماد تاریخ و فرهنگ ایران» است و این، مهمی است که در شرایط کنونی، اتفاق نمیافتد زیرا ساختمان بیروح و فاقد عناصر هویتی و فرهنگی ایستگاه، از انتقال و شکل دادن این معناها در نگاه و اندیشه مسافران و گردشگران، ناتوان است. باید ایستگاه راهآهن نیشابور را به گونهای بازسازی و طراحی کرد که نه تنها از حالت بیروح فعلی، خارج شود بلکه خود به عنوان تابلوی تاریخ و فرهنگ ابرشهر کهن و دارای ابعاد و پیشینه تمدنی حیرتانگیز، نقشآفرینی نماید. این ایستگاه با بهرهگیری از فنون و طرحهای معمارانه و زیباییشناسانه مبتنی بر وِیژگیهای فرهنگی، تاریخی و اقلیمی بومی منطقه دشت نیشابور، میتواند نشانگر و اشارهگر به گوشهای از چهره درخشان فرهنگ و هنر نیشابور، و یکی از جاذبههای اصلی گردشگری و نمادهای فرهنگ، هنر و معماری نیشابور باشد. یادمان باشد که اکثر بناهای شکوهمندی که میتوانست نشانگر هنر و معماری سرزمین نیشابور باشد در اثر رویدادهای بد و غمبار تاریخی، از حوادث دهشتناک طبیعی گرفته تا ویرانگریهای وحشیانه کینهتوزان تاتار، از میان رفته است و در امروز، بناهای عمومی و پرترددی مانند ایستگاه راهآهن، فرصت و جایگاه مناسبی به شمار میآیند تا بتوان، به صورتی نمادین، جلوههایی از آن پیشینه متعالی فرهنگ، هنر و تمدن را احیا کرد. آیا تردیدی وجود دارد که ایستگاه راهآهن منطقه نمونه بینالمللی گردشگری، خود باید جزء جاذبههای گردشگری و بناهای هویتساز باشد.
در زیر چند لینک آمده است که، نقش ایستگاه قطار را به عنوان جاذبهای گردشگری بهتر مینمایاند.
«10 ایستگاه راهاهن زیبای جهان»/ جام جم آنلاین
«معرفی جاذبههای ناب گردشگری؛ دلپذیرترین ایستگاههای راهآهن دنیا»/پارسسیتی
«ایستگاههای مترو لندن به جاذبه گردشگری تبدیل میشوند»/همشهری آنلاین
«ایستگاه راهآهن کولالامپور»/درتینا
- از نقش و تاثیرگذاری میدان راهآهن غافل نشویم!
پس از ساختمان و فضای داخلی ایستگاه، اولین نقطه تماس مستقیم مسافر و گردشگر، با شهر نیشابور، میدان راهآهن است، میدانی که در ضلع شمالی ایستگاه قرار دارد و مسافران را به داخل شهر هدایت میکند.خواه ناخواه، این میدان، پیامهایی به مسافران میدهد؛ پیامهایی که نتیجه آنها، برداشتی است که از شهر نیشابور، از نیشابوریان و از وجهه تاریخی و فرهنگی نیشابور در ذهن مسافر و گردشگر، شکل میگیرد. ما بر روی این برداشت، چقدر کار کردهایم؟ یادمان باشد که همین برداشت، میتواند خود یک عامل تبلیغی قوی، برای نیشابور باشد. این برداشت از کجا و چگونه شکل میگیرد؟ به این بیاندیشیم ... آیا این برداشت، از طراحی و زیبایی هویّتمند میدان و نمادهای که در معماری و فضاسازی میدان بکار رفته است، شکل نمیگیرد؟ آیا این برداشت، از اولین برخورد رانندگان تاکسی با گردشگر شکل نمیگیرد؟ آیا این برداشت، از سامان و نظم حمل و نقل در این میدان شکل نمیگیرد؟
گردشگری، صنعتی است پاک، با آلایندگی بسیار ناچیز و ابعاد فرهنگی بسیار گرانمایه و ارزش افزوده اقتصادی پایدار که البته دارای الزامات و ظرافتها و حساسیتهای خاص خود نیز میباشد. پس نگاه ظریف و موشکافانه به میدان راهآهن شهرمان، و آمادهسازی آن در حد و اندازه میدان راهآهن منطقه نمونه بینالمللی گردشگری، یکی از الزامات گردشگری منطقه نمونه بینالمللی گردشگری با ابعاد تاریخی و فرهنگی نیشابور است.
- اما نقش تاکسیرانی و سامانه حمل و نقل!
در هر شهر، سامانه حمل و نقل، راه خودش را مییابد و کار خودش را انجام میدهد و این موضوع، آنقدر طبیعی است که حتی بعضی وقتها یادمان میرود که این سامانه نیز، مانند خیلی از چیزهای دیگر، قابل کیفیتسنجی و درجهبندی است؛ این کیفیتسنجی و درجهبندی، همان چیزی است که اتفاقا در صنعت گردشگری و در نگاه و تجربه و خاطر گردشگر، نقش اساسی ایفا مینماید زیرا بخش موثری از وقت، هزینه و برداشت اطلاعاتی، روانی و ذهنی گردشگر را سامانه حمل و نقل به خود اختصاص میدهد. یک تجربه تردد و جابجایی خوب، نه تنها گردشگر را به بازگشت دوباره ترغیب میکند بلکه عاملی تبلیغی برای گردشگری منطقه و حتی، نشانگر اشتیاق و آمادگی یک منطقه برای گردشگرپذیری و گردشگری شدن است. نگاه و بررسی و رسیدگی به سامانه حمل و نقل عمومی مستقر در میدان راهآهن نیشابور، یکی دیگر از الزامات صنعت گردشگری شهر ماست. شاید نگاه و وارسی مواردی مانند آنچه که در زیر میآید مولفههایی را برای سنجش و معیار سامانه حمل و نقل در اختیار ما قرار دهد:
1) نقش نهادهای نظارتی؛ فعالیت حمل و نقل در این ناحیه، فقط یک شغل یا وسیله ارتزاق نیست بلکه حرفه و پیشهای است که در کنار بُعد مادی و درآمدزایی خود، با یک چیز خیلی مهم هم سرو کار دارد و آن هم برداشتی است که در ذهن مسافر و گردشگر از یک شهر و شهروندان آن شکل میگیرد. بنابراین، وقتی یک فعالیت و یک حرفه با آبرو و حیثیت اجتماعی و فرهنگی مردم یک شهر گره میخورد دارای حساسیت بالایی است. پس، «حضور و فعالیت دائمی و پایدار نهادهای مسول و نظارتی» مانند دفتر و یا نمایندگیای از سازمان تاکسیرانی و یا نهادهای مرتبط با حمل و نقل عمومی و همچنین گردشگری ضروری به نظر میرسد.
2) استانداردهای شکلی و ظاهری؛ شکل و نمای ظاهری -افزون بر ویژگیها و کارایی فنی- وسایل حمل و نقل عمومی این ناحیه، نماینده درجه کیفی و کلاس حمل و نقل شهر است. بنابراین میتوان بررسی نمود که آیا استاندارد ظاهری و شکلی، برای وسایل حمل و نقل عمومی از ایستگاه، وجود دارد و یا اینکه هر وسیله نقلیهای با هر ظاهری و به هر رنگ و شکلی میتواند اقدام به مسافرکشی نماید؟ بدیهی است که اگر به صنعت حمل و نقل به عنوان یکی از خدمات گردشگری -که عواید پایدار و سرشاری از دیدگاههای مختلف اشتغالزایی، توسعه فرهنگی و اجتماعی به همراه خود دارند- نگریسته شود، هیچگاه مجال بهرهبرداریهای عوامانه، ناسنجیده و شخصی از صنعت حمل و نقل، داده نخواهد شد.
3) راننده گردشگری برای حمل و نقل گردشگری؛ خدمات حمل و نقل در مناطق گردشگری، علاوه بر آگاهی بر فنون حمل و نقل، الزامات خاص خود را میخواهد. یک راننده تاکسی در منطقه گردشگری، فقط یک راننده نیست بلکه فردی است که بیشتر از تمام مردم شهر –و حتی بیشتر از سایر دستاندرکاران صنعت گردشگری-، در معرض تعامل با گردشگران قرار میگیرد و این تعامل، خود، بستر توسعه گردشگری است. به عبارتی یک راننده تاکسی در ناحیه گردشگری، یک نماینده فرهنگی است که با داشتن آموزشهای رفتاری لازم و آگاهیهایی از تاریخ، فرهنگ و جاذبههای گردشگری منطقه، میتواند به عنوان عاملی بسیار موثر در توسعه گردشگری منطقه و افزایش میزان ماندگاری گردشگر در منطقه شود و بر عکس آن، با نداشتن آموزش و آگاهی و تعهد لازم، میتواند مهمترین عامل دفع و فرار گردشگر از منطقه گردد. دست یافتن به مفهوم راننده گردشگری موثر، بدون آموزش، آگاهی و تعهد، شدنی نیست.
4) گویاسازی هدفمند شهر برای گردشگری؛ گویا کردن شهر از طریق تابلوهای راهنما و علائم هدایتگر عنصر مهمی است که تجربه گشت و گذار را برای گردشگر، دلپذیر مینماید و برای یک گردشگر، اینکه چقدر یک شهر یا منطقه، خود را به جای او گذاشته تا وی تردد بهتری در شهری که میهمان اوست داشته باشد، بسیار تاثیرگذار است. یکی از عواملی که هر گردشگر و هر فرد غریب را در بهرهبرداری از منطقه، کمک فراوانی مینماید، دسترسی به اطلاعت مورد نیاز وی از منطقه میباشد. اطلاعاتی که میتوانند شامل چند دسته باشند: الف) تابلو-نقشه بزرگ شهر و منطقه که تمامی نواحی شهر و مناطق و امکانات مورد نیاز برای یک گردشگر را به صورت خاص و ویژه ارائه میدهد. ب) تابلوهای راهنمای مسیر که دسترسی به نقاط مختلف شهر –بخصوص نواحی گردشگری- را به صورت گویا به گردشگر نشان میدهند. پ) تابلوهای نرخهای مصوب خدمات حمل و نقل برای مسیرهای مختلف شهر، اطلاعات شفاف را در اختیار گردشگر قرار میدهند و برداشتی اعتمادآمیز از گویایی و شفافیت شهر را در ذهن گردشگر، شکل میدهند.
- قطار نیشابور؛ پاتوق فرهنگی و فرصتی برای نیشابورشناسی
قطار نیشابور، فقط یک وسیله حمل و نقل عمومی بینشهری نیست. به این قطار بیاندیشیم؛ قطار نیشابور ... 1) یکی از پاتوقهای فرهنگی نیشابوریان است، پاتوقی که اهالی آن همیشه در حال تغییرند، اصلا شاید بتوان گفت یک جور گذرگاه فرهنگی است. وجهه اشتراک بیشتر اهالی این پاتوق و این گذر این است که نیشابوریاند و این گذر، پر است از خاطره و حکایت و یاد نیشابور. در اینجا، حتی غیرنیشابوریها هم گاهگاهی از نیشابور میگویند.2) قطار نیشابور، نامآور و فریادگر نام نیشابور است این را وقتی میتوان عمیقتر درک کرد که هر روز در یک دوره زمانی خاص، نام نیشابور بر روی بُرد اطلاعرسانی حرکت قطارها در ایستگاه راهآهن پایتخت کشور، درج میشود و چندین بار توسط مسول اطلاعات حرکت قطارها در فضای بزرگترین ایستگاه راهآهن ایران – که در آن، مسافران شهرهای مختلف ایران، حضور دارند- طنینانداز میشود. 3) قطار نیشابور، میتواند نماینده و تبلیغگر فرهنگی نیشابور باشد اگر به این مسائل ریز و جزئی بیاندیشیم و برای آن کاری بکنیم؛ الف) در قطارها، به ازای هر کوپه، یک یا چند روزنامه روز کشور را برای مطالعه در اختیار مسافران قرار میدهند. چرا نباید در قطار نیشابور، نشریات خود نیشابور، در معرض مطالعه مسافران قرار گیرند؟ خیامنامه، فّر سیمرغ، مهر نیشابور، نسیم نیشابور، شادیاخ، و به امید خدا ... طلوع دوباره «صبح نیشابور». ب) ظاهر و امکانات رفاهی قطار نیشابور، به چه میزان با وجهه تاریخی و فرهنگی نیشابور همخوانی دارد؟ در این مورد حرفی نمیزنم؛ و فقط خواهش میکنم، از جایگاه یک مسافر به این قطار، وارد شوید و با آن مسافرت کنید و سعی کنید از نگاه همان مسافر، که به شهر تاریخی نیشابور مسافرت میکند، درباره این قطار، قضاوت کنید. پ) آیا قطار نیشابور، نمیتواند فرصتی برای معرفی جاذبههای گردشگری، تاریخ و فرهنگ نیشابور باشد؟ همانطور که از فضای سالنها و اماکن عمومی ایستگاه قطار، میتوان استفاده کرد از فضاهای عمومی و راهروها و سالن غذاخوری قطار هم میتوان استفاده کرد. این موضوع، نیاز به طراحی و برنامهریزی دارد.
- جلوههایی از شهر که در معرض دید مسافران قرار میگیرند!
برای دیدن نیشابور از نگاه یک مسافر قطار، باید مانند یک مسافر، بر صندلی قطار نیشابور نشست و از پنجره کوپه و یا ایستاده و از راهروی واگن، هنگام ورود قطار به نیشابور، نیشابور را نگریست. بینالود -مادر مهربان نیشابور-، کیلومترها پیش از رسیدن قطار به ایستگاه نیشابور، کار خودش را کرده است؛ قطاری که چندصد کیلومتر را در دل بیابانهای خشک و بیآب و علف، میپیماید با رسیدن به دشت نیشابور، نفسی تازه میکند ... رطوبت دلچسب دشت نیشابور که مرهون مهربانیهای بینالود است، پوست بیابانزده آدم را مینوازد و در اینجا نسیمی است که از جانب باغستانها و کشتزارها و رودکدههای دشت نیشابور، خود را به وجود آدمی رسانیده و بوی تازگی و طراوت گیاه و سبزه و درخت، مشام آدم را به فراسوی تجربهای دلانگیز از مدهوشی ناب در آغوش طبیعت میبرد ... آری! بینالود مهربان، کار خود را کرده است و کمحوصلگی و یکنواختی مکرر بیابانهای غرب خراسان را که طاقت بیاوری، دست مهربان طبیعت، پاداشی دلنواز را برایت تدارک دیده است ... اینجور وقتها و کیلومترها مانده به مقصد، میگویند: بوی نیشابور، میآید ... آری! اگر نیشابور، اگر دشت نیشابور، بوی و طعم و رنگ و طراوت خاص خود را دارد، از رئوفت مادرانه بانویی بردبار و بخشاینده و کهنسال به نام «بینالود» است و این مهربانکوه نازنین، یکی از کوچکترین نشانههای حکمت و رحمت خداوند بزرگ است که نیشابور را چنین ممتاز ساخته است.
اما پیش از این میگفتیم برای دیدن نیشابور از نگاه یک مسافر قطار، باید مانند یک مسافر، بر صندلی قطار نیشابور نشست و از پنجره کوپه و یا ایستاده و از راهروی واگن، هنگام ورود قطار به نیشابور، نیشابور را نگریست. آنچه پیش از رسیدن به ایستگاه نیشابور، از شهر و حومه شهر نیشابور به نگاه مسافر و گردشگر میرسد چیست؟ ساختمانهای محقّر، دیوارهای آجری و گلی فرسوده و گاه در حال فرو ریختن، خیابانها؟ نماها؟ باید نیشابور را از دیدگاه یک مسافر دید. اگر اینگونه ببینیم، میتوانیم بگوییم که در آستانه «اندیشیدن به نیشابور، از دیدگاه گردشگری» قرار گرفتهایم. وقتی نیشابور را از دیدگاه گردشگر و با نگاه گردشگری میبینیم، آن وقت میفهمیم که خیلی از مرزها و محدودهها را باید در هم ریخت. آنگاه که پای آبرو و حیثیت فرهنگی یک شهر در میان باشد، شاید حوزه و حریمها و مرزها و خطوط قراردادی، معنی پیشین خود را از دست بدهند. وقتی نیشابور میخواهد منطقه نمونه بینالمللی گردشگری باشد، همه پتانسیل شهر، همه ادارات و نهادهای مسول و همه مردم، با هم یکصدا و یکدست میشوند که ظاهر نیشابور امروز، حتی در جنوب شهر، در نگاه میهمانانش، حداقل وجهه تاریخی و فرهنگیاش را لگدمال بیتوجهیها و غفلتها و روزمرگیها ننماید.
باید توجه داشت که شمار زیادی از ایستگاههای شهری راهآهن کشور، با این موضوع، روبرو هستند حتی این موضوع را در ایستگاه راهآهن تهران هم به سادگی قابل مشاهده است اما هیچ تردید نیست که برخورد منطقهای مانند نیشابور با این موضوع باید متفاوت باشد. شهری با ابعاد تاریخی و فرهنگی نیشابور، شهری که گردشگری از اولویتهای اساسی توسعه آن است و شهری که مرکز «منطقه نمونه بینالمللی گردشگری» است باید راهحلهایی فرهنگی، هنری و گردشگر-گرا برای بافت ناهمگون و بعضا نازیبای حومه و مسیرهای گردشگری خود داشته باشد. این فقط به بافت شهری مسیر ایستگاه راهآهن، خلاصه نمیشود. مسیرها و کریدورهای گردشگری، باید شناسایی، تعیین و ساماندهی گردند. نیشابوری که از حضور مهربان بینالود، عطر و بویی دلانگیز دارد باید با الهام از فرهنگ و تمدن شکوهمند تاریخیاش، ظاهری دلربا برای دلنوازی از مسافران و میهمانانش که برای دیدن شهر شعر و فلسفه و عرفان، فرسنگها بیابان و خارزار را تاب آوردهاند تا به سرزمین معناها رسیدهاند، داشته باشد. این دلربایی فرهنگی، که بوی نیشابور میدهد که عطر بینالود دارد و تندیس احیای دوباره هویت فرهنگ و تمدن ابرشهر ایرانزمین است ... این دلرُبایی، دلانگیز است.
سرمایهگذاری در گردشگری، سرمایهگذاری در صنعتی است که کمترین میزان آلایندگی و پایدارترین دستاوردهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را به همراه دارد. و با خاطری سرشار از اطمینان و یقین باید گفت که غفلت از گردشگری نیشابور، غفلت از توانمندیهای تاریخی، فرهنگی و طبیعی نیشابور است.